بازگشت به خانه

چهارشنبه 3 شهريور  1389 ـ  24 اگوست 2010

 

انسجام و روی‌کرد عمل‌گرایانه

در ستایش پیشنهاد اسماعیل نوری علا

داریوش سعدین

جناب دکتر نوری علا در جمعه‌گردی‌های اخیرشان طی یک مقاله با مقدمه‌ای جالب توجه نهایتا پیشنهادی را مطرح می‌کنند که به نظر قابل توجه و رویکردی عملگرایانه بسوی انسجام تشکیلاتی اپوزیسیون می‌باشد.

پیش از اینها البته همواره مقالات ایشان مورد توجه و بحث قرار می‌گرفت و طرح مطالبهء حاکمیت سکولار و همچنین جهد مصرانهء ایشان در تدوین تئوریک این بینش نیز مخصوصا در یک سال اخیر برجسته بوده است.

بنده طی یادداشت‌هایی گاها منتقد تحمیل تعریف خاص از جامعه ایرانی بودم که بنظر من متکی به رویکردی شخصی و بر مبنای شناختی سطحی لاجرم منجر به ارائه راهکارهای غیر عملی و ناشدنی می‌شود. (قابل ذکر اینکه یکی از این انتقادها که مستقیماً ایشان را مخاطب قرار می‌داد نیز در سایت سکولاریسم نو که جناب نوری علا مدیریتش را بر عهده دارند با اثبات ظرفیت بالای نقد پذیری ایشان منتشر شد.)

من معتقدم که هر چند حاکمیت سکولار در برابر حاکمیت مذهبی آلترناتیو منطقی و معقولی بوده و البته خواست مورد تایید اکثریت نیروهای منتقد رژیم اکنون می‌باشد اما بواسطه تبلیغات مسموم حول اصطلاح سکولاریسم در میان توده شاید شایسته‌تر این باشد که با تعقیب اصول مذکور در منشور حقوق بشر تحقق ساختار سکولار را نیز بصورت ضمنی پیگیری نمود.

به عبارتی با طرح مطالبات مندرج در منشور جهانی حقوق بشر واکنش‌ها و موضع‌گیری هایی که سد راه تحقق یک رژیم سکولار می‌باشد را می‌توان کم کرده و این حساسیت‌ها نسبت به اصطلاح سکولاریسم را بلامحل جلوه داده و ضمنا خواست برقراری حاکمیت سکولار را نیز پیگیری نمود چون با تحقق بدون تنازل اصول مذکور در اعلامیه جهانی حقوق بشر لاجرم با حاکمیتی سکولار روبرو خواهیم شد و چون صد آید پس نود هم پیش ماست.

به نظر من غالب اختلاف نظرهای نمودار شده پیش روی فعالین منتقد جمهوری اسلامی ناشی از نوع بیان مطالبات بوده و چندان نشانی از تفاوت های بنیادین در تصاویر آرمانی عقاید منتقد حاکمیت مذهبی دیده نمی‌شود.

در مواقعی این نا همگونی را می‌توان با وام گرفتن از تعابیر نشانه شناسی و مفاهیم ارتباط تحلیل کرده و با نظر به مشکلات زبانی کثرت نمودار شده را در مسیری واحد ملاحظه و مصلحانه از آن تلقی اتحاد کرد.

البته قابل صرف نظر نیست که در پاره ای اوقات نیز این اختلاف نظر ها معطوف به اراده قدرت‌طلبی گروه‌های مختلف اپوزیسیون باشد و آنچه در بروز اختلافات اهمیت داشته خود پلان مطالبه اعلام شده نیست بلکه حمایت یا ضدیت با شخص اعلام کننده محل مناقشه شده است.

مثلاً، در همین مقالهء مذکور از جناب نوری علا، ایشان به درستی از لزوم شکل‌گیری تشکل‌ها برای رقابت در «روز تصوری» انتخابات آزاد می‌گویند اما به نظر این رقابت که آنگاه پذیرفتنی و صواب است از هم اکنون و مقدم بر ظهور عرصه مناسب آن آغاز شده و شاید اگر مهار نشود خود نقض غرض شده و مقدمات فراهم آوردن تاسیس زمینه رقابت را به چالش می‌کشد.

(شاید در تناسبی بعید اینک در سخن نیچه بتوان ملاحظه‌ای داشت که اشاره به میل تقدم ساختار بر محتوا کرده و تمرکز بیشتر ما بر ساختار را متذکر می‌شود!)

فارغ از همه اینها اما، در مقالهء آقای نوری علا نشانی از لزوم برقراری اتحاد در برابر استبداد رصد می‌شود و این خود به تنهایی من را که همواره دغدغه توجه به الزامات انسجام تشکیلاتی داشته و امید به حرکت بسوی تحقق طبقه برای خود دارم خرسند و ارضا می‌کند.

فراتر از این در پایان مقاله فوق الذکر نشانی از تقلای ایشان برای گریز از بن‌بست رخ داده در راه اتفاق نظر ها دیده می‌شود و ایشان پیشنهاد ایجاد «کمیته غير سیاسی تدارکات» را می‌دهند با این توضیح که متشکل از نمايندگانی آمده از همه گروه‌ها و دسته‌جات و شخصيت‌های سياسی، که کارش بايد فقط انجام تدارکات لازم برای برگزاری يک همايش گسترده بوده و حق دخالت در بحث‌های سياسی را نداشته باشد!

این پیشنهاد قابل تامل و مطلعی از عملگرایی کارامد در تقابل با استبداد قلمداد می‌شود. ایشان پذیرفته شدن این پیشنهاد را می‌خواهند و حد اقل دستاورد آن را نمایش وظیفه شناسی و احساس تکلیف دانسته‌اند. به قول خود ایشان:

«البته ممکن است که اين همايش هم بجائی نرسد و جز تفرقه حاصلی ببار نياورد. اما، با تشکيل آن، همهء ما از بن بست فعلی خارج شده و، برای چند روزی لااقل، زير يک سقف دور هم نشسته‌ايم؛ سقفی که سقف حجرهء هيچ کسی نيست و به همگان تعلق دارد و تن زدن از نشستن در زير آن از يکسو نشانه‌ای جز بی تکليفی و وظيفه گريزی نيست و، از سوی ديگر، مآلاً به بسته شدن پروندهء شخص ممتنع خواهد انجاميد و خيال همگان را از او آسوده خواهد کرد که "فلانی يا اين کاره نيست و يا خود را بازنشسته کرده است" ياد سعدی شيراز شاد بادا که در گلستانش نوشت: "شبی، در بيابان مکه، از بی خوابی، پای رفتنم نماند؛ سر بنهادم و شتربان را گفتم: دست از من بدار! گفت: ای برادر، حرم در پيش است و حرامی در پس، اگر رفتی بـُردی و گر خفتی مـُردی».

و در پایان:

درود بر دانشمندان آزاد اندیش متعهد به مصالح ملت.

13  مرداد 1389

برگرفته از سايت خودنويس>>>

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com