|
دوشنبه 174 خرداد 1389 ـ 7 جون 2010 |
فرهاد وکیلی، نماد اعتدال و عقلانیت
گفتگو با سعید رضوی فقیه
گفتگوگر: طاهره خرمی از
راديو کردانه: در روز 19 اردیبهشت، پنج زندانی سیاسی بعد از تحمل سالها زندان و شکنجه در زندان اوین بدار آویخته شدند. آقای رضوی فقیه در مدت زندانی بودن خویش چند روزی هم بند فرهاد وکیلی یکی از اعدام شدگان روز 19 اردیبهشت بودند. سعید رضوی فقیه سخنگوی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی، از روزنامه نگاران اصلاح طلب و دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه سوربن پاریس یک سال و نیم گذشته به ایران مسافرت کردند. ایشان بعد از مسافرت به ایران دستگیر، بازداشت، ممنوع الخروج و روانه زندان شدند و چند ماه در زندان بسر برند. اقای رضوی فقیه با قرار وثیقه آزاد شدند و پرونده ایشان هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است. خانواده ایشان در فرانسه بسر می برند و آقای رضوی فقیه همچنان ممنوع الخروج هستند. امروز به سراغ آقای رضوی فقیه رفتیم تا از خاطرات و تجربیات خود در مدت اسارتش با فرهاد وکیلی برایمان صحبت کنند.
پرسش: آقای رضوی فقیه، طبق اطلاعاتی که ما داریم شما در مدت زندانی بودتان با فرهاد وکیلی یکی از اعدام شدگان روز 19 اردیبهشت هم بند بودید، شما چه مدت با ایشان هم بند بودید و در کدام زندان؟
پاسخ: من وقتی از انفرادی بند 209 به زندان عمومی، به بند عمومی منتقل شدم برای تحمل چهار سال حبس قطعی. در آنجا بعد از چند از روزی که در قرنطینه بودیم وارد اندرزگاه 7 شدیم و در یک سلول بمن جای دادند که یکی از توفیقات زندگی من در انجا اتفاق افتاد و آنهم هم سلولی با دوست عزیزم فرهاد وکیلی بود.
من قبلا در رابطه با خصوصیات اخلاقی ایشان جسته و گریخته چیزهائی شنیده بودم. ولی ما در آن چند روزی که با هم بودیم و بشدت با هم صمیمی شدیم من احساس کردم که یکی از بهترین دوستانم را در زندان اوین پیدا کردم و همون چند روز باعث شد که علقه عاطفی خاصی بین ما ایجاد بشود. تا حدی که وقتی من از زندان بیرون آمدم و به قید وثیقه ازاد شدم تا مدتها خانم فرهاد با من تماس می گرفت و سلام فرهاد را بمن می رساند و من احوال فرهاد را می پرسیدم.
واقعا چیزی که باورم نمی شود اینکه یک روزی فرهاد اعدام بشود و این خبر واقعا تاثیر نامناسبی روی من گذاشت.
پرسش: آقای رضوی فقیه، فرهاد در نامه هائی که به بیرون از زندان نوشته از شکنجه و وادار کردنش به اعتراف نوشته. آیا شما از فرهاد چیزی در این رابطه شنیدید؟
پاسخ: بله فرهاد در همان چند روزی که خیلی زیاد هم نبود صحبت های زیادی برای من می کرد. فرهاد خودش گفت شاید ده ها بار تصویر باز شدن در سلول برای اعزام او به محل اعدام را در ذهنش مرور کرده و این قضیه را تمرین کرده تا مبادا هنگام اعدام زانوها و پاهایش بلرزد. فرهاد بنظر من آماده اجرای حکم بود و همه مسائل را برای خودش تمرین کرده بود. سختی ها و فشارهائی به او اعمال کرده بودند تا به دروغ علیه خودش اعتراف کند ولی هیچوقت لبخندش را فراموش نمی کنم. فرهاد با لبخند بمن می گفت که این شکنجه ها و فشارها در من هیچ تاثیری نداشتند و هیچوقت سعی نکردم که در برابر این شکنجه ها و فشارها رادیکالتر از آنکه می بایست باشم، بشوم و هیچوقت سعی نکردم حس انتقامجوئی را نسبت به شکنجه گران یا زندانبانان را در خودم پرورش بدهم.
بلکه همواره سعی کردم همون فرهاد باشم که با منطق ودرایت و با اعتدال دنبال آرمانهای انسانی خودم باشم.
پرسش: آیا ایشان در رابطه با نحوه بازجوئی های خودشان و مراحل مختلف آن طی سالهائی که در زندان بودند با شما هم گفت و گوئی داشتند؟
پاسخ: البته در مورد جزئیاتش نه، من شاید سه روز بیشتر با فرهاد هم سلولی نبودم. اما فرهاد برای من گفت که در زندان رجائی شهر کرج چطور تحت فشار قرار می گرفته و چه جور بازجوها اورا وادا رمی کردند تا اعتراف بکند که عملیات مسلحانه انجام داده است . در حالیکه او هیچ حرکت مسلحانه ای را انجام نداده بود.
پرسش: شما می گوئید که سه روز با فرهاد وکیلی هم سلولی بودید به لحاظ شخصیتی فرهاد وکیلی چگونه فردی بودند؟
پاسخ: فرهاد یک شخص بسیار معتدل، منطقی و بدون احساسات کنترل نشده در عرصه سیاست بود. شخصی که آرمان هاش آرمان های انسانی بود . برخلاف انچه که ممکنه بعضی به پندارند او بیش از انچه دنبال اهداف فردگرایانه باشد بدنبال اهداف انسانی بود. البته مردم کرد از حقوق انسانی خودشان بطور تبعیض آمیزی محروم هستند طبیعتا برای او اولویت، احقاق حقوق مردم کرد در ایران بود. اما من گمام می کنم که او یکی از افراد بسیار معتدل و منطقی در عرصه سیاست بود. که متاسفانه با برخورد ناشایست به مجازاتی محکوم شد که بهیچوجه شایسته اش نبود. من بارها و بارها از فرهاد می شنیدم که از بعضی از بچه های دانشجوانتقاد می کرد که چرا شرایط و واقعیت جامعه را در نظر نمی گیرند و با رادیکالیزم کورشرایط را بدتر از آنچه که هست می کنند.
من بارها و بارها از فرهاد شنیدم چرا بعضی از سیاسیون ایرانی بدون در نظر گرفتن ظرفیت های جامعه ایران استراتژی ها و تاکیک هائی را ارائه می دهند که با این ظرفیت ها همخوانی ندارد.
بنظر من می شود فرهاد را نماد اعتدال و عقلانیت در سیاست در نظر گرفت. من واقعا شگفت زده شدم وقتی که خبر اعدام فرهاد را شنیدم هر چند برای من قابل پیش بینی بود و با فرهاد هم صحبت کرده بودیم که احتمال دارد فرهاد و امثال فرهاد را برای ارعاب روزی قربانی بکنند.
پرسش: آیا شما می دانستید که فرهاد وکیلی دو تا بچه دارند؟
پاسخ: بله او راجع به بچه ها،خانمش و خانواده اش با من صحبت کرده بود و به نظر من خانواده فرهاد و خانم فرهاد در نوع خود شان یک قهرمان هستند که این فشارها را تحمل می کنند. برخورد خانم فرهاد با مسئله زندانی بودن فرهاد و مشکلات مربوط به بازداشت و زندانی بودن فرهاد خودش مقاومت شجاعانه ای است. من فکر می کنم که از فرهاد دو قهرمان باقی مانده که امیدوارم انها هم بتوانند راه پدر خودشان را ادمه بدهند.
پرسش: آیا شما پیام فرزندان فرهاد را شنیدید؟
پاسخ: متاسفانه، نه. من خودم در این چند ماه شرایط بسیار دشواری داشتم. شاید شما و بعضی از شنوندگانتان بدانند که من در طی یک سال و نیم شرایط بدی را در ایران می گذرانم و به نوعی آواره هستم و دسترسی به اخبار بخصوص سایتهای اینترنتی خیلی دشوار و اندک است. و خیلی نمی توانم در جریان اخبار بجز از طریق کانال های مرسوم و متداول و رسمی باشم.
پرسش: شما گر چه مدت کوتاهی با فرهاد بودید آیا خاطره ای و یا چیزی از فرهاد به ذهنتان می رسد برای خوانندگان ما تعریف کنید.
پاسخ: من تنها چیزی که از فرها بیاد دارم لبخندش است. ما در تمام مسائلی که با هم صحبت می کردیم چه مسائل جامعه ایران، چه مسائل کردستان، چه مسائل سیاسی و چه اجتماعی،هیچ گاه ندیدم که خنده از لبهای فرهاد دور بشود و هیچگاه ندیدم که او احساس سردی و یا نا امیدی یا احساس تلخی داشته باشد. برای او چشم انداز آینده جامعه ما چشم انداز روشنی بود و او فکر می کرد که در واقع بهر حال ما باید هزینه هائی بپردازیم که به آزادی، برابری و آگاهی و فردائی روشن برسیم. ضمنا مهمترین خصوصیت فرهاد امیدواریش به اینده بود.
پرسش: شما چه پیامی برای خانواده فرهاد ، برای پسران فرهاد و برای بقیه خانواده اعدام شدگان دارید؟
پاسخ: من در درجه اول با همه شان احساس همدردری می کنم. من صادقانه می گویم همان سه روزی که من با فرهاد در زندان اوین هم سلول بودم باعث شده بود که من در تمام این مدتی که در بیرون از زندان بودم و از فرهاد دور بودم یک احساس همبستگی و تعلق خاطری نسبت به او داشته باشم. و حتی در بیرون همیشه از طریق بعضی از وکلا که در ارتباط با پرونده او بودند حال او را و وضعیت پرونده او را پرس و جو می کردم. وقتی که متوجه شدم و اینهم بگویم واقعا یک امیدواری البته بیهوده در من وجود داشته که پرونده فرهاد و دیگر دوستان بالاخره حل و فصل می شود و بدار مجازات انتقام جویانه و کینه توزانه آویخته نمی شوند. اما این امیدواری بیهوده بود و بشدت وقتی که خبر اعدام فرهاد و بعضی دیگر دوستان را شنیدم دچار سرخوردگی شدم و واقعا می گویم که خدا را گواه می گیرم که از شوک عاطفی ناشی از شنیدن این خبر هنوز که هنوز است بیرون نیامدم. اما به هر حال این مسیری است که ما باید طی کنیم و کشور ما قربانیان زیادی برای رسیدن به آزادی و برای رسیدن به برابری های قومی پرداخته و تقدیم کرده است. بنابر این چاره ای نیست جز اینکه ما باید این شرایط را تحمل کنیم. البته نام قربانیان درتاریخ مبارزات آزادیخواهانه ما خواهد درخشید. امیدوارم که یادشان همواره در سینه تاریخ این مبارزات ثبت و ضبط بشود.
پرسش: شما طی صحبت هایتان بکرات اشاره کردید که فرهاد وکیلی انسان اعتدال گرائی بود و با هر گونه خشونت مخالف بود و همیشه خنده روی لبهایش بود. بنظر شما علت اعدام فرهاد و دیگر قربانیان 19 اردی بهشت چی می تواند باشد؟
پاسخ: من از یک طرف نمی تونم بفهمم چرا افرادی نظیر فرهاد که می توانستند در ایجاد یک خط معتدل و عقلانی و در جریانهای سیاسی و قومی، نقش مثبتی ایفاء کنند چرا باید نابود بشوند؟
آیا واقعا این را باید بعنوان یک توطئه در نظر بگیریم؟. آیا باید در نظر بگیریم که سران جمهوری اسلامی ترجیح می دهند خط اعتدال و مبارزه اصلاح طلبانه و مسالمت جویانه کور بشود و در عوض خط خشونت احیا بشود تا بتوانند براحتی سرکوب بکنند و یا اینکه یک اشتباه است. من برایم هنوز قابل توجیه نیست که چرا امثال فرهاد که مظهر اعتدال و عقلانیت هستند بایستی اینگونه کینه توزانه مجازات بشوند اما فکر می کنم که حس کینه جوئی و انتقام جوئی کور و حرکات عصبی در بخشی از دستگاه قضائی جمهوری اسلامی سبب شده که از این فرزندان برومند کشورمان بعنوان قربانیانی جهت ارعاب بقیه مردم و بقیه مبارزان و منتقدان استفاده بشوند و انها فقط و فقط قربانی شدند برای اینکه جمهوری اسلامی بتواند فضای مرعوب کننده ای ایجاد بکند و مردم را از ادامه حرکات انتقادی و اعتراضی خودشان بترساند.
ولی امیدوارهستم که روزی کسانی که این اقدام کثیف و ننگین را انجام دادند یا به خودشان بیاند و اگر نمی توانند اصلاح بشوند و نمی توانند به خودشان بیایند، آنها هم به مجازات این جنایت خودشان برسانند.
پرسش: آیا انتخاب چهار نفر از کردستان و یک نفر از استان فارس تصادفی بوده و یا تصمیمی آگاهانه بوده؟
پاسخ: در واقع آنها برای اینکه جامعه ایران را چه کردهها، چه غیر کردهها ، چه سنی ها و چه شیعه ها را مرعوب کنند و از ادامه مسالمت جویانه و اصلاح طلبانه بپرانند آنها را اعدام کردند. من فکر می کنم برای دستگاه قضائی جمهوری اسلامی هیچ فرقی بین کرد، ترک و بلوچ و سنی و شیعه و امثال اینها نیست. همه کسانی که در راه آزادی مبارزه می کنند صرف نظر از اینکه چه قومیت و چه مذهبی داشته باشند آنها یک طعمه ای هستند برای اینکه کینه توزی کور دستگاه قضائی و قاضی ها و دادستانهای دست نشانده اشباء بشوند.
پرسش: برای لغو حکم اعدام چه کاری بایستی انجام بدهیم؟
پاسخ: بنظر من از طریق مبارزات مدنی و مسالمت آمیز و از طریق روشهای اصلاح طلبانه، با برگزاری کمپین ها جمع آوری امضاء، روشنگری و اگاهی بخشی به مردم ما می توانیم آرام ارام این شیو های خشن را چه در حوزه فعالیتهای سیاسی و چه در حوزه های دیگر کنار بگذاریم و یا کاهش بدهیم. بنظر من این نیاز دارد به یک فعالیت جمعی و مسالمت آمیز. ما باید همه مان یاد بگیریم که حتی اگر در جائی جنایتی هم اتفاق افتاده عفو و گذشت می تواند بیشتر اثر داشته باشد تا پروراندن حس انتقام جوئی در خودمان چه در مورد جرایم سیاسی و چه در مورد جرایم دیگر. این نیاز به یک حرکت جمعی مبتنی بر یک حرکت فرهنگی است.
پرسش: اگربرای شنوندگان رادیو کردانه پیامی دارید بفرمایید.
پاسخ: من پیام خاصی ندارم بجز اینکه ابراز تاسف می کنم از اعدام این جوانان عزیز. همچنین ابراز همدردی می کنم با مردم کردستان که متاسفانه تحت ستم مضاعف بودند در کشور ما و هنوز هم هستند. امیدوارم روزی برسد که همه ما بتوانیم در یک شرایط آزادنه ، برابر، دوستانه و برادرانه طعم خوش دموکراسی، آزادی و برابری را بچشیم.
پرسشگر: با سپاس از شما که دعوت ما را پذیرفتید.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|