بازگشت به خانه

جمعه 10 دی 1389 ـ  31 دسامبر 2010

 

اتحاد برای سرنگونی کل ِحکومت اسلامی؛ یک ضرورت و وظیفهء ملی

گیل آوایی

حکومت اسلامی در ایران ِ اسلام زده ی ما، ریشه ی اصلی سیه روزی و از هم پاشی اقتصاد، جامعه، اخلاق، فرهنگ و در یک کلام همه ی بایسته های یک جامعه ی انسانی است. پرداختن ِ این حکومت یا در این حکومت، به تک تک مقوله هایی همچون حقوق بشر، ازادی بیان، برابری زن و مرد، بیکاری و فقر و جهالت و ریاکاری و غارت و... همه و همه یک فریبکاری و یک انحراف آفرینی ِ آزار دهنده است. چرا که نبود همه ی آنچه که بر آن انگشت گذاشته ام؛ ریشه در همین حاکمیت اسلامی دارد که در هیچ یک از نماد و نمود بودنش در زمانه ما، نه فقط همخوانی ندارد بلکه در کلیتش ناروا، نابجا، ضد ملی و اسباب تحقیر ما و سرزمین ماست

و در گذر رویدادها و برخوردهای اجتماعی/سیاسی در حاکمیت اسلامی، اگر حتی یک لحظه از سرنگونی کل این حکومت نکتبار، فاصله گرفته شود، نه تنها یک انحراف بلکه در غلتیدن به بحرانها و ماجراجوییهای داخلی و خارجی حکومت اسلامی است که همواره از چنین برخوردی، اصل ِ سیه روزیهای ما و سرزمین ما را لاپوشانی کرده است.

یادمان باشد که از همان قتل ِ قاتل دکتر سامی گرفته تا قتل فرزند امامشان! و از انقجار حزب نحس موسوم به جمهوری!اسلامی گرفته تا هشت سال جنگ، از کشتار زندانیان بی دفاع سیاسی گرفته تا ترورهای داخل و خارج، از انفجار در صحن هشتمین امامشان گرفته تا مردم فریبی های دوران طلایی امام!، از سرکوب خونبار دانشجویان گرفته تا واجبی خوراندن مزدورانش و ترور هر از گاهی مهره های سوخته اش، از قتلهای موسوم به زنجیره ای گرفته تا جو سازی های سرخ و خاکستری و صدور بلندگوهای معروف به اصلاح طلبان و جنگاوران ِ جنگ زرگری که شایستگی همین حکومت و روشنفکرنمایان از نوع خودشان را دارند، و سرانجام سر در آوردن مار از آستین همین حشرات و هاله ی نور و پاسدارمزدورهای موسوم به سردار، وسرکوب بی امان و تجاوزها و شکنجه ها و کهریزکها و غارتهای میلیاردی، همه و همه ریشه در موجودیت حکومت نحس اسلامی دارد و پرداختن به هریک از جنبه های زیرمجموعه ای ِ این حکومت یک زنگ تنفس برای همین حکومت است تا جانی دوباره بگیرد

و این همان شیوه ایست که در به پاخاستن دانشجویان زمان ریاست تدارکاتچی های اسلامی و حتی در همین تازه ترین اعتراض میلیونی مردم پس از فریب بزرگ انتخاباتی، بکار رفت و اعتراضات و شکایات را به مزدورخانه های همین حکومت از نوع قوه قضاییه و خبرگان رهبری و مصلحت نظام و مراجع تقلید و.......در چنبره ی هزار تو و خونین همین حکومت کانالیزه کردند و آن شد و آن به سر مردم آمد که همه ی ما هنوز شاهدیم و تاوانش می دهیم.

واقعیت این است که هر نیرو و هر تفکری که نسبت به حکومت اسلامی و عوامل تئوریک یا نمادهای فرهنگی/اخلاقی، پدر معنوی!!!ودست آویزهایی از این دست در چنین حکومت خونبار، توهمی داشته باشد یا راه برون رفت از درون چنین حاکمیت نکتبار بنمایاند یا داشته باشد، همانی می شود که تا کنون بر سر این مردم و این سرزمین آوار شده است

به باور این قلم، اصلاح طلبی یک کلاه گشاد فریبکاری است که همین حکومت بر سر مردم گذاشته است. تکیه بر قوانین این حکومت یا نمادهای تاریخی اسلام، یک خود فریبی بیمارگونه و تداوم سیه روزی مردم و سرزمین ماست. نه قانون اساسی این حکومت شوم، ظرفیتهای بایسته ی جامعه ی انسانی امروز را دارد و نه اصولن عوامل اجرایی آن از ظرفیت مدیریتی برخوردارند. چنین قانون اساسی و سایه مرگبار شرع مقدس شان، نه در این حکومت حتی در زمان بینانگذار خون آشامش، خمینی، قابلیت اجرایی یافت و نه اصولن در هیچ زمان دیگری می تواند راه برون رفتی برای رسیدن به حداقلهای یک جامعه ی انسانی باشد. تکیه به چنین نقطه های متوهمانه جز یک خودفریبی بیمارگونه نیست اگر ریاکارانه اش ندانیم!

آنچه که پیش روی ماست یعنی حکومت اسلامی، برآیند همه ی این برداشتها و فرهنگ و باور خونبار است. برآیندی که در یک باتلاق متعفن گرفتار است و در همان باتلاق دست و پا می زند. هر چه که در همین منجلاب جستجو شود و در همین منجلاب پناه جسته شود، همانی می شود که تا کنون از سرگذرانده ایم

پرداختن به حقوق بشر بدون سرنگونی این حکومت یک گمراهی و انحراف است.

اعتراض به قتل و ترور با نوشتن یا درخواست از قاتل یا تروریست که چنین و چنان کند یا بشود، یک انحراف و یک خوش بینی بیمارگونه و حتی ریاکارانه است. کجای جهان قاتلی به پرونده ی قتل خود رسیدگی کرده است!؟ کجای جهان غارتگری به پرونده غارتش رسیدگی کرده است!؟ کجای جهان برای گریز از بحران به عامل یا عاملین بحران پناه برده اند!؟ کجای جهان ریشه ی سیه روزی یک ملت را آماج مبارزه با همان ریشه ی سیه روزی، قرار داده اند!؟ کجای جهان از قاتلان فرزندانش اسطوره ساخته اند!؟ و این نمونه ها آنقدر خونبار و تاسف آور و کارد به استخوان رسان است که تمامی ندارد!

از همین نگاه، ضرورت یک اتحاد ملی، اهمیت خود را می نمایاند. از همین نگاه تشکیل چنین اتحاد فراگیر ملی نه تنها ضروری که یک وظیفه ملی است

ما نه فقط باید با پرداختن به نمونه های مقطعی و موضعی بحران یا جنایت در این حکومت خونبار، از اصل خواسته یا بایسته ی خود که سرنگونی همه ی این حکومت اسلامی، غافل نشویم بلکه همواره در به همراه کردن افکار عمومی و خواست از مجامع بین المللی سرنگونی این حکومت را سر فصل هر حرف و شعار و خواسته ی خود قرار دهیم. ملت ایران همه ی این حکومت خونبار را نمی خواهد. ملت ایران هیچ دوره از دوران شوم این حکومت را نمی خواهد. ملت ایران از حکومت اسلامی و خدای سیاسی اش بجان آمده است.

در چنین روزگار سیاه اسلامی در سرزمین ما، برای مبارزه و به زیر کشیدن همه ی حکومت اسلامی، شکل گیری یک اتحاد ملی با ساختارهای سازمان ده و ارائه طرح و برنامه برای همه جنبه های مورد نیاز ما و سرزمین ما، می تواند حکومت اسلامی از درون و برون مرز، تهی و بی اختیار کند. می تواند اعتراضات را در مسیر بایسته ای رهنمون شود.

سرنگونی کل ِ حکومت اسلامی یک ضرورت و یک وظیفه ی ملی است یادمان باشد که با مبارزه ی سازمانیافته و هدفمند می توان سرکوبها و دیکتاتوری سازمانیافته را درهم ریخت

هرگونه پریشانی و پراکندگی ِ برخورد با حکومت اسلامی و یا همسویی و درغلتیدن به حرکتها و اعتراضات موضعی و حتی مصنوعی همین حکومت ننگین، دور ماندن از اصل خود و گرفتار ماندن در همین ساختار مافیایی قاتلان اسلامی است.

اگر مردم ما هنوز گرد ِ چهره ها و نیروهای دروغین مبارزه با سیه روزی های حکومت نحس اسلامی می گردند، ناشی از همین پریشانی و پراکندگی و سازمان نیافتگی یک اتحاد/جبهه ی فراگیر ملی است.

ایا به چنین ضرورت و وظیفه ی ملی عمل می کنیم!؟

سه شنبه هفت دی ماه

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com