|
جمعه 3 دی 1389 ـ 24 دسامبر 2010 |
دلیل حمایت رسانهای غرب از اصلاح طلبان
امین موحدی
دليل حمايت رسانه اي غرب از«اصلاح طلبان» علاوه بر افزايش رسانههاي اصلاح طلب در خارج از کشور، که با کمک مستقيم دولتهاي غربي روز بروز در حال افزايش هستند چه ميتواند باشد، در حالي که نيروهاي سکولار از چنين امکان حمايتي هرگز برخوردار نبودهاند؟
بعد از اعتراف آمریکا به نقش دولت وقت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 و این اواخر افشای مشارکت روحانیون در آن کودتا، آنچه که روشن مینماید این است که غرب، و در راس آن آمریکا، از استقرار یک حکومت دمکراتیک در ایران، راضی به نظر نمیرسد.
در راه ايجاد مانع برسر راه استقرار دموکراسي درايران، روحانیون و عنصر مذهب بهترین ابزار در دست غربی هاست تا هر گاه مردم ایران، موانع رسیدن به دموکراسی را پشت سر می گذارند، با مانعی جدی به نام مذهب روبه رو شوند.
در سال 1332 وقتی غرب اطمینان پیدا کرد که ایران در مسیر یک جمهوری دمکراتیک گام بر میدارد، با میدان دادن به روحانیون و طرح شعار «شاه سایه خداست» از زبان روحانيون با تحریک بخش سنتی جامعه نسبت به خطراتی که یک نظام جمهوری میتواند برای دين داشته باشد، توانست جامعه را متقاعد کند که بین مصدق و سایه خدا ؛«سایه خدا» را انتخاب کنند.
بعد از بيست و پنج سال از آن حادثه، وقتی بیداری ملت ایران بیشتر شد و جریان اعتراضات مردمی با شعار مرگ بر شاه، سراسر ایران را فرا گرفت و پیام سقوط محتمل نظام شاهنشاهی به غرب رسید، تنها راهی که برای غرب در مواجهه با دموکراسی محتمل، باز مينمود همان عنصر مذهب بود، که با بسیج رسانهای و برجسته کردن نقش روحانیون در خیزش سال 1357، توانست عنصر مذهب را به انقلاب مردمی ایران پیوند داده و آن را به نام انقلاب اسلامی به جهان معرفی نماید.
غرب، ظاهرا با استقرار نظام جمهوری در ایران موافقت کرده بود، اما نوعی از جمهوری که مانع همیشگی بر سر راه دموکراسی در ایران یعنی «عنصر مذهب» در آن موجود باشد و چنين شد که جمهوری اسلامی به جای جمهوری، جايگزين نظام شاهنشاهی گردید، که در عمل از نظر «استراتژی جلوگیری از استقرار دموکراسی در ایران» فرقی با نظام شاهنشاهي نداشت و تنها در نوع تعامل غربيها با حکومت آینده، تغییراتی را به وجود میآورد که از نظر غرب میشد با آن کنار آمد.
اینک، بار ديگر، بعد از گذشت سی و دو سال، مواجههء همزمان غرب با امکان سقوط رژیم و خطراتی که این حاکمیت میتواند برای منافع آنها داشته باشد، آنها شرایطی را تجربه میکنند که با شاه و انقلاب سال 1357 تجربه کرده بودند. لذا، با درک امکان سقوط رژیم، همزمان با درک لزوم تغيير آن، در پی آلترناتیوی برای حاکمیت فعلی میباشند بنحوي که آن آلترناتيو شرط و خواست اصلی غربيها يعني وجود عنصر مذهب در ماهيت هر حکومتي براي آينده ايران را تامين و تضمين نمايد.
در این راه بهترین و مقبولترین آلترناتیو، اصلاحطلبانی هستند که خواهان تغییر حاکميت ميباشند به شکلي که جمهوری اسلامی حفظ شود، و عنصر پیوندی اسلام به جمهوریت قطع نشود، که همين اصلاحطلبان را تبديل به ایدهآل غرب به عنوان نظام آینده ایران نموده است تا بار دیگرکشور ایران از رسیدن به دمکراسی باز بماند.
ایران ِ برخوردار از دمکراسي، میتواند در منطقه به عنوان یک سر پل مهم برای کشورهای دیگر در راه ايجاد دمکراسي تبدیل شود و در واقع استقرار دموکراسی در ایران استقرار دموکراسي در خاورميانه نيز خواهد بود. آیا میشود در خاورمیانه آزاد و برخوردار از دموکراسي، بهانهای برای فروش سلاح و لشکر کشی به نام مبارزه با دیکتاتوري نظير «صدام» یافت؟ اصولاً آيا صدامهایی در کار خواهند بود که کسانی هم به دنبال تحقق «جهاني بهتر، بدون صدام» به خاور میانه لشکر کشی کنند؟
در تعقيب چنين نگرشي در رابطه با ايران از سوي غربیها، يعني دفع خطر رژيم بدون دادن امکان به شرايط و نيروهايي که ميتوانند دموکراسي را بر ايران حاکم کنند، اصلاح طلبان مذهبی به عنوان آلترناتیو بر نیروهای سکولار مزیت داشته و در اولویت هستند و برای همین است که تنها در عرض یک سال دهها رسانه برای آنها ایجاد شده که، در عرض سی و دو سال، «نيروهاي سکولار» قدرت و امکان ايجاد حتي يکي از آنها را نيز نيافتهاند.
بر اساس همین سیاست است که وقتی پیچ رسانههایی همچون صدای آمریکا و یا بیبیسی را باز میکنیم، یک پای ثابت مهمانان آنها اصلاحطلبانی هستند که حتي اگر چشم درچشم مردم و مخاطبين دروغ هم بگویند ـ و بگویند که مردم شعارشان «هم غزه؛ هم لبنان» بوده است ـ نه تنها کلامشان از سوي مجري قطع نميشود بلکه وقت بيشتري نيز در اختيارشان قرار ميگيرد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|