بازگشت به خانه

دوشنبه 8 آذر 1389 ـ  29 نوامبر 2010

 

با دستانی خالی و قلبی پر تپش برای اعتلای آزادی و انسانیت

پژواک سخنان دزموند توتو برای سیماهای شهامت  ایران:

نسرین ستوده، محمد اولیایی فرد و همه وکلای حقوق بشر

حمید اکبری

 دزموند توتو می گوید: «ما فقط هنگامی شاهدانی راستین هستیم که جانبدار بی نوایان، ناتوانان و ستمدیدگان باشیم».  در ایران امروز وکلای حقوق بشر همانا شاهدان راستین و با شهامت اند. در واقع، وکلایی مانند نسرین ستوده و محمد اولیایی فرد و همکاران شان، تجلی شهامت اخلاقی در ایران هستند. اگر در آفریقای جنوبی در هنگام مبارزه علیه آپارتاید، دزموند توتو کلیسای سنت جورج در کیپ تاون را پناهگاهی استوار برای مبارزان با آپارتاید کرده بود، در ایران امروز دفترهای کوچک وکلای حقوق بشر یگانه پناهگاه مبارزان راه آزادی و دموکراسی و دیگر قربانیانی دستگاه استبداد و آپارتاید دینی است.

جهانیان می دانند که دزموند توتو به معنای واقعی یک روحانی آزادیخواه و انسان دوست بود؛  مردی که از جان و مال خود دست شسته بود و همهء هستی اش را در اختیار مردم آفریقای جنوبی و مبارزه اشان برای آزادی و زندگی شرافتمندانه گذارده بود. انسانی که قاطعانه تا رسیدن پیروزی علیه آپارتاید جنگید ولی هرگز مبارزه اش را تبدیل به کینه و نفرت از آمران، مجریان و طرفداران آپارتاید نکرد؛ کشیش بزرگواری که هم میهنانش را در پس کشتارهای پی در پی رژیم آپارتاید تشویق به ادامهء مبارزهء بی خشونت ولی نفس گیر برای پیروزی می کرد؛ همان روحانی واقعی که هم میهنان درد کشیده و شوریده اش را به خاطر کشتن یک زن جاسوس به قیمت هو شدن اش سرزنش کرد. و این گونه بزرگواری ها، نه یک بار بلکه بارها به وسیله ی توتو تکرار شده و می شود.

در ایران امروز روحانیان واقعی همانا وکلای حقوق بشرند. این شجاعانی که از مال دنیا دست شسته  و همهء هستی خود را نثار کوشندگان حقوق بشر و آزادیخواهان و نیز سایرقربانیان بی نوا در ایران می نمایند.  خانم نسرین ستوده، این وکیل دانا و با شهامت که، علیرغم داشتن همسر و فرزندان خردسال، جوانی و آسایش خود را صرف دفاع از هم میهنان مبارز و بی پناه اش نموده و اکنون در کنار برخی از موکلانش در زندان است و شکنجه می شود. آقای محمد اولیایی فرد که  به جرم وکالت برای زندانیانی سیاسی چون بهروز جاوید تهرانی و حشمت الله طبرزدی و دفاع از کودکان محکوم به اعدام، اکنون بیش از هفت ماه است که علیرغم داشتن بیماری در زندان است.  و آقای محمد مصطفایی که به خاطردفاع از خانم سکینه آشتیانی که در معرض مجازات سنگساراست مورد هجوم جمهوری اسلامی قرار گرفت و پس از گروگانگیری خانواده اش مجبور به ترک میهن شد.

آری این بزرگواران و موکلانشان: دانشجویان، کارگران، آموزگاران، روزنامه نگاران، زنان برابری خواه و مردانی که برای آزادی و زندگی شرافتمندانه مبارزه می کنند و هرگز به تسلیم نمی اندیشند، روحانیان واقعی ایرانند. در مقابل، روحانیان دروغین ایران همانا ملایانی هستند که از راه دین فروشی حکومت دینی بر پا کرده اند و یا آن ملایان دیگر که در مقابل این همه ستم همکاران شان به انگیزه بهره بردن بیشتر از زندگی دنیوی خاموشی گزیده اند. این ملایان نه تنها روحانی نیستند، بل به تنها چیزی که نمی پردازند همانا کار روحانیت است. به امید روزی که روحانیان دروغین در ایران بیش از پیش رسوای ایرانیان و جهانیان شوند و با آرزوی آزادی و تندرستی و سربلندی برای وکلای حقوق بشر ایران.

برگردان سخنان دزموند توتو برای تظاهر کنندگان ضد آپارتاید که در سپتامبر ١٩٨٩به کلسیای سنت جورج پناه برده بودند – به نقل از کتاب «باور بداریم: گفته ها و الهام بخشی های دزموند توتو»، نشر بلو مانتین در کلورادو، سال 2007:

«آزادی چنان با سرشت انسان آمیخته است که گزافه نیست بگوییم انسان بدون آزادی موجودی متناقض است. جامعهئ ایده آل آنجاست که انسان ها از آزادی بهره مند باشند، بشرط آنکه آزادی دیگران را سلب نکنند. ما برای داشتن آزادی بیان، گردهمایی، حرکت و انتخاب رهبران سیاسی مان بوجود آمده ایم. ما برای این آزادی ها زاده شده ایم و ما را از آنها گریزی نیست.

«هیچ نیرویی نمی تواند  میل آزادی خواهی در انسان را ریشه کن کند. ستمکاران و فرمانروایان بی دادگر بدانند: آنها هیچوقت نمی توانند قربانیان خود را از انسان بودن محروم کنند. و در آخر، این حکومت بی دادگر آنهاست که بایستی واژگون شود زیرا آنها می کوشند آنچه را انکار کنند که انکار ناشدنی است. 

«دستانتان را نمایان کنید. چه چیزی در دستانتان است؟ نشان بدهید. نشان بدهید. شما دست خالی هستید. هیچ اسلحه ای ندارید. دست خالی هستید. پس چرا ستمگران اینهمه از دستان خالی شما می هراسند؟  مهم است که بدانید [که دلیل وحشت آنها] جانبداری تمامی حقانیت اخلاقی از مبارزه شماست. آری، به ضرب تمام چماقتان  می زنند، همانطوریکه برخی  از شما چماق خورده اید. آری چه بسا کتک هم بخورید و به گریه هم بیفتید و حتی برخی از شما را اسیر کنند. و به گروهی از شما با گاز اشگ آور یورش می برند و چه بسا بعضی ها کشته هم بشوند.

آیا همه اینها را فقط به حرف گرفته بودید؟ وقتی که گفتیم که مبارزه پر ازتلفات است، این را فقط به حرف گرفتید؟ نه، این مبارزه به حرف نیست، واقعی و واقعیت است. ولی ما عهد بسته ایم.  ما تا دستیابی به آزادی به این مبارزه پای بندیم.

ما نبایستی مانند کسانی رفتار کنیم که این مبارزه را برای یک جایزه پیش و پا افتاده و ناچیز می انگارند. آن جایزه ای که ما برای آن تلاش می کنیم، آزادی است. آزادی برای همه ما. آزادی برای آن آدم هایی [اشاره به پلیس در بیرون کلیسا] که در بیرون هستند، بله برای آنها!  چونکه، ببینید، وقتی که ما آزاد شویم، وقتی که آزاد شویم، آنها هم آزاد خواهند شد. آنوقت آنها هم به داخل می آیند و همه با هم آزادی را جشن خواهیم گرفت. آنوقت دیگر آنها در بیرون نخواهند ماند که ما را از آزادی جدا سازند. اکنون شانه هایتان را راست کنید، راست قامت شوید مانند همه انسانهایی که برای آزادی زاده شده اند.»

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com