بازگشت به خانه

چهارشنبه 14 مهر  1389 ـ  6 اکتبر 2010

 

چون حجاب، پرچم رژیم اسلامی شده است

دربارهء يکسان سازی پوشش برای مکان های تحصيلی و مذهبی در ايران

گفتگو با شهلا شفیق

گفتگوگر: شکوفه منتظری

رییس شورای فرهنگی اجتماعی زنان که زیر مجموعه‌ای از شورای عالی انقلاب فرهنگی است، در گفت‌و گو با خبرگزاری مهر اعلام کرده است که برای بهبود وضعیت حجاب در جامعه، باید لباس افرادی که در دانشگاه‌ها، مدارس، ادارات و مراکز اشتغال و اماکن مقدس حاضر می‌شوند ساماندهی شود و از لباس یک‌دست و فرم استفاده کنند.

کبری خزعلی همچنین اضافه کرده است که حضور در فضاهای خاص هم باید با پوششی مشترک حافظ قداست و فرهنگ حضور در آن مکان باشد. چنان که در اکثر نقاط جهان هم همین‌طور است.

این‌طور که پیداست روند تغییرات در دانشگاه‌های ایران از تغییر اساسی و مواد درسی تغییر کرده و به پوشش دانشجویان دختر و پسر هم سرایت کرده است.

اما چرا جمهوری اسلامی بعد از گذشت بیش از سی‌سال، به فکر یکسان‌سازی پوشش یا اونیفورم‌سازی برای مکان‌های تحصیلی و مذهبی افتاده است؟ چرا این طرح از روز اول در دستور کار دولت قرار نداشت یا طرح یاد شده ادامه‌ی پوشش اجباری است که از سال‌های آغازین حکومت اسلامی پیاده شده است؟

 

شهلا شفیق، نویسنده و پژوهشگر در حوزه‌ی زنان معتقد است، تحمیل حجاب اجباری در سال‌های آغازین پس از انقلاب سال 1357 ایران نیز نوعی تحمیل یکدست‌سازی پوشش زنان بوده است:

«اینها در حقیقت با ساختن ایدئولوژی از مذهب، به‌نوعی حجاب را تبدیل به نوعی اونیفورم برای زنان کردند که نمادی از رژیم جمهوری اسلامی بود. قرار بود انقلاب اسلامی حامل یک هویت جدید انقلابی / اسلامی برای زنان باشد.

«منتهی در عمل و از همان روز اول این ایدئولوژی با مقاومت وسیعی روبه‌رو شد. اولین نشانه‌های آن تظاهرات وسیع زنان در زمانی بود که خمینی در همان اولین سالی که اسلامی‌ها به قدرت رسیدند، مسئله‌ی حجاب اجباری را فقط در محل‌های کار مطرح کرد. بعد دیدیم که هزاران زن در روز هشتم مارس آن سال به خیابان‌ها آمدند و اعتراض کردند. البته این اعتراض‌ها سرکوب شد و بخش‌هایی از جامعه هم که فکر می‌کردند حجاب مسئله‌ا‌ی فرعی است، سکوت کردند.

«حتی گروه‌های مخالف رژیم نیز سکوت کردند. به هرحال اجبار حجاب به همه‌ی فضاهای عمومی تسری پیدا کرد و یک نوع اونیفورم شد. منتهی در مقابل آن مقاومتی وسیع در سطح کشور شد. در طول سال‌ها حتی دختران جوان، و به‌ویژه دختران جوانی که در متن جامعه‌ی دردمند کشور ایران روییدند و بالیدند و اصلاً فضای پیش از انقلاب را هم نشناخته بودند، با این ایدئولوژی سر سازش نشان ندادند. امروز بعد از سی و اندی سال می‌بینیم که آنها مجبور شدند که کلمه‌ی اونیفورم را خودشان به کار ببرند».

 

شهلا شفیق، با تاکید به پیوستگی طرح حجاب از نخستین روزهای تولد حکومت اسلامی با طرح جدید هم‌سان‌سازی پوشش یا اونیفورم در مکان‌های آموزشی، مذهبی و اداری، این دو مقوله را جدای از یکدیگر ارزیابی می‌کند. به عقیده‌ی او، این طرح جدید، شکل تهاجمی‌تری از برخورد با مسئله‌ی حجاب است. وی با نگاهی به طرح مسئله‌ی حجاب و واکنش زنان در روزهای نخست انقلاب اضافه می‌کند:

«در آن دوره‌ی اول یک تهاجم خیلی وسیع صورت گرفت و تظاهرات زنان سرکوب شد. بعد همان‌طور که گفتم در فضای سکوتی که ایجاد شده بود، به‌علاوه جنگ هم بود، مسئله‌ی سرکوب نیروهای سیاسی بود، و خلاصه مشکلات عدیده‌ای در میان بود، در تمام این سال‌ها وقتی ما مسئله را دنبال می‌کنیم، می‌بینیم که زن‌ها هیچ‌گاه حجاب اجباری را نپذیرفتند.

«در یک دوره‌ای می‌بینیم هربار که مسائل سیاسی مطرح و فضای جامعه حادتر می‌شود، مسئله‌ی حجاب نیز مطرح می‌شود. چون یک نماد و یا یک پرچم است. فقط اونیفورم نیست، بلکه تبدیل به پرچم رژیم اسلامی شده است. پس هربار که مسئله مطرح می‌شود، یک مقدار بازبودن و آزاد بودن هم مطرح می‌شود و یک مقدار فشار به زنان کمتر می‌شود. بعد دوباره شروع می‌شود.

«ما همین‌طور می‌توانیم این منحنی را دنبال کنیم و نباید فراموش کنیم که این پرچم و این یونیفورم فقط برای زنان مشکل و محدودیت ایجاد نکرده است و نوعی کنترل عمومی جامعه هم از طریق این حجاب اجباری صورت می‌گیرد. یعنی آن جریان‌های حزب‌الهت که آن اوایل برای کتک زدن زنان و مردانی که اعتراض می‌کردند راه افتادند، چه زمینه‌هایی که برای جریمه و غیره ایجاد شد، همه اینها در واقع شرایطی را به وجود آورد تا مسئله بدحجابی باعث شود که کنترل عمومی سیاسی هم صورت بگیرد.»

 

رییس شورای فرهنگی اجتماعی زنان، گفته است: «لباس در حقیقت ویترین فرهنگ در جامعه است و نباید مغایر با فرهنگ عمومی باشد.» سئوال اینجاست که آیا فرهنگ عمومی جامعه‌ی ایران با وجود مقاومتی که زنان و دختران ایرانی با شکل‌های گوناگون در برابر حجاب اجباری از خود نشان دادند، بازهم خواهان این شکل از پوشش است؟ شهلا شفیق دلیل این نوع استدلال از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی را چنین عنوان می‌کند:

«مسئله‌، استفاده‌ای است که اینها از این سخنان در فضاهای بین‌المللی می‌کنند. یعنی با این یونیفورم سازی، در حقیقت دارند نوع زبانی را به کار می‌برند که در دنباله‌ی آن زبان مهندسی، همه چیز مدرن است، ما می‌خواهیم یکجور مدرن‌سازی و یکجور تلفیق کنیم و ایدئولوژی خودمان را با مدرنیسم پیوند بزنیم.

«این‌ها از کلمه‌ی اونیفورم استفاده می‌کنند، بعد می‌گویند ما در سراسر جهان، همان جوری که در اظهارات مقامات هم سر این مسئله‌ی اونیفورم هست، می‌گویند که در همه‌جای دنیا این قواعد و مقررات وجود دارد. ما می‌خواهیم حجاب و جداسازی جنسیتی را تبدیل به یکجور مقررات کنیم. می‌خواهیم به یکجور مقررات متناسب با فرهنگ خود برسیم. روی کلمه‌ی فرهنگ هم تاکید دارند.

«در حقیقت اینها می‌خواهند در عرصه‌های بین‌المللی بگویند که ما داریم مسائل را به شکلی آیین‌نامه‌ای و مقرراتی می‌کنیم. این یک تهاجم نیست، بلکه یک مسئله‌ی فرهنگی است و ما فقط داریم این را مهندسی می‌کنیم. می‌خواهند در عرصه‌های بین‌المللی هم این مسئله را اینگونه جلوه دهند که حالت خشونت‌آمیز آن کمتر باشد. من فکر می‌کنم که یک نوع مقاومت‌ جدید شروع خواهد شد، ولی مهم‌تر از همه این است که ما در عرصه‌ی بین‌المللی بتوانیم این کار را انجام دهیم.

«یعنی اینها نتوانند از این کلمات مثل مهندسی و اونیفورم برای جاانداختن این که دارند رعایت قوانین فرهنگی را در جامعه می‌کنند، استفاده کنند و یکجوری این زبان را در عرصه‌ی بین‌المللی جا بیاندازند که هر جایی مثلاً قوانین خودش را دارد. بنابراین فرض کنید چون در کشورهای غربی مثلاً برقع ممنوع می‌شود، بنابراین ما هم قوانین و مقررات خودمان را می‌گذاریم. در صورتی که این دو موضوع کاملاً با همدیگر متفاوت هستند.

«یعنی اینها یک‌سری کدهای جنسیتی بسیار عقب‌مانده را می‌خواهند به‌عنوان قوانین و مقررات فرهنگی، هم در عرصه‌ی داخلی هم در عرصه‌ی بین‌المللی جا بیاندازند. بنابراین یک مقاومت در داخل ایران هست. خود مردم، هم زنان و دختران و همین‌طور مردان و خانواده‌ها به نظر من به سرعت راه‌های این مقاومت را پیدا خواهند کرد.

«در عرصه‌ی خارج از کشور هم ما می‌توانیم تبدیل فرهنگ به ایدئولوژی را نفی کنیم و این نکته را افشا کنیم و نشان دهیم که این زبان یک زبان فاسد است. این که اینها دارند از کلماتی مثل یونیفورم و کد و اینها استفاده می‌کنند، برای جاانداختن عقب‌مانده‌ترین سنت‌ها است.»

 

قطعاً نوع پوشش کنونی زنان و دختران ایرانی شکل مطلوب حکومتی آن نیست. در طی سی سال گذشته با وجود طرح‌های گوناگون عفاف و گشت‌های ارشاد، زنان ایرانی هر روز با روش تازه‌ای در برابر پوشش اجباری مقاومت کرده‌اند. از خانم شفیق پرسیدم، آیا فکر می‌کند در صورت عملی‌شدن این طرح‌ برخورد زنان و دختران با آن چه‌گونه خواهد بود:

«از همان ابتدا مسئله‌ی حجاب، فقط مسئله‌ی زنان نبوده است. اگر ما دقت کنیم، اینها می‌خواهند با حجاب کردن بر سر زنان در حقیقت مردها را هم می‌خواهند کنترل کنند. دیگر این که تصویری از مردانگی ارائه می‌شود که بسیار خشن است. یعنی مردها نمی‌توانند شهوانیت‌شان را کنترل کنند و بعد زنان به‌عنوان مرکز گناه تلقی می‌شوند و نگاه مردها به‌هرحال آلوده تلقی می‌شود.

«در نتیجه بخش وسیعی از جامعه‌ی مردان ایرانی، به‌خصوص پسران جوان هم نسبت به این مسئله روز به روز حساسیت بیشتری پیدا می‌کند. بنابراین در برابر این اونیفورم‌ها مطمئناً هم جوانان ما، چه زن‌ها و چه مردها، و هم پدران و مادران به نظر من شکل‌های جدیدی از مقاومت را می‌آفرینند. برای این که این خود به خلاقیت اجتماعی ربط دارد. من فکر می‌کنم در طول این سال‌ها این خلاقیت باعث شده است که به‌هیچ عنوان اینها قادر نشوند این حجاب اجباری، و پرچم و نماد خودشان را، به جامعه تحمیل کنند.

«کبری خزعلی در جای دیگری از سخنانش در گفت‌وگو با خبرگزاری «مهر» می‌گوید: «زن محجبه آزادتر و با آسیب کمتری در جامعه حضور دارد.» او معتقد است: «پوشش یکدست مناسب با موازین اسلامی اجازه‌ی رفتار ناصحیح و غیراخلاقی را به دیگران نمی‌دهد و حریم اخلاقی اجتماع را حفظ می‌کند.»

 

آیا به‌راستی پوششی که ریيس شورای فرهنگی اجتماعی زنان از آن سخنان می‌گوید، منطبق با فرهنگ جامعه‌ی ایرانی است و می‌تواند زنان را از آسیب‌های اجتماعی هم‌چون متلک، مزاحمت‌های خیابانی و حتی مزاحمت در محیط‌های کاری یا تحصیلی محفوظ کند؟ شهلا شفیق این نظریه را رد می‌کند و می‌گوید:

«اساس فلسفه‌ی حجاب اصلاً این است که بدن زن مرکز گناه می‌شود. پیکر و صورت و نگاه زن و وجودش اساساً مرکز گناه می‌شود و مردها هم به‌عنوان موجوداتی که اختیار و کنترل شهوات خودشان را ندارند، دیده می‌شوند. یعنی زنان شکار می‌شوند و مردها هم شکارچی می‌شوند.

«در نتیجه شما یک تصویر منحطی را از روابط زن و مرد ارائه می‌دهید. در چنین شرایطی پوشش مناسب یعنی چه؟ یعنی این که زنان باید خودشان را بپوشانند تا این مردان بی‌اختیار و بی‌اراده دچار شهوانیت نشوند. خب! اینها چنین فضای اجتماعی‌ را در طی این سی‌سال درست کرده‌اند و روز به روز براساس حرف‌هایی که خودشان می‌زنند و در روزنامه‌های‌شان چاپ می‌شود، متلک‌ها و مزاحمت‌های خیابانی به زنان بیش‌‌تر می‌شود.

«اخیراً من مقاله‌ای را خواندم که در آن نوشته شده بود که زن‌ها به‌طور عجیبی در ایران مورد مزاحمت هستند. همه‌ی این حرکاتی که اینها در طول این سی‌سال کرده‌اند، و این ارائه دادن و ترویج تصویر زنان به‌عنوان شیئی جنسی، مردها را دعوت به چه حرکاتی می‌کند؟ دعوت می‌کند به همین حرکات دیگر! من فکر می‌کنم این رشته سر دراز دارد و واقعاً وای بر جامعه‌ و فرهنگی که نوع ارزش‌گذاری‌اش به زن چنین نگاهی باشد.

«در طی یک‌سال گذشته جمهوری اسلامی بر محدودیت‌های جنسیتی افزوده است. این در شرایطی است که ایران از یک‌سو تحت فشار مجامع بین‌المللی به‌علت نقض حقوق بشر قرار دارد و از سوی دیگر، اعتراض‌های مردمی حکومت‌ را دچار بحران کرده است. اضافه بر همه‌ی اینها، بحران اقتصادی که دولت با آن دست به گریبان است، از کسی پوشیده نیست. سئوال اما اینجاست که چرا در این میان، حکومت ایران نیروی زیادی را بر ایجاد محدودیت‌های جنسی متمرکز کرده است.

 

شهلا شفیق این رویکرد جمهوری اسلامی به ایجاد هرچه بیش‌تر محدودیت‌های جنسیتی را دور از ذهن نمی‌داند و اضافه می‌کند:

«اساس و یکی از پایه‌های ساختن ایدئولوژی از مذهب، که یک ایدئولوژی‌ تمام‌گرا و توتالیتر را به جامعه تحمیل می‌کند، سرکوب جنسیتی است. بنابراین هر زمان که بحران سیاسی و اجتماعی در جامعه حادتر می‌شود، روابط جنسیتی به‌عنوان عرصه‌ی سرکوب بیش‌تر مورد توجه حاکمان قرار می‌گیرد. این نکته کاملاً به ماهیت این رژیم و به ساختن ایدئولوژی از مذهب ربط دارد و سرکوب جنسیتی هم فقط شامل زنان نمی‌شود. یعنی همان‌طور که پیش از این گفتم، کنترل تمام جامعه را از این طریق پیش می‌برند.

«دوماً اینکه احمدی‌نژاد از این سیستم استفاده می‌کند و به گمان و تفسیر خودش به اصطلاح یک نوع فرهنگ ضد امپریالیستی را مطرح می‌کند و فرهنگ اسلامی را به‌عنوان یک مقاومت مطرح می‌کند. بعد اینها می‌آیند و در عرصه‌ی بین‌المللی می‌گویند اقدامات ما براین است که از فرهنگ تهاجمی غربی به ظاهر جلوگیری کنیم. در این زمینه اینها تمام اقدامات خودشان را نه تنها توجیه می‌کنند، بلکه به شکلی آنها را ترویج هم می‌کنند.

«در بقیه‌ی کشورهای اسلامی هم سعی می‌کنند شنود داشته باشند. در نتیجه من فکر می‌کنم اینها چنین حرکاتی را در چهارچوب یک استراتژی کلی انجام می‌دهند. به همین دلیل هم خیلی مهم است که این استراتژی کاملاً تحلیل شود. پایه به پایه‌اش کاملاً تحلیل شود تا بشود در مقابل آن یک ضد فرهنگ ارتجاعی به‌راه بیافتد. یعنی فرهنگی که اینها دارند به‌عنوان فرهنگ ایرانی، به‌عنوان فرهنگ خودشان و "فرهنگ اسلامی" ترویج می‌کنند.

«نکته‌ی آخر این است که این سوء استفاده‌ی تبلیغاتی توسط حکومت اسلامی ایران با حمایت بخشی از کارشناسانی است که در تمام این کارها حتی در خارج از کشور شرکت می‌کنند. اینها موفق نشدند تا آن مدل طالبانی‌ای که می‌خواستند در جامعه‌ی ایران پیاده کنند. علت آن را قبلاً ذکر کردم و مفصل‌ است. یعنی این که جامعه‌ی ایران جامعه‌‌ای است که مقاومت کرد و نگذاشت که اینها آن مدل‌ها را پیش ببرند.

«حالا اینها در عرصه‌ی جهانی می‌گویند ما می‌گذاریم خانم‌ها دانشگاه بروند و می‌گذاریم در محیط ‌های کاری باشند. بنابراین ما از طالبان و از برخی لحاظ از عربستان و غیره جلوتریم. می‌خواهند بگویند که ما مدرن‌تریم، چون می‌گذاریم خانم‌ها در عرصه‌ی اجتماع باشند اما می‌خواهیم در عین‌حال فرهنگ ما را هم داشته باشند.

«یعنی این را به‌عنوان یک امتیاز در محافل عمومی بین‌المللی می‌فروشند. گفتاری که اینها دارند پیش می‌برند گفتاری تلفیقی است؛ گفتاری پیچیده است. یعنی در مقایسه با جاهای عقب‌مانده‌تر که در جهان امروز وجود دارد، و به ‌خصوص در برخی از کشورهای اسلامی، وجود دارد، به‌عنوان حرکتی متمدنانه می‌فروشند».

http://zamaaneh.com/special/2010/10/post_30.html

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com