بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 18 تير  1389 ـ  9جولای 2010

 

کنگره ملّی دموکراتیک مردم ایران؟

دنیز ایشچی

مردم یک کشوری هفتاد میلیونی زیر زجر و شکنجه  سرکوب و خفقان استبداد هر روز قربانی ها داده و ندای "وحدت ملّی دموکراتیک" سر می دهند، در حالیکه  بعضی از ما با سماجت تمام به همدیگر تهمت های آنچنانی می زنیم، بین خود و غیر خودی دیوارهای غیر قابل عبور ایجاد می کنیم و از همدیگر فاصله می گیریم. اندیشه های سکتاریستی و فرقه گرایانه را داّل بر قدرت و قوّت اراده و اقتدار و درستی خود می دانیم. به کّل چشمان مان را بر واقعّیت های جاری در جامعه می بندیم که انگار نه انگار خارج از چهارچوبهء وجودی تشکیلاتی ما در ایران اتفاقّات سیاسی هم رخ می دهند.  آیا این دقیقاً خواستهء جناح استبداد و خفقان و شکنجه حاکم نیست که ما هیچ موقع با همدیگر به گفتگو نپرداخته و همیشه پراکنده بمانیم؟ چه زمانی فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعهء روشنفکران سیاسی جامعهء ما بر اساس "احترام به هوّیت سیاسی غیر خودی" استوار خواهد شد و خواهیم توانست مثل همه انسان های متمّدن قرن بیست و یک، با قبول و احترام به هوّیت وجودی سیاسی دیگری، با همدیگر به گفتگوی سیاسی بپردازیم؟

 صاحبان چگونه افکار و اندیشه هائی، و کدام جریان های فکری سیاسی، مانع شکل گیری چنین ساختار فراگیر متحّدی از سازمان های سیاسی سکولار دموکراتیک  هستند؟ رهروان کدام اندیشه های سیاسی در این گذر هم به نعل و هم به میخ می زنند و از یک طرف خود به شکل گیری چنین نهادی اقدام نمی کنند، و از طرف دیگر، کسانی را که تشویق به سازماندهی چنین نهادی می نمایند به اتهاّمات مختلف نشانه دار می کنند؟ این دوستان ما عملاُ فرسنگ ها از فاز حرکت مردم و خواستهء قلبی آنها عقب مانده اند. اندیشه های مسموم نفاق افکنانه و تهمت زنانه که جوّ مناسبات سیاسی جبههء اپوزیسیون سکولار دموکراتیک را مسموم کرده اند، مثل میکروب های بیماری مزمنی، جنبش مبارزاتی در راه سکولاریسم، مدرنیته و دموکراسی را از درون به مانند خوره می خورند و مانع از ایجاد اتفاّق ها و اتحّاد عملهای سیاسی دموکراتیک می شوند.

پیروان کدام افکار و اندیشه های سیاسی اجتماعی پیگیرانه دنبال شکل گیری ساختار اتحّاد دموکراتیک فراگیری هستند که تحوّل گذر دموکراتیک را رهبری نماید؟ کدامین سازمان های سیاسی و یا صاحبان اندیشه های سیاسی با گوشت و پوست خود به ضرورت تشکیل ساختار سیاسی هماهنگ و متحّد کننده مبارزات راه سکولاریسم، دموکراسی، مدرنیته و عدالت اجتماعی رسیده اند؟ کدام ساختار سیاسی، با چه پلاتفورمی، بصورت عملی توان بالقوهء آن را دارد که جامعه را از این فاز تحوّل اجتماعی عبور داده و به فاز بالاتری که جامعه آبستن آن است برساند؟ شاخصه های فاز بالاتر اجتماعی ای که هم جامعه ما آبستن آن است و هم قابلّیت ارتقاء به آن را دارد چه ها می باشند؟ آیا سپردن رهبری این مرحلهء گذر به دست کسان یا سازمان هایی که ظرفیّت و توان به ثمر رساندن آن را ندارند، بزرگترین اشتباهی نیست که ما می توانیم مرتکب آن بشویم؟ چگونه می شود از این اشتباهات پرهیز کرد و در مسیر درست و با گام های استوار و مطمئن به پیش حرکت کرد؟

فاصلهء زمانی کوتاه آرامش قبل از طوفان فعلی که در حال حاضر از سر می گذرانیم، فرجهء محدودی برای همگی ما فراهم کرده است تا بر نواقص قیام یک سال پیش غالب آئیم. آیا این فرصت های طلایی را به بطلان خواهیم گذراند، یا اینکه به ضرورت نیاز حیاتی وظایف تاریخی خود پاسخ درست خواهیم داد؟ همهء نقطه ضعف های اساسی یکسال پیش را هر روز باید به خود یاد آوری کنیم و در راستای رفع آنها گام های جدّی برداریم. آیا در راه رفع ضعف رسانه ای تبلیغاتی جنبش سکولار دموکرات و به خصوص جنبش سوسیال دموکرات چه گام های جدّی برداشته شده است؟ آیا پیشرفت ها در این راه قابل اندازه گیری می باشد؟ آیا پروژهء این پیشرفت ها بر اساس برنامه ای زمان بندی شده، به موقع خود ثمرهء لازم را خواهد داد تا ما قادر باشیم با توسّل به آن به ضرورت و نیاز تاریخی اجتماعی که در مقابل مان قرار دارد پاسخ دهیم؟

سازمان های سیاسی معتقد به اصول جهانشمول دموکراسی و حقوق بشر، تک تک تا چه اندازه بهمراه احترام به هوّیت سیاسی غیر خودی و در یک بستر سالم اخلاق سیاسی گام گذاشته اند تا به گفتگوی سیاسی با همدیگر  بپردازند؟ چه موقع بعضی از ما اخلاق سیاسی نفرت، دشمن تراشی، مارک چسباندن، سکتاریسم و ديگر اینگونه رفتارهای ناشایست سیاسی را کنار خواهیم گذاشت؟ چه موقع فرهنگ سیاسی حاکم بر  سازمان های سیاسی سکولار و دموکراتیک و خصوصاً بخش هایی از جنبش تحوّلگرا و رادیکال، که بیشترین ضربه های جانگداز را از استبداد حاکم خورده اند، عوض برخورد عاطفی، احساساتی و کینه توزانه نسبت به دیگر رهروان راه آزادی، دموکراسی، مدرنیته و عدالت اجتماعی غیر خودی، به مناسبات توأم با احترام به سازمان های دیگر رو کرده و برقرای و مستحکم کردن مناسبات و گفتگوی سیاسی را به صورت رفتار سیاسی روزمرهء خود در خواهند آورد.

شاید بزرگترین ضرورت تاریخی که در مقابل سازمان ها و شخصیّت های سیاسی خواهان آزادی، مدرنیته و عدالت اجتماعی قرار گرفته است، تشکیل دادن یک نهاد مستقّل برای پيدايش جبهه ای متحّد با پلاتفورم مستقّل، هیأت اجرائی مستقّل و استراتژی مشخّص، شفاّف و مستقّل خود باشد. چنین جبهه ای عوض دنباله روی از  نیمه دموکرات های غیر سکولار، که یک چشم در انتخابات بعدی دارند و یک چشم در حفظ کلّیت الیگارشی ولایی نظامی، بايد تلاش کند تا آنها را بدنبال حرکت استراتژیک خود در راستای استقرار نظام سیاسی مبتنی بر مدرنیته و دموکراسی و حقوق بشر بکشاند.

عدم شکل دادن به چنین نهاد سیاسی که بر مبنای اتحّاد فکر و اتحّاد عمل همهء رهروان راه آزادی و مدرنیته مبتنی باشد، منجر به تکرار اشتباهاتی خواهد شد که چندین بار در سه دههء گذشته مرتکب آن شده ایم.

یکی از اساسی ترین آن اشتباهاتی که میتوان مرتکب آن شد، امیدوار کردن مردم به رهبری کسانی برای عبور دادن جنبش مردمی به سکولاریسم و مدرنیته می باشد که نه خواهان عوض شدن قانون اساسی هستند، و  نه می خواهند از تعریف سیاسی جمهوری اسلامی ایران یک کلمه هم کم بشود. در شرایطی که مردم بطور غریزی تاکتیک پیشروتری از پیشاهنگان خود می گیرند و به اصطلاح پیشاهنگان سیاسی مردم آنها را به  اتخاّذ تاکتیک هایی دعوت می کنند که خود مردم می دانند چاره درد آنها نخواهد شد، عجیب نیست که شاهد شکست روانی سیاسی جنبش مردمی بشویم.

"مارتین لوتر کینگ"، رهبر سیاسی معنوی سیاهان آمریکا، در یکی از مشهورترین سخنرانی هایش به این اشاره می کند که «آرزوی دیدن آمریکایی را دارم که در آن انسان ها نه بخاطر رنگ پوست شان، بلکه بخاطر ارزش شخصیّت انسانی شان شناخته و ارزش گذاری می شوند). اگر امروز سیاهان و سفید پوستان آفریقای جنوبی پس از دهه ها حکومت آپارتاید در کنار هم زندگی کرده و در حکومت شریک هستند، به این دلیل است که آنها توانستند در مورد گذشتهء خود از پروسه آشتی ملّی بگذرند. جبههء نیروهای سکولار و دموکراتیک جهت دست یابی به آرمان های آزادیخواهانه خود، در وحله اوّل باید پروسه آشتی و احترام متقابل درونی سیاسی را طی کنند. گذراندن چنین پروسه ای از طرف نیروهایی که هنوز به شیوهء احساساتی و عاطفی تخم نفاق و نفرت می کارند، به یک ضرورت تاریخی تبدیل گردیده است.

قدم های سنجیده ای که در راستای وحدت عمل سازمان های سیاسی سکولار دموکراتیک صورت می گیرد گرچه لازم اند، ولی جهت پاسخگویی به ضرورت و نیاز تاریخی امروز به هیچ وجه کافی نیستند. آیا لازم است مناسبت هایی مثل اعدام شهیدان راه آزادی، از جمله "کمانگرها"، پیش بیاید تا ما دور یک میز جمع شویم و اعلامیهّ مشترک صادر کنیم؟ چرا این میز گردها را به شکل یک حرکت، عملکرد برنامه ای دنباله دار و مستمر (مثلاً ماهی یکبار) تبدیل نمی کنیم تا از درون این بحث های مشترک فورمول های "منشور آزادی و برابری" بیرون بیاید؟ چرا بر بستر تداوم نشست های مشترک، ساختار اولّیه و نطفه های اولّیهء "کنگره ملّی دموکراتیک ایران" را پایه ریزی نمی کنیم؟

صدای گام های مردم را بشنویم که مثل پتک بر زمین کوبیده می شوند. پیشاهنگانی که رسالت تاریخی پاسخگویی آرمانی و ساختاری به نیاز و ضرورت زمانه را بر اساس قابلّیت های اقشار وسیع روشنفکران سیاسی درک می کنند، باید هرچه زودتر نطفهء اوّلیهء ساختار "کنگرهء ملّی دموکراتیک مردم ایران" را بر محور "منشور آزادی و برابری" بوجود آورند. در غیر اینصورت، مثل دفعات قبل، از یک طرف  در مقابل چالش های مردمی غافلگیر خواهیم شد و، از طرف دیگر، به دنباله روان حرکات مردمی تبدیل شده و چشم امید به نیروهای نیمچه دموکرات و غیر سکولار خواهیم دوخت تا آنها برای کشورمان سکولاریسم، مدرنیته و دموکراسی به ارمغان بیاورند، و یا منتظر خواهيم شد تا از جانب قدرت های سیاسی ـ اقتصادی بین المللی غافلگير شويم.

06/07/2010

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com