|
چهارشنبه 12 خرداد 1389 ـ 2 جون 2010 |
چاه جمکران یا کاخ کرملین
وبلاگ سهرابستان
دولت فریبکاری که در شروع کارش در سال 84 نامه میثاق رئیس جمهور و وزیرانش را به صفار هرندی وزیر ارشادش سپرد تا آنرا به «چاه جمکران» بیندازد، اینک پاسخ آن نامه را در «کاخ کرملین» جستجو می کند. رئیس جمهور دلقکی که در سازمان ملل و دیگر تریبون های جهانی سخنرانی اش را با «دعای فرج» آغاز می کند، بطرز ذلیلانه ای به پای روسها افتاده است. ولایت فقیهی که نماینده خدا بر روی زمین می باشد، بجای یاری خواستن از پروردگار، با ذکر «یا مدودف» توقع معجزه از رئیس جمهور روسیه را دارد.
حکومت ایران پس از آشکار شدن کودتای انتخاباتی و سرکوب وحشیانه مردم در خیابانها، مشروعیتش را از دست داد و در سراشیبی سقوط قرار گرفت. انزوای بین المللی کودتاچیان چنان وسعت و سرعتی بخود گرفته که ناچار هستند بدترین نوع تحقیرها را بپذیرند. آنهمه هیاهوی «توافق تهران» از سوی جامعه جهانی به هیچ انگاشته شد و ظرف کمتر از 24 ساعت، قطعنامه جدید در شورای امنیت به بحث گذاشته شد.
فرشته نجات حکومت ولایت فقیه بناگهان تبدیل به اهریمن گردید و با رفتار خود آنچنان موجی از یأس و ناامیدی در حکومتیان دمید که ناچار شدند با صدایی لرزان اعلام کنند که رفتار «مدودف» قابل درک نیست. روسیه ای که قرار بود موشکهای اس 300 بفرستد تا از آسمان «حکومت قدسی» دفاع کند، تهدید به این شد که نامش در صف «دشمنان تاریخی حکومت ایران» نوشته خواهد شد.
در تاریخ این کشور سابقه ندارد که رئیس حکومتش چنین خوار و ذلیلانه و در انظار عمومی، به یک کشور خارجی التماس کند و خود را بر خاک ذلت اندازد. سابقه نداشته که چنین منفعل و بیچاره، مقامی حکومتی، دچار فلج مغزی شده و هذیان گوئی نماید. اعتراف کند که امتیاز خواستند و دادیم، قرار شد کاری کنند، کمک کنند، مانع قطعنامه شوند، ولی اکنون بدل به مدافع قطعنامه شده اند.
اگر تصاویر ملاقات پوتین و خامنه ای و چهره شکفته و خنده های عمیق خامنه ای در این دیدار را با چهره عبوس و غضبناک وی بر علیه مردم ایران در نماز جمعه 29 خرداد 88 مقایسه نمائید خواهید توانست از این بهت زدگی بیرون آمده و رفتار «مدودف» را درک کنید. اگر هزاران قهرمان زندانی در اوین و سایر زندانها که سخت ترین شکنجه ها را تحمل می کنند را با هزاران مستشار روس که ولایت فقیه حتی هزینه ودکای آنها را نیز می دهد مقایسه کنید، دلیل ذلت امروز را خواهید فهمید. اگر نعره های سرکرده انصار حزب الله بیت رهبری که در مراسم تشیع پیکر شهدای گمنام با دهان کف کرده بر علیه جنبش سبز مردم ایران عربده کشی می کرد را با سکوت ذلیلانه وی در برابر خانم روسی که با بیکینی از بالکن سفارت روسیه مشغول تماشای تشیع جنازه بود مقایسه کنید، پی به ریشه حقارتی که به آن گرفتار شده اید خواهید برد. اگر گریبان چاک کردنهای تصنعی حکومتتان در برابر «جنایت بر علیه مسلمانان غزه» را با سکوت خفت بارتان در برابر «جنایت بر علیه مسلمانان چچن» مقایسه کنید، درجه غیرت اسلامی اتان آشکار خواهد شد.
حکومت جمهوری اسلامی در سالهای گذشته چنان در مقابل روسها کرنش نشان داده و درهای مملکت را به رویشان گشوده است که اطلاعات روسها از اسرار امنیتی و نظامی ایران از اطلاعات و دانسته های فرماندهان بالای نظامی کشور هم افزونتر است. امتیازاتی که به روسها داده شده و پرداختهای بی حسابی که صورت گرفته و حتی در آغوش فشردن پوتین توسط مقام معظم رهبری! به هدر رفته است و بیت رهبری سردرگم از نتیجه وارونه کار.
حکومتی که به مردمش پشت کند و بر علیه مردمش کودتا کند محکوم به خفت و خواری است و سرانجامی جز شکست و سقوط نخواهد داشت. ولی حداقل از مدعیان «حکومت الهی» توقع می رود که چنین خود را رسوا نکنند. مگر آقایان در 17 رکعت نماز روزانه اشان بارها تکرار نمی کنند که: «خدایا تنها ترا می پرستیم و تنها از تو کمک می جوئیم»، به مردم که دروغ می گوئید، چرا دیگر به خدا دروغ می گوئید؟ اگر واقعاً فقط از خدا «کمک» می جوئید، جناب «مدودف» این وسط چکاره هستند؟ مراجع و آیات عظام و سینه چاکان «حکومت اسلامی» کجا تشریف دارند؟ این خودفروشی رئیس دولت کودتا را نمی بینند و نمی شنوند؟ خاطر مبارکشان مکدر نمی شود که حکومت به مناره های کرملین «متوسل» شده است؟
http://sohrabestann.blogspot.com/
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|