|
چهارشنبه 3 آذر 1389 ـ 24 نوامبر 2010 |
شهروندی جهانی و دردسرهای جمهوری اسلامی!
پیرامون سنگسار سکینه محمدی
تقی روزبه
مدتی است که مخالفت با حکم سنگسار سکینه محمدی و مقابله با آن تبدیل به یک کارزار جهانی شده که پیش از آن کم سابقه بوده است و بیاد ماندنی و درس گرفتنی. دامنهM چنین مخالفتی چنان گسترش یافته و همه گیر شده که حتی مقامات مهمی چون رئیس جمهور آمریکا و صدراعظم آلمان و وزیرامورخارجهء فرانسه نیز به ابراز مخالفت علنی با آن پرداخته و خواهان لغو آن شده اند. با این وجود موتور اصلی این اعتراض های جهانی خیل گسترده ای از فعالان حقوق بشر و سازمان های مدافع حقوق زن و روشنفکران و هنرمندان در اقصی نقاط جهان و از جمله فعالین ایرانی هستند که به اشکال گوناگون و ابتکاری، برانگیختگی و اعتراض وجدان بشریت را نسبت به خطر وقوع این جنایت به نمایش می گذارند.بطوری که تمرکز افکار عمومی و نظارت روزمرهء آن نسبت به چگونگی پیشرفت این پرونده و اقدامات دستگاه قضائی در این باره بد جوری رژیم جنایت واعدام را در مخمصه قرار داده است. اشکال اعتراضی بسیار متنوع بوده و از تجمع و طومار و نظارت و خبررسانی روزمره و ده ها نوع دیگر گرفته تا نیمه برهنه شدن زنان معترض به آن درا وکراین- اقدامی که عمله و انصار رژیم در اوج خشم آن را "اعتراض مبتذلانه" نامیده اند- را در برمی گیرد.
برای مقابله و بی اثرساختن این حساسیت و برانگیختگی جهانی، رژیم تبه کار ولایت فقیه، تلاش های مذبوحانه و فراوانی را بکار گرفته است: تشکیل شوهای تلویزنی مبنی بر اعتراف گیری از سکینه محمدی و فرزند وی، تا دستگیری وکلای مدافع و خبرنگاران آلمان و اتهام جاسوسی به آنها. آخرین اقدام از این نمونه شوی تلویزیونی جدیدی است که پیرامون این مساله ترتیب داده و از زبان سکینه و فرزندش در مذمت جهانی شدن این پرونده و تخطئهء این اعتراضات بر پاکرده است. غافل از آنکه طشت رسوائی این نوع نمایشات مضحک و مهوع از بام افتاده است و، بر عکس، بیش از پیش موجب افزایش انزجار و خشم عمومی و بر ملا شدن ماهیت ناانسانی و آدمخوار نظام اسلامی می شود.
مشکل رژیم آن است که هم اجرای سنگسار سکینه برایش بیش از اندازه پر هیزینه شده است و هم هر نوع عقب نشینی می تواند تعبیر به شکست وی و پیروزی مخالفان سنگسار و تشویق آنها گردد. و با توجه به اینکه حاکمیت اسلامی درفاز انحطاطی خود بیش از هر زمان مترصد اعمال خشونت و اجرای قواعدقرون وسطائی فقه اسلامی است، این عقب نشینی برای رژیم دارای پی آمدها و عواقب فراموردی است. رژیم نگران تسری و تعمیم این گونه فشارها به عرصه ها و موضوعات و جنایت های بیشمار دیگری است که هر روز و هرساعت مرتکب می شود. از همین رو کوشش می کند با ترتیب دادن سناریوهای گوناگون و تاخت زدن این مساله با مسائلی چون جاسوسی و یا با حربهء اعتراف گیری و محتملاً تغییر نوع مجازات از سنگسار به اعدام و نظایر آن، برای خود راه گریزی پیدا کند. و این در حالی است که کوچکترین اقدام و ترفند و مانور اش زیر ذره بین نگاه فعالین و افکارعمومی جهان قرار دارد.
در اينجا ما با یک پرونده با برد جهانی مواجهیم. فی الواقع مخالفت با ارتکاب چنین جنایت سبعانه ای، کیفر خواست علیه رژیمی است که بقاء و دوام خود را در انجام این گونه آدم کشی ها می داند. اینکه بشریت امروز نمی تواند ارتکاب به چنین قساوتی را شاهد باشد و دم برنیاورد، آن چالشی است که ارکان نظام نابهنگام ولایت فقیه را به لرزه درآورده است.
در هر حال کانونی شدن سنگسارسکینه محمدی در مقیاس جهانی، نمونهء درخشانی است از ماهیت جهان شمول حقوق پایه ای بشر؛ صرفنظر از مقررات و تعلقات ملی و قومی و مذهبی، و بویژه حساسیت روزافزون نسبت به بی حقوقی مضاعف زنان که نقض فاحش آن در رژیم ولایت فقیه و نظام های مشابه آن بیداد می کند.هم چنین شاهدی است بر فرایند پژمرده شدن قلمرو اقتدار حاکمیت دولت - ملت ها و مرزهای ملی و درهم شکسته شدن حرمت و تبعیت آور بودن قوانین ملی- بومی و بالاخره بیانگر نقش فشار افکار عمومی در جهان در حال بی مرز شدن. از قضا یکی از خطاهای استراتژیک جمهوری اسلامی همانا نادیده گرفتن نقش روزافزون عوامل فرامرزی و سست شدن برج های حفاظتی قلمروهای ملی است که موجب ارزیابی های غلطی از معادله توازن نیرو می گردد.
دستگاه حاکمیت و احمدی نژاد با عربده های پایان ناپذیر خود دایما دم از الگوی نظام جمهوری اسلامی برای جهان می زنند که گویا برای تمامی مشکلات و دردهای جامعه امروز بشری نسخه های حاضر و آماده و نجات بخشی در خورجین خود دارند. آنها خود را قدر قدرتی فرهنگی و ارزشی می دانند که آماده اند برای حل مشکلات جهانی پای میز مذاکره با قدرت های بزرگ به نشیند. دلیل عمده این نوع هذیان گوئی ها، کانونی شدن بیش از پیش تحولات درونی ایران در مقیاس جهانی است.
آنها "راست" می گویند. در واقع اقدامات تبه کاران حاکم بر مردم ایران در جهان امروز "الگو" شده است ولی نه برای سرمشق گرفتن بلکه یک الگوی منفی که مشام جهان را می آزارد. یعنی الگوئی که، برای تقویت رهائی و آزادی و مدنیت انسانی در جهان، باید با تمام مظاهر آن مبارزه شود. در حقیقت فوران رسوبات و گنداب ها و مانداب های قرون وسطائی در قرن بیست ویکم، وجدان بشریت را به درد آورده و سبب نضج عزم و انگیزه ای شده است برای تصفیه حساب با بقایای چنین رسوباتی در جهان نوین.
در این میان مردم ایران بیش از شهروند هر کشوری باید با وجدان معذب خود و با رسوبات از کثافات قرون وسطا و سهم خویش در آن تصفیه حساب کنند. نمرهء دستگاه ولایت و بویژه احمدی نژاد در جهانی کردن مبارزه با رسوبات و لجن های تاریخی 20 است. دست شان درد نکند!
2010-11-17- 26-08-89
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|