|
جمعه 14 اسفند 1388 ـ 5 فوريه 2010 |
اخم غرب و لبخند شرق در اقتصاد ايران!
گفتگو با اسدالله عسگراولادی
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس اتاق بازرگانی کشور
وقت گرفتن از اسدالله عسگر اولادی [عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس اتاق بازرگانی کشور] برای مصاحبه سختتر از آن چیزی است که تصور میکردم. هر بار که شمارهاش را میگرفتم بدون اینکه بگذارد حرفی بزنم میگفت الان در جلسه اتحادیه خشکبار هستم… در جلسه هیات رییسه اتاق ایران و چین هستم… با کسی در حال صحبت هستم. برای همین بهترین وقت را بعد از اذان مغرب دانستم. و کمی بعد از اینکه حدس زدم نمازش را خوانده با بزرگترین صادرکننده خشکبار ایران تماس گرفتم تا سرانجام او غروب سهشنبه چهارم اسفندماه را برای مصاحبه تعیین کرد.
سهشنبه زودتر از وقت قرار به ساختمان شمالی اتاق بازرگانی ایران رفتم و در طبقه زیرین ساختمان، به دفترش در اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین منتظر اتمام جلسهاش ماندم. جایی که بیش از هر چیز دیگری نمادها و کالاهای قرمزرنگ چینی خودنمایی میکرد.از پرچم بزرگ چین در کنار پرچم ایران تا پادری قرمزرنگی که «خوشآمدید» را به زبان چینی نوشته بود و تابلوها و آویزهای چینی.رییس اتاق بازرگانی ایران و چین در حالی از مبادلات با این کشور به عنوان بزرگترین شریک تجاری ما دفاع میکند که خودش هیچگونه تجارت یا سرمایهگذاری در چین ندارد. عسگراولادی در حالی که نسکافه سرد شدهاش را مزهمزه میکند در برابر خنده طعنهآمیز من به کیفیت کالاهای چینی، پیراهن خوشرنگ و باکیفیتش را نشان میدهد و میگوید: این پیراهن تن من چینی است. بعد میخندد و دوباره میگوید: شوخی کردم چینی نیست.
در این گفتو گو حاج اسدالله عسگراولادی، رابطه تجاری ایران و چین را عارضهیابی کرده است.
پرسش: چین به واقعیتی انکارناپذیر دراقتصاد جهان تبدیل شده وهیچ وقت از نظر اقتصادی مقرون به منطق نیست که بخواهیم با نگاه صد درصد منفی به این اقتصاد نگاه کنیم. با این حال نحوه حضور چین در اقتصاد ایران انتقادهای زیادی را برانگیخته است تا جایی که یک مقام غیراقتصادی والبته اصولگرا و همسو با دولت همچون سردار محمدرضا نقدی هم نسبت به حضور چین دراقتصاد ایران ابراز نگرانی میکند. آقای عسگراولادی به عنوان یک خبرنگار اقتصادی هم نسبت به درایت جنابعالی وهم نسبت به وقوفی که به مسایل اقتصادی دارید،اجازه میخواهم این پرسش را مطرح کنم که شما چه دلیلی برای دفاع از حضور چین دراقتصاد ایران دارید درحالی که به نظر میرسد این رابطه یکطرفه است وبه سود منافع ملی چین وبه زیان تولید ملی ایران تمام میشود؟
پاسخ: اقتصاد علم واقعیتهاست. شما هم اشاره کردید و چین در اقتصاد امروز جهان یک واقعیت است. من صحبتهای آقای نقدی را نخواندهام و کاری به اینکه بعضی دوستان چه گفتهاند ندارم. در عین حال فرد تاثیرگذاری بر مسایل اجرایی کشور نیستم وبه عنوان یک فعال اقتصادی ویک عضو اتاق بازرگانی به این پرسش پاسخ میدهم. در مورد روابط اقتصادی ایران و چین لازم است درابتدای بحث، به سابقه تاریخی آن توجه کنیم. روابط ما با چین بهطور کلی به دو بخش تقسیم میشود: دوره قبل از انقلاب و دوره بعد از انقلاب.همانطور که میدانید قبل از انقلاب ما در اردوگاه اقتصادی غرب بودیم و ارتباط زیادی با کشورهای این طیف، به ویژه انگلیس و آمریکا داشتیم.این روابط با اروپا همچنان ادامه دارد ولی با آمریکا دیگر رابطه اقتصادی نداریم. پیش از انقلاب روابط ما با چین بسیار پایین و در حد 100 تا 150میلیون دلاربود که بخش عمده آن هم به صورت تهاتر صورت میگرفت. آن روزها چین حکومتی کاملا کمونیستی داشت. ما در زمان حکومت «مائو» و پس از آن، تبادلات کمی با چینیها داشتیم و البته دلیلی هم برای گسترش روابط وجود نداشت. مقداری کالاهای سنتی بین ایران و چین مبادله میشد. از چین ادویه و چای به ایران میآمد و از ایران خشخاش و دانههای روغنی و تریاک به چین صادر میشد.پس از انقلاب دید ما بازتر شد و باعث شد ما با کشورهای دیگر هم ارتباط خوبی برقرار کنیم.در همان زمان که انقلاب اسلامی ما شکل گرفت در کشورچین هم «جیانگزمین» انقلابی اقتصادی را شکل داد و با باز کردن دروازههای اقتصادی چین دور جدیدی را برای چین شکل داد.در سال 1980 میلادی که همزمان با سالهای 58 و 59 درکشورما بود، نگاه تازهای درایران ما شکل گرفت تا ببینیم چگونه میتوانیم با چین جدید و برنامههای تازه اقتصادیاش رابطه برقرار کنیم. بعد از اینکه ما گرفتار جنگ تحمیلی شدیم این رابطه کمی عقب افتاد اما در همان خلال، روابط کمکم شکل گرفت و پیشرفتهای خوبی حاصل شد.
در سفری که آیتالله خامنهای به کرهشمالی داشتند، در بازگشت به کشور چین رفتند. ایشان در آن زمان رییسجمهور ما بودند. در آن دیدار به نوعی علاقه دو دولت برای گسترش روابط جرقه زد و اراده دو دولت بر این نکته شکل گرفت که تجدید ساختاری در روابط اقتصادی و سیاسی دو کشور ایجاد شود. این سفر را میتوان نقطهء عطفی در روابط ما با چین دانست. در این سفر، نخست وزیر وقت [مهندس ميرحسين موسوی] و هیات دولت به این تجدید ساختار توجه کردند و کم کم مبادلات ما که در ابتدای انقلاب کمتر از 20 میلیون دلار بود در این دوره به حدود 500 تا 600 میلیون دلار افزایش یافت و تنوع کالاهای مبادلاتی نیز افزایش پیدا کرد، چرا که تولید برخی کالاها مثل خشخاش و تجارت تریاک که در قبل از انقلاب بین ایران و چین برقرار بود ممنوع شد. از طرف دیگر ما که پیش از انقلاب از چین ادویه و چای وارد میکردیم برای خرید ادویه به سراغ هند رفتیم و چای را از سریلانکا و کنیا وارد کردیم. این تغییرات باعث شد تا ما در مبادلاتمان با چین آرام آرام به سمت کالاهای صنعتی و محصولات نساجی حرکت کنیم. در دوران جنگ بحث فروش انرژی به چین مطرح شد و این موضوع کلیت ارتباط ما را تحت تاثیر قرار داد و آن را دو چندان کرد. پس از رحلت امام خمینی (ره) و ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، ایشان در سفری که به شرق آسیا داشتند، ابتدا به ژاپن رفتند و در برگشت در چین هم توقف کردند. رابطهء ما با چین در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی دچار تحول بزرگی شد. سطح روابط ما که در شروع دولت آقای هاشمی نزدیک به یک میلیارد دلار بود در پایان دولت ایشان از سه میلیارد دلار گذشت. در دولت آقای خاتمی این تحول ادامه پیدا کرد و با دو بازدید مقامات ایرانی از چین و مقامات چینی از ایران، ما برای تامین نیازهای بیشتری به سمت چین رفتیم و این باعث شد تا سطح مبادلات ما به 10 میلیارد دلار برسد.
در این دوره ما دچار اخم غربیها شدیم و زمزمههای تحریم شروع شد. ما با اخم غرب و لبخند شرق مواجه بودیم و به طور طبیعی لبخند شرق را بر اخم غرب ترجیح دادیم و این روابط ،ما را دوباره متحول کرد. در دولت آقای احمدی نژاد حجم روابط ما به مرز 25 میلیارد دلار رسید. نکته ای که آن را مهم میدانم و باید به آن اشاره کنم این است که در تمام این احوالات، صادرات ایران به چین بیشتر از واردات بوده به گونهای که نزدیک به 60 درصد از مبادلات بین ایران و چین، صادرات کالا و 40درصد آن واردات بوده است. همین الان 57 درصد مبادلهء ما با چین صادرات است و 43 درصد آن واردات است.
پرسش: از لبخند شرق گفتید و از اخم غرب. به عنوان یک بازرگان با سابقه که ریشه در انقلاب وجمهوری اسلامی هم دارید، چرا باید سیاه وسفید نگاه کنیم؟ چرا نباید تعامل بیشتری با دنیا داشته باشیم؟ به طور مثال شما این همه تلاش برای رابطه بیشتر با چین صورت میدهید، چرا همین قدر برای رابطه با آمریکا یا حفظ رابطه با انگلیس واتحادیه اروپا انجام نمیدهید؟
پاسخ: خیلی مسایل را نمیشود گفت. من به همان دلیل که از رابطه با چین استقبال میکنم، درپی ایجاد رابطه با آمریکا هم هستم. ما با آمریکا مشکل سیاسی داریم. اگر سیاسیون مجال بدهند، بخش خصوصی هر دو کشور برای ایجاد رابطه آمادگی دارند. ما در اتاق ایران برای گفت و گوی بیشتر با بخش خصوصی آمریکا تلاش کردیم اما بنا به دلایلی که نمیتوانم بیشتر باز کنم، مجال پیدا نکردیم.
پرسش: بحث ایجاد شعبهای از اتاق ایران در سه مرکز آمریکایی به کجا رسید؟
پاسخ: اتاق این آمادگی را دارد. البته من بنا به دلایلی منتقد این طرح هستم اما فکر میکنم اگر مشکل گشا است، باید آن را اجرا کنیم. به هر صورت اگر بزرگان کشور به ما اجازه بدهند، رابطهء بخش خصوصی را با همهء کشورها تقویت میکنیم و برای من تفاوتی میان آمریکا و چین وجود ندارد.
پرسش: پیش از این تلاش کرده بودید با بازرگانان شیکاگو رابطه برقرار کنید. این درست است؟
پرسش: اطلاعات شما غلط نیست اما من ترجیح میدهم در موردش صحبت نکنم.
پاسخ: بر می گردم به همان موضوع اصلی گفتوگو. میخواستم این را یادآوری کنم که بخش عمدهای از صادرات ما به کشور چین را نفت خام تشکیل میدهد.
پاسخ: شما اجازه بدهید من بیشترتوضیح میدهم. در سال 1387 ما به بالاترین رکورد مبادلاتی با کشور چین رسیدیم و رقم مبادلات مستقیم ما به مرز 29 میلیارد نزدیک شد. از طرفی ما حدود 15 میلیارد دلار هم با امارات متحدهء عربی مبادله داشتیم که میدانیم این کشور خودش کالای تولیدی ندارد. یک سوم از این مبادلات مربوط به کالاهای چینی است. یعنی به طور مستقیم و غیرمستقیم سطح روابط 34 میلیارد دلاری با چین داشتیم. این سطح تبادل چین را به بزرگترین شریک تجارت خارجی ما تبدیل کرد. در سال 88 که قیمت نفت کاهش یافت، سطح مبادلات به 25 میلیارد دلار کاهش یافت و هم اکنون اگر تا پایان سال 2009 میلادی بخواهیم حساب کنیم آمارها حکایت از سطح مبادلات 5/24 میلیارد دلاری دارد که 13 میلیارد آن صادرات ما و حدود 5/11 میلیارد آن واردات است. البته ما، در صادرات کالا، مقدار قابل توجهی انرژی به چین صادر میکنیم که در بین آن نفت خام، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی دیده میشود. این سه مورد حدود 8 میلیارد دلار صادرات ما را تشکیل میدهد و حدود 5/4 تا 5 میلیارد دلار دیگر آن غیرنفتی است.
پرسش: شما اطلاعی از ترکیب کالاهای بی کیفیتی که به صورت رسمی وارد کشور میشود دارید؟ چینیها به شکل نگران کنندهای بازار ایران را هدف گرفتهاند اما شما به این موضوع اشارهای نکردید.
پاسخ: متوجه شدم که شما در میانههای صحبت من لبخند زدید و من متوجه هستم که با لبخند قصد داشتید بگویید این همه کالای بی کیفیت چینی در بازار چیست؟ من این موضوع را برایتان توضیح میدهم. البته این پرسش، کاملا فراگیر است و حتی درخارج از مرزهای اقتصاد ایران هم مطرح میشود.
واقعیت این است که کالاهای بیکیفیت فعلی در بازار ایران، کالاهایی نیست که ما به صورت مستقیم در مبادلاتمان از چین وارد کنیم. ما با چین قرارداد داریم که کالاهایی برایمان بفرستد که با استاندارد و شرایط کشورما برابری داشته باشد. چین کالاهای استانداردی برای ما میفرستد. اما یک سری کالا با کیفیت پایین و قیمت ارزانتر تولید میکند و به مقصد آفریقا ارسال میکند که سوداگران کالا آنها را وارد خلیج فارس میکنند و با کمک سوداگران محلی این کالاها را وارد بنادر و گمرکات میکنند. با توجه به کیفیت پایین کالاها، اجازه ورود به این محمولهها داده نمیشود و به چین برگشت داده میشود. در این موقع سوداگران از دو راه برای وارد کردن کالا به کشور استفاده میکنند. اول اینکه ورود کالا به صورت قاچاق از مرزهای گسترده کشور است. در حالت دوم افراد این کالاها را در گمرک میخوابانند و پس از حدود سه تا چهار ماه این کالا متروکه نام میگیرد و به جای عودت به کشور چین، مطابق قانون توسط دولت حراج میشود. متاسفانه قانون ما در مورد کالای متروکه قانون درست و مطلوبی نیست. این کالا که حراج میشود خریداران آن هم ایرانیان هستند که با خرید آن، کالا را وارد بازار کشور میکنند.
ما معتقدیم این کالای بیکیفیت حتی در صورت متروکه شدن در گمرک نباید وارد بازار شود؛ یا باید برگردانده شود یا منهدم شود. این کالاهای بیکیفیت که یا به صورت قاچاق یا با استفاده از قانون کالای متروکه وارد میشود حجم پایینی در مبادلات ما دارد و حدود 3 تا 4 درصد کل مبادلات ما با چین است اما آشوب زیادی برپا کرده چون این کالاها عموما کالاهای مصرفی مردم هستند که شامل لباس و محصولات نساجی، کفش، لوازم الکتریکی و برخی کالاهای مصرفی متوسط است. این کالاها هرگز توسط واردکنندگان اصیل کالاهای چینی که به طور مستقیم با چین مبادله دارند وارد نمیشود و توسط قاچاقچیان و سوداگران مرزی و همان خریداران کالاهای متروکه در حراجیها وارد کشور میشود. تمام سعی ما این است که به چینیها بگوییم جلوی ورود این کالاها را به ایران بگیرند.
برای رسیدن به این هدف برنامه دیگری را هم در نظر داریم که مدتی است که در مورد آن داریم با چینیها مذاکره میکنیم که کالای مصرفی به ایران نفرستند و به جای آن وارد ایران شوند و با سرمایهگذاری در ایران این کالا را تولید کنند و سهم مصرفی ما در کشور را وارد بازار و مابقی آن را به کشورهای همسایه صادر کنند.
پرسش: این یعنی تغییر استراتژی با بزرگترین شریک تجاری؟
پاسخ: به نوعی میتوان از تغییر استراتژی نام برد. ما امیدواریم در سال 89 مذاکراتمان به نتیجه برسد و به جای واردات این کالاها شاهد تولید این کالاها با کمک چین در ایران باشیم.
پرسش: بخشی از صحبت های شما نیاز به توضیح بیشتری دارد. به طور مثال هنوز در مورد کالاهای بنجل چینی قانع نشدم.
پاسخ: من از واردات قانونی کالاهای چینی به کشور دفاع کردم. یعنی آن دسته از کالاهایی که با کیفیت هستند و مطابق استاندارد ایران تولید شدهاند اما گرفتاری دیگر که در مبادله با چینیها داریم این است که یکسری کالاهای چینی صرفا برای ترانزیت از جنوب به شمال وارد کشور میشود اما متاسفانه در مسیر راه رسوب میکند و در کشور باقی میماند. این مشکل هم به خود ما برمیگردد و نه به چین. این کالا که باید به کشوهای آسیای میانه تحویل داده شود مقداری از آن در داخل میماند. اگر چه ستاد مبارزه با قاچاق کالا و گمرکات وارد این قضیه شده اما با توجه به گستردگی مرزهای ما از شمال و جنوب این امر به طور کامل با موفقیت روبهرو نبوده و همیشه مقداری کالا وارد بازار میشود.
پرسش: متاسفانه این کالاهای غیراستاندارد جزو کالاهای مصرفی هستند و مردم زیاد میخرند و به همین دلیل کیفیت پایین این محصولات این چنین به قول خود شما باعث آشوب شده؛ این طور نیست؟
پاسخ: واقعیت مهم دیگری هم وجود دارد. به نظر من مهمترین عاملی که باعث شده مصرفکنندگان ما به کالای چینی روی آورند قیمت پایین این کالاهاست. اما توجه داشته باشید که حتی کالای استاندارد و با کیفیت چینی هم در مقام قیاس با کالای تولید داخل ما قیمت کمتری دارد و ارزانتر به دست مصرف کننده میرسد. اینجا مشکل را باید وزارت صنایع ما حل کند. الان تلفن دفتر من، که مقابل چشمان شما قرار دارد، چینی است و از نظر کیفیت هم با تلفنهای اروپایی برابری میکند اما قیمت پایینی دارد. این سوال ما از وزارت صنایع و بازرگانی است. ما بارها از این دو وزارتخانه خواهش کردیم که هیاتهای تحقیقاتی به چین بفرستد و بررسی کند که چرا چین حتی کالاهای مرغوب و باکیفیتش را ارزانتر از ما تولید میکند. ما یک سری دلیل داریم که متاسفانه برای مسئولان دولتی ما قانع کننده نیست. ما هم از مسئولان خواهش کردیم تا خودشان هیات بفرستند و تحقیق کنند. میگویند در چین نیروی کار فراوان و ارزان است اما مساله این نیست. نیروی کار ما متخصصتر و دارای بهرهوری بیشتری نسبت به نیروی کار چینی است. اما حمایت از نیروی کار و تنظیم روابط کارگر و کارفرما، به گونهای که نه به کارگر صدمه وارد شود و نه به کارفرما، وظیفهء وزارت کار است.من حاضرم هرگونه همکاری با هیاتهای تحقیقاتی داشته باشم. این هیاتها باید به بخشهای تولیدی و صنعتی چین بروند و بررسی کنند که چرا کالای آنها قیمت تمام شدهاش کمتر از ماست.
پرسش: شما که تحقیق زیادی داشتهاید فکر میکنید چینیها چه سیاستی در پیش گرفتهاند که ما در ایران از آن غفلت کردهایم؟
پاسخ: پرسش خوبی مطرح کردید. در چین به صنعت اهمیت زیادی داده میشود. اگر فردی در چین به مقامات منطقه خود طرحی ارایه کند که در آن بتواند 50 درصد محصول تولیدیاش را صادر کند تسهیلات فوق العادهای میگیرد. زمین مناسب با بهای حداقل و بازپرداخت 20 ساله، آن هم بدون بهره، در اختیارش قرار میگیرد. یعنی اگر شما یک پروژه صنعتی را به مقامات چینی ارایه کنید و تعهد کنید که 50 درصد آن را صادر میکنید در اولین قدم زمینی مناسب با قیمت منطقهای که نصف قیمت روز است با پرداخت 20 ساله بدون بهره و پیش پرداخت به شما تحویل میشود. قدم بعدی این است که مسئولان منطقهای ظرف مدت 15 روز آب، برق، گاز و تلفن به شما تحویل میدهند. ثبت شرکت در چین برای کار صنعتی یک هفته طول میکشد. اما این مجموعه عواملی که گفتم برای شما در ایران حداقل 90 روز زمان میبرد. شما هرگز نمیتوانید ظرف مدت یک هفته برای اهداف صنعتی زمین بخرید. بیشر زمینهای خارج از شهر در اختیار منابع طبیعی است و آن هم واگذاریاش بسیار طولانی است. خرید گاز و تلفن و آب برای کارخانه در ایران بسیار طول میکشد. از طرف دیگر در چین وقتی بخواهی برای تولید سرمایهگذاری کنی تا مرز 80 درصد از پروژه به تولیدکننده وام 15 ساله با نرخ بهره 8/7 درصد داده میشود. در ایران یک صادرکننده میخواهد وام بگیرد باید کلی بدود و درگیر کاغذ بازی شود بعد هم وامی که به او میدهیم بین 12 تا 18 درصد سود دارد.
پرسش: مشکل به کجا برمیگردد؟ به کمبود منابع؟ آیا چین منابع بیشتری نسبت به ما دارد؟
پاسخ: خیر. ما کمبود منابع نداریم. کمبود مدیریت داریم. متاسفانه دید ما، تولید برای مصرف است نه تولید برای صادرات. دید ما صنعت برای مصرف است نه برای صادرات. وقتی دید برای مصرف باشد میگویند تولید کن و هزینه تولید را از مصرف کننده بگیر. اما وقتی دید تولید برای صادرات باشد شما مجبورید با قیمتهای جهانی رقابت کنید؛ بنابراین باید هزینه را کاهش دهید. ما الان تنها هدفمان از تولید پرتقال این است که آن را به میادین میوه بیاوریم و میوه شب عید مردم را تامین کنیم.در حالی که باید دید ما تولید پرتقالی باشد که به بازار جهانی وارد شود و با پرتقال شیلی، مصری و پاکستانی رقابت کند. وقتی چنین دیدی داشته باشیم باید به باغدار پرتقال با بهره 5 یا 6 درصد وام بدهیم نه بهره 18 درصد. باید سردخانه ارزان برای باغدار داشته باشیم تا به تدریج وارد بازار جهان کنیم. من خودم روزی برای هر کیسه 100 تومان پول سردخانه بدهم. بعد میبینید در پسته با کیلویی هفت هزار تومان کیلویی دو هزار تومان هم پول سردخانه اضافه شده است. وزارتخانههای جهاد کشاورزی، بازرگانی و صنایع و معادن باید تولید برای صادرات را سرلوحه قرار دهند. در ایران همهء بانکها برای وامی که بخواهند در اختیار صنعتگر و تولید کننده قرار دهند گروی ملکی میخواهند. تولید کننده اول باید برود برج و آپارتمان بخرد و بیاورد گروی بانک بگذارد تا وام بگیرد.در چین، مدیریت فرد ضمانت وام گرفتنش است. سابقه 50 سالهای که دارم، باید ضامن وام گرفتن من باشد. امروز چین بیش از 1000 میلیارد دلار صادرات دارد. ما هم که تقریبا انقلابمان همزمان با انقلاب چین بود با همهء تلاشهایی که کردیم 30 میلیارد صادرات داریم.چین با حمایت از تولید،حمایت از سرمایهگذاری خارجی و باز کردن درهای اقتصاد خود به این رشد رسیده است.
سرمایهگذاری خارجی در چین با بالاترین نوع حمایتها در دنیا روبهرو میشود چرا که تولید و اشتغال برایشان ارزش دارد. چین هم مثل ما به سرمایهگذاری داخلی خودش ارجحیت میدهد اما اگر کسی در چین مایل به سرمایهگذاری در رشتهای نباشد درها را باز میکنند تا خارجیها سرمایهگذاری کنند. به سرمایهگذار خارجی بهترین امکانات را هم میدهند چرا که کارگران و فرزندان چین را تحت پوشش قرار میدهد. هم اشتغال ایجاد میکند هم صادرات میکند و بعد دوباره پول و سودش را وارد کشور چین میکند.
امروز که ما در مقابل هم نشستیم چین بدون نفت و منابع فراوان زیرزمینی بیش از یکهزار و 300 میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد. ما بعد از 30 سال که از انقلاب اسلامی گذشته بیش از 60 میلیارد دلار ذخایر داریم.
حفاظت از صنعت و تولید برای صادرات، حمایت از حقوق کارگر و کارفرما و حمایت از سرمایهگذاری خارجی در سرلوحهء امور اقتصادی چین است، سیستم بانکی در چین حامی و در خدمت تولید است اما سیستم بانکی ما خودش را قیم تولید میداند. برای اینکه مثلا دو میلیارد تومان وام به تولید کننده بدهند قباله همسرش را هم به عنوان گرو میگیرند. در چین سوابق مدیر کارخانه خودش برای بانک تضمین است.
اینها تفاوت بزرگ ما با چین است. اینکه شما میگویید واردات کالای چینی ما را اذیت میکند درست نیست. چین الان دنیا را در دست خودش گرفته است. 270میلیارد دلار سطح روابط چین با آمریکاست. سرمایه به جایی میرود که از آن حمایت شود. الان بسیاری از اروپاییها سرمایه گذاریهای خود در اروپا را کم کرده و به چین میبرند.
پرسش: گفته میشود برخی از برندهای ایرانی هم در چین برای تولید کالا سرمایهگذاری کردهاند و محصولات خود را در چین تولید میکنند و بعد وارد بازار ایران میشود. این را قبول دارید؟
پاسخ: بله، متاسفانه تعداد محدودی هستند که این کار را میکنند. آنهایی که اینجا دچار برخی ناملایمات و نامهربانیها میشوند این کار را میکنند. من این کار را تایید نمیکنم و دوست ندارم چنین اتفاقی بیفتد؛ اما گفتم، سرمایه به جایی میرود که از آن حمایت شود. اروپاییها هم این کار را زیاد انجام میدهند. الان بهترین کفشهای ایتالیایی که در فروشگاههای اروپا تولید میشود ساخته شده در چین است. الان تعداد سرمایه گذاران ایرانی که وارد چین میشوند و کالایشان را آنجا تولید میکنند بسیار کم است. اما اگر ما همچنان به بیاعتنایی نسبت به تولید و عدم حمایت از تولیدکننده ادامه بدهیم بی شک این تعداد افزایش خواهد یافت.
برگرفته از روزنامه پول
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|