|
چهارشنبه 21 مهر 1389 ـ 13 اکتبر 2010 |
چگونه کيهان «مذاکره با آتش زنندگان قرآن» را توجيه می کند؟!
فرهاد جعفری
ببینید که «کیهان» (که قبل از رفتن احمدی نژاد به نيويورک هر مذاکرهای را ممنوع و خیانت میدانست) اکنون چگونه برای «مذاکره با آمریکا» (با تیتر «سبد آرزوها!») توجیهاتِ بچهگولزنگ فهرست کرده و جواز آن را نیز با «بافتن آسمان و ریسمان به هم» صادر کرده است:
کيهان: «گام نهادن در یك "فرایندِ جدید مذاكراتی با غرب" - كه احتمالاً به زودی رخ خواهد داد - بدون مطالعهء دقیق تجربهء گذشته و استخراج درسهای كلیدی آن؛ دارای مخاطرات بزرگیست».
میبینید که «کیهان»، در همان سطر نخست، نشان میدهد و پیغام میفرستد که نه با «اصل مذاکره» مشکل دارد و نه با «بهزودی رخدادن اش»؛ بلکه فقط توصیهء معمول و تشریفاتی ای در این زمینه دارد که: «باید با مطالعه به آن گام نهاد»!
کيهان: «بهطور مشخص؛ "آمریكاییها" در پی آن هستند كه انتهای مذاكرات با ایران "ایجاد رویهای جدید در مناسبات بینالمللی" باشد كه... در نتیجه، "برای آمریكا"، تا زمانی كه توانِ تحمیل چنین موضوعی را به ایران ندارد؛ بهترین حالت آن است كه مذاكرات را آنقدر "كش بدهد" تا شاید امكان آنچه میخواهد فراهم شود».
یعنی: مردم! نهفقط منتظر «مذاکره با شیطان یزرگ» باشید (ببخشید! آمریکاییها)؛ بلکه منتظر «مذاکرات طولانی با آمریکاییها» باشید که هدف آن «ایجاد رویهای جدید در مناسبات بینالمللی»ست! (به به! چقدر خوب!).
کيهان: «مورد دیگر مربوط به "روسها"ست. رویهی روسها در پنجسال گذشته، همواره این بود كه تلاش كند هیچكدام از دو طرف (ایران و آمریكا) برنده نباشند. خاصیت این وضعیت برای روسها این است كه میتوانند به "چانهزنی با هر دو طرف" بپردازند و از هر دو طرف، بابت انعطافهایی كه بهخرج میدهند - یا نمیدهند - امتیاز مطالبه كنند. بهاینترتیب، روسها هم در "كش پیدا كردن ِ موضوع" نفع دارند [کیهان نمینویسد "کش دادن مذاکرات"، بلکه مینویسد "کش دادن موضوع". که دال بر اختلاف بین ایران و آمریکاست] و تا همینجا توانستهاند از طریق "بازی در گسلهای مذاكراتی" برخی از مهمترین مسائل خود با غرب را، اگر نگوییم حل كنند، لااقل مسكوت بگذارند. تحت این شرایط، و تا زمانی كه موقعیت طرفین به طور راهبردی تغییر نكند، انتظار دستیابی به راهحل و "متقاعدشدن همهی بازیگران" به اینكه این بازی دیگر تمام شده، كار آسانی نخواهد بود».
یعنی: اگر "مذاکره با آمریکای جهانخوار و استکبار جهانی" آغاز شود؛ امتیاز بزرگی از "روسها" سلب میشود و دیگر "روسها" نمیتوانند به "چانهزنی با هردوطرف" بپردازند و از این وسط، ماهیهای خود را برداشت کنند! پس این "گسلهای مذاکراتی"، اگر ادامه یابد؛ قطعاً به سود ما نیست اما اگر مرتفع شود، به زیان روسهاست؛ و تا زمانیکه روسها از این وسط حذف نشوند و ما "مستقیماً با خودِ آمریکا" وارد گفتگو و تعامل نشویم و موقعیت طرفین بهطور راهبردی تغییر نکند، راه به جایی نخواهیم برد و "هر دو طرف" برنده نخواهند بود! (به به! اینهم چقدر خوب!).
کيهان: «با اینحال، بهنظر میرسد نشانههایی هست كه تغییراتی در این روند طولانی درحالُِ وقوع است».
یعنی: ملت باید خدا را شکر کند! آن روند طولانی (که «علتالعلل اش هم روسها بودند» که درست در وسط «گسلهای مذاکراتی» میایستادند تا از «هردو طرف» امتیاز بگیرند) دارد دچار تغییراتی میشود!... کسی چه میداند؟ شاید از دو هفته پیش تا به حال؛ اوباما، این «رئیسجمهور دغلباز و منفور آمریکا» که «توطئهی آتشزدن قرآن» تحت هدایت او انجام میشد «تغییر» کرده است (خب؛ خدا را شکر!).
از اینجا به بعد، و در بیشتر موارد، «آمریکا» (یا همان شیطان بزرگ و استکبار جهانی) میشود «غرب» که کمتر حساسیت برانگیز باشد. وگرنه در سرتاسر این سرمقالهی کیهان، حتا یک بار، اشارهای به فرانسه و انگلیس و آلمان و حتا چین هم نشده است (و البته در موارد لزوم؛ دوباره همان آمریکا میشود!).
کيهان: غرب احساس میكند در موقعیتیست كه گزینههای مختلفی علیه ایران در اختیار دارد یا بهعبارت بهتر، سبد گزینههای آن خالی نیست. تحت این شرایط؛ آمریكاییها به این تحلیل رسیدند كه بهتر است بهجای استفاده از یكی از این گزینهها، تركیبی از همهی آنها را باهم بهكار بگیرند. كدهایی وجود دارد كه نشان میدهد تیم مسئول پرونده ایران در دولت اوباما به این تحلیل رسید كه در پیشگرفتنِ یك استراتژی تركیبی؛ میتواند اولاً باعث شود كه گزینههای مختلف همدیگر را تقویت كرده و بر تاثیر یكدیگر بیفزایند و ثانیا تنها در صورتی كه چند اهرم فشار همزمان بر ایران فشار بیاورد، این احتمال وجود دارد كه ایران بازنگری در محاسبات خود راجع به برنامههای هستهای و منطقهایاش را آغاز كند!».
یعنی: خیال «مردم انقلابی» راحت باشد! آمریکا خیال ورش داشته. وگرنه در آن موقعیتی نیست که خودش فکر میکند. چند خط بعد؛ این را بهتان ثابت خواهیم کرد!
کيهان: درست است كه غربیها همواره با ریاكاری، و حتی باید گفت بیچشم و رویی، ادعا كردهاند كه "در تحریمها نظام را هدف گرفتهاند" نه "مردم" را. با اینحال؛ "نگاهی ساده به محتوای تحریمها" نشان میدهد كه "هدفِ اصلی، مردم ایران" بودهاند. این البته عجیب هم نیست. چرا كه آمریكاییها و صهیونیستها، تا امروز هم بارها گفتهاند "مشكل اصلی در ایران مردم ایران هستند" و همهء انرژی ای كه در پس "استراتژی مقاومت نظام جمهوری اسلامی" وجود دارد، از ایمانی نشأت میگیرد كه "در جان های تك تك مردم» جای گرفته است».
یعنی: من خواننده باید خودم بفهمم و حتا «با یک نگاه ساده به محتوای تحریمها» دریابم که «محتوای تحریمها به زیان مردم است» نه «نظام»! یعنی استکبار جهانی، مشکلی با «نظام» ندارد بلکه مشکل اش با «مردم ایران» است. و برای همین هم هست که «نظام»، نه یکوقت فکر کنید بهخاطر مصالح خودش، بلکه بهخاطر «منافع و مصالح مردم ایران»، است که تن به مذاکره خواهد داد! (مذاکراتی که کیهان، همان خط اول، روشن کرده که «احتمالاً بزودی رخ خواهد داد»!).
کيهان: «گزینهء بعدی، كه با صحنهگردانی اسراییل و بازی البته نهچندان ماهرانهء آمریكاییها به این فرایند تزریق شد، "تهدید به حملهی نظامی" بود كه تقریباً "به یكباره» از جانب برخی آمریكاییها آغاز شد. برای كسانی در داخل ایران كه كل این وقایع را از یك منظر راهبردی رصد و تحلیل میكردند، واردشدن این گزینهی جدید به صحنه، "اصلاً غیرمنتظره نبود" بلكه باید گفت آن را پیشبینی هم كرده بودند».
یعنی: ببینید مردم! حتا «خطر حملهی نظامی هم هست». که «جدید» هم هست و «تا حالا اصلاً اسمی ازش در میان نبوده» و در دهسال گذشته، هیچوقت مطرح نشده بوده که باعث نگرانی ما برای «مردم» شود تا حالا که «آمریکا دارد میآید پای میز، ما هم بزرگواری کنیم و برویم پای میز»! هرچند که برای کسانی چون ما که را از مناظر راهبردی وقایع را رصد و تحلیل میکنیم؛ چندان غیرمنتظره نبوده و پیشبینی میکردیم که بالاخره، هروقت که باشد؛ شیطان بزرگ، مطابق با خوی استکباری و شیطانیاش، بهطور جدی، تهدید به حملهی نظامی کند که در این صورت، بیش از هرکس، این «مردم مسلمان و انقلابی کشورمان» هستند که ضرر میکنند!
کيهان: اكنون ظاهراً نوبت آن رسیده كه "حلقهی آخر این زنجیره" به آن متصل شود و آن، "گزینهی مذاكره" است. آمریكاییها از قبل گفتهاند این گزینه را زمانی فعال خواهند كرد كه احساس كنند ایران آمادگی نشستن پشت میز مذاكره "آنطور كه آنها می خواهند" را پیدا كرده باشد. تیم اوباما، علیرغم ناكامیهای آشكار، اصرار دارد به متحدانش بقبولاند كه حالا آن زمان فرا رسیده است!»
یعنی: ایران آمادگی نشستن پشت میز مذاکره را پیدا کرده و «آنطور که آنها هم میخواهند» آمادگی پیدا کرده (چون مگر نویسنده همان خط اول با قاطعیت نگفته بود «بزودی مذاکرات رخ خواهد داد»؟!) اما چه باک که «اوباما ناکامیهای آشکاری داشته و دارد و میخواهد با زور این واقعیت را به همپیمانانش بقبولاند»!
کيهان: كل این فرایند را باید نهبهعنوانِ "مجموعهای از واقعیات"؛ بلكه به عنوان "مجموعهای از آرزوها" درنظر گرفت. ما در اینجا "استراتژی آمریكا" را به شكلی مجمل تصویر كردیم تا فاصلهای كه بین طراحی و واقعیت وجود دارد، خود را بهخوبی نشان دهد».
یعنی: یکوقت فکر نکنید اینها که نوشتیم و شما برداشت کردید «واقعیت» دارد و نظر «کیهان» است ها؟!... نه! ما در واقع، داشتیم نظرات و «آرزوی آمریکائیها» را فهرست میکردیم. آرزو هم که بر جوانان عیب نیست. بگذار با چنین آرزوهایی بیایند پای میزو خاطرتان جمع که ما ضامن آرزوهای آنان نیستیم!
کيهان: آمریكاییها در دو سال گذشته؛ اولاً نتوانستند گزینههایی از آن نوع كه توقعش را داشتند ایجاد كنند و مهمتر از آن، در تركیب این گزینهها با هم "شكستهای روشنی خوردند". وقتی تحریمها اعمال شد؛ توقع غربیها این بود كه نخبگان و مردم، یكپارچه روبروی نظام بایستند و با تحریك امثال موسوی و كروبی، ناآرامیهای خیابانی دوباره احیا شود. انصافاً موسوی و كروبی همه سعیشان را كردند اما تحریمها "بهجای اینكه مردم را مقابل نظام قرار دهد، اجماع داخلی در ایران در مورد ریشههای آمریكایی سران فتنه را كامل كرد" و فرصتی دیگر بوجود آورد تا نظام "تواناییهای مهار بحران" خود را بهرخ جهانیان بكشد».
یعنی: خیالِ مردم و «خوانندگان انقلابی کیهان» جمع باشد؛ آرزوهای آمریکائیها به هیچ نتیجهی ملموسی نرسیده و در این زمینه «شكستهای خیلی سختی هم خوردهاند». و اکنون که قرار است مذاکرات بزودی آغاز شود؛ «نظام در اوج اقتدار» است و در حالی دارد میرود پای میز مذاکره با شیطان بزرگ که «همهی بحرانها» را حل کرده. میگوئید نه؟!
کيهان: مورد بنزین را در نظر بگیرید. میتوان كتابها نوشت دربارهی امیدی كه آمریكاییها و دوستانشان به فشار ناشی از تحریم بنزین ایران بسته بودند. در میان طیفهای رادیكال ضد ایرانی در اروپا و آمریكا، اجماع وجود داشت كه تحریم بنزین، تنها ابزاریست كه، در زمانی بسیار كوتاه، «مسئلهی ایران» را «به طور ریشهای» حل خواهد كرد. اكنون نتیجه پیش چشم همه است. ایران با یك تاكتیك صنعتی، همهی بنزین مورد نیاز خود را در داخل تولید میكند در عینحال كه واردات بنزین به هیچوجه صدمهی جدی ندیده است».
یعنی: دیدید گفتیم از «موضع ضعف» نمیرویم پای مذاکره؟! بلکه «در اوج اقتدار» و «توانایی برای حل بحرانها» داریم میرویم تا با «استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جهانخوار» بنشینیم سر میز مذاکره و گفتگوی مستقیم؟! فقط یک نمونهاش مورد بنزین. که امروز نهفقط واردکننده نیستیم؛ بلکه صادرکنندهاش هم هستیم.
کيهان: «اكنون "آمریكاییها پای میز میآیند" در حالی كه "همهی گزینههای خود" را سوزاندهاند و به همین دلیل؛ "ایران" هم تصور میكند كه "حالا بهترین وقت مذاكره است". واقعاً غرب دیگر میخواهد با چه چیزی ایران را تهدید كند؟! آیا گزینه دیگری هم (برایش) باقی مانده؟ مذاكره، نه آخرین حلقه از یك زنجیرهی بههمپیوسته؛ بلكه "ابزاری از سر ناچاری" ست كه آمریكا تصور میكند میتواند با آن، از همگسیختگیهای استراتژی "تركیب گزینهها" را رفو كند».
یعنی: اولاً این «ما» نیستیم که داریم میرویم با «شیطان بزرگ» پای میز مذاکره. بلکه این «شیطان بزرگ» است که دارد میآید پای میز!... ثانیاً آنهم درحالی که «در اوج ضعف و ناتوانی» قرار دارد و «همهی برگهایش را رو کرده و سوزانده» و سر میز مذاکره، هیچ برگ برندهای ندارد که رو کند! و برای همین است که «کیهان» (نام دیگر ایران!)؛ تصور میکند و برآوردش این است که «حالا بهترین وقت مذاكره است و نباید چنین فرصت بینظیری را از دست داد!»... تازه! با خودتان چه فکر کردهاید؟! «شیطان بزرگ» دارد از «سر ناچاری» میآید پای میز. ضمن اینکه هیچ «مقصود بد»ی هم در سر ندارد. فقط میخواهد «ازهم گسیختگیهای استراتژی ترکیب گزینههایش» را رفو کند؛ همین!... که اینهم مگر چه اشکالی دارد؟! بگذار «ازهم گسیختگی استراتژی ترکیب گزینههایش» را مرتفع کند. چه ضرری متوجه ما میشود؟!
يكشنبه، 18 مهر 1389
پيوند به کل مطلب:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|