|
يکشنبه 16 اسفند 1388 ـ 7 فوريه 2010 |
آقای نوری علا، چه منطق غلطی!
علی مومنی
آقای اسماعیل نوری علا
با سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی
شما مقاله ای در گویا نیوز گذاشتید، آن را خواندم. ایراد گرفتید که آیه ای که آرم سازمان مجاهدین دارد حکایت این دارد که حکومتی که مجاهدین و شورای ملی مقاومت آن را نمایندگی می کنند از آن به سکولاریزم نمی توان رسید و لا جرم و عاقبت به نردبانی تبدیل خواهد شد که آن که به بام می رسد نیروی مذهبی است و بنا بر طبیعت خود نخواهد توانست تن به سکولار بدهد و شعار مذهبی «فضل الله مجاهدين الالقاعدین اجرا اعظیما» نمونه ای از آن است.
امید وارم جواب مرا بدهید. اگر هم انرژیتان را نمی خواهید صرف جواب نامه من کنید مبادا از امر اصلاحات و جنبش سبز عقب بمانید قابل احترام و تقدیر است.
چند نکته: اول اینکه اسم شما اسماعیل است و فامیلی محترم شما نوری است و ضمنا علا هم دارد. آیا حاکی از این نیست که شما نمی توانید سکولار باشید برای اینکه اسم شما پدر اسلام است؟ شاید اشتباه کنم حداقل اسلامی است و فرزند ابراهیم است.
شما دکتر هستید، جامعه شناس هستید. آقای دکتر اسماعیل، شما بمن بگو چه معنی دارد در فارسی کلمهء مجاهد یا فضل یا اعظیما یا اجر.
آقای نوری، در اسپانیا یک مثلی هست که می گویند کلمه و لغت صرفاً درد آور نیست بلکه تفسیر و تعبیر آن درد آور است.
بیایئد بواقع میهن پرست و انسان دوست باشیم و آزاده و سخاوت مند، زیرا هر آزادیخواهی بایستی قلب بزرگی داشته باشد و سخاوتمند باشد و به عقاید دیگران، اگر چه در اقلیت، احترام بگذارد.
قاشق را مستقیم به دهان ببریم نه از پشت سر. اگر سی سال پیش شما صداقت بخرج می دادید و بهای آزادی را می پرداختید امروز این طور فکر نمی کردید. البته آزاد هستید. قرار نیست و نبوده همه مثل هم فکر کنیم. ولی سقف خواسته هایمان گذشته از عقاید فردی بایستی به آزادی وصل باشد. محور کار و تلاش و کوشش و *مجاهدتمان * آزادی مردم و خودمان باشد .
شاید در سکولاریزم شما و آقایان اکثریت و توده ای ها قتل عام مجاهدین و مسلمانان ایران باشد.
کسی که به یگانگی و توحید ایمان نداشته باشد از آن آزادی در نمی آید. یعنی کسی که خود را نشناخته و با خودش یگانه نیست چطور می تواند آزاده باشد؟ کسی که خود آزاد نشده چطور می تواند به آزادی دیگران فکر کند؟ یک استادی در جواب سوالی بمن گفت: برده بفکر آزادی است و آزاده بفکر عشق.
بی اعتمادی به مقاومت مردم ایران و سازمان مجاهدین ناشی از خمینی و ارتجاع گزیدگی است نه محصول جمهوری خواهی و مردم سالاری.
مگر معلم ما آقای مسعود رجوی نگفت هر کسی که بهتر از ما مبارزه می کند و سریعتر مردم ما را از شر رژِیم ضد بشری آزاد می کند یا استراتژی بهتری ارائه دهد وظیفهء ما است که در مقابل آنها زانو بزنیم و پشت سر آنها باشیم و اگر نکنیم خیانت به آزادی کردیم. زیرا ما می خواهیم حتی یک ثانیه که هم شده آزادی مردم زودتر فرا رسد.
شما از مجاهدین می خواهید اسلام را و شعائر خود را ترک کنند تا اینکه بشود به آنها اعتماد کرد؟ چه منطق غلطی است. مثل رضا خان روسری را بردارید و مدرن شوید. خمینی گفت یا روسری یا تو سری.
بعد از این همه جنایت خمینی هنوز جرات ندارید یا نمی خواهید کلمه آیت الله را از جلوی اسم خمینی دژخیم بردارید. بعد به مجاهدین که می رسد اسلام راستین خمینی است مجاهدین هم فلان؟
چند تا حزب و جریان در ایران به فعالیت سیاسی شرافتمندانه مشغول است که آزادیخواه است و مبارزه سازمان یافته دارد و برنامه مشخص؟ نام ببرید.
چرا این سی سال رهبری از آن در نیامد، چه بصورت فرد یا حزب و سازمان؟
مقالهء شما در گویا نیوز منتشر می شود. می تونی سوال کنی از این سایت که چرا اخبارهای ناشی از پیروزی های مقاومت مردم ایران را نمی نویسد؟ ام تا فدای های اکثریت با پارلمان اروپا ملاقاتی دارند درج می کند؟
چرا در گویا نیوز از هفتاد و دو روز اعتصاب غذای هواداران مقاومت در سراسر دنیا که با پیروزی مجاهدان اشرف انجامید خبری نبود ولی اعتصاب دو روزه آقای گنجی با آب و تاب پخش می شد؟ شاید ما برای قدرت و حکومت اعتصاب کرده بودیم.
آقای نوری؛ خمینی خط قرمز کشید روی اصلاحات از 30 خرداد 60 و جوانان 13 ساله این میهن را هم نبخشید و جلاد اوین آنها را تحت عنوان محارب اعدام کرد. همین آقای خاتمی که شاید برای شما یکی از رهبران جنبش سبز باشد از جلاد اوین لاجوردی خائن بعنوان خدمت گذار و سردار اسلام یاد کرد. شرم آور و تهوع آور است که هنوز هم دنبال خط خمینی دژخیم باشیم.
از خمینی که حتی یک روز برای آزادی مبارزه نکرد رهبر ضد امپریالیسم می سازیم و رهبری کریزماتيک ولی مجاهدین را زیر تیغ بی اعتمادی می کشیم با همان هدف خمینی و ارتجاع ساخته.
3400 مجاهد در اشرف مغز شوئی شدند، ما هم که در خارج هستیم مغز شوئی شدیم، توسط آقای رجوی؟ عجبا چه دنیای بی حساب و کتابی!
ما سرنگونی می خواستیم و می خواهیم و ساختار شکنیم و محارب؛ و آزادی را عشق می ورزیم ولی متاسفانه خطی هست که می خواهد آزادی را بعقب بی اندازد. این برای من روشن است.
یکی می گفت انشعاب درون سازمان چریکهای فدای محصول خیانت حزب توده است و علت اينکه اين سازمان که مهمترین سازمان چپ ایران بود متلاشی شد ناشی از آزادی درونی آن بوده است، ولی مجاهدین آزادی ندارند و هوادارانی صادقند و رهبرانشان بد هستند. به انتظار این بودن بدن بدون سر را ببیند.
شما ببین که چگونه توجیه می کنند. واقعا تاسف دارد. شکست خودشان را می خواهند به ضربه ای علیه مجاهدین تبدیل کنند.
من نبایستی به اینجا راه می بردم ولی درد زیاد است و خمینی گزیدگی هم زیاد.
عذر می خواهم من یک هوادار ساده ایرانی آزاد هستم .
به پیام های آقای رجوی برای داخل کشور و نسل جوان گوش کنید.
گوش کنید و بهترین را انتخاب کنید.
شاد و سلامت و پیروز باشید
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|