|
پنج شنبه 13 اسفند 1388 ـ 4 فوريه 2010 |
با حمايت از اصلاحات ميشود به سكولاريزم رسيد
آرش حسینی پژوه
براي بقاي جنبش و در نتيجه رسيدن به پيروزي بايد از راه پر پيچ و خمي عبور كنيم. بايد در انتخاب شعارها و راهكارها، هوشيارانه عمل كنيم چون در اين راه سخت با كوچك ترين لغزش ممكن است ما به بيراهه رهنمود شويم.
امروز كه بحث آگاه سازي مطرح شده است بايد با نگاهي اجمالي به رفتار و گفتار خود براي بر طرف كردن ايرادهاي فردي و گروهي دست به كار شويم تا بتوانيم با رفع مشكلات فردي در آگاه سازي جامعه كوشا باشيم.
از پنجرههاي زيادي ميشود به اين جنبش و آينده آن نگاه كرد به اين كه اين جنبش به كجا ميرود. در متنهاي بسياري آرمانها و آرزوها براي رسيدن مطرح شدهاند و به تعداد كافي شعارهاي آرماني در اين جنبش متولد شده است اما چيزي كه تا امروز از طرف گروه هاي راديكال كه قصد دارند خارج از چهار چوب رهبري سبز عمل كنند نديدهايم راهكار است.
كيست كه نداند با نبود راهكار و ارائه نكردن راهي براي رسيدن به آرمانها جنبش به نا كجا آباد رانده ميشود. ساده است مدام صحبت از براندازي و غيره كرد اما بايد ديد كه آيا راهكاري براي رسيدن به اين شعار ها وجود دارد؟
من به شخصه آرزو دارم كه در ايران دولتي لائيك و قانوني سكولار حكومت كند. من به حقوق برابر انسانها اعتقاد دارم؛ نه تنها حقوق برابر زن ها با مردها كه حتي معتقدم بايد به دگرباشان جنسي هم حقوق برابر داد. به تمامي بندهاي کنوانسیون حقوق بشر معتقدم و خوب ميدانم كه در دل حكومت ديني نميتوان به احقاق حقوق تمامي انسانها رسيد .
اما اصلاح طلبم و به اصلاح اين حكومت دل بستهام؛ براي اين كه راهكاري عملي تر جز اصلاح را سراغ ندارم تا از آن بنويسم و از آن دفاع كنم .
براي رسيدن به شعارهاي آرماني مثل جمهوري ايراني، حذف ولايت فقيه، براندازي و غيره ما نياز به ابزاري داريم كه در حال حاظر در دسترس ما نيست .
نگاهي كنيم به مقالات دوستان سكولار يا دوستاني ديگر در گروههاي فكري مختلف راهكاري براي رسيدن به شعارها ارائه داده نميشود و تنها ابراز نظر و طرح مباحث آرماني در مقالات اين دوستان يافت ميشود. برخي هوادار تحريمها هستند و برخي دل به حمله نظامي بستهاند اما جاي سوال دارد آيا دل بستن به نيرويي بيگانه براي رسيدن به دموكراسي درست است؟ آيا تشويق كشورهاي خارجي براي اجراي سياست تحريم و يا حمله نظامي به زير سوال بردن استقلال كشور نيست و نشان از بياعتمادي اين دوستان يا بي خبریشان از قدرت مردمي مخالفان ندارد؟
اغلب اين دوستان بر اين باورند كه اين حكومت تن به اصلاح نخواهد داد يا اصولا اصلاح پذير نيست و راهي جز براندازي وجود ندارد اما من اين مبحث را طرح ميكنم كه آيا حكومتي كه حتي تن به اصلاح خود نميدهد ممكن است به انقلاب تن دهد؟
اين كه بگوييم با اصلاحات حكومت ديني را محو ميكنيم دروغ است و امكان پذير نيست، در اينباره با دوستان همراهم، اما بايد بدانيم كه قصد و هدف اصلاحات امروز نه حذف حكومت ديني و نه دين زدايي از كشور است بلكه اصلاحات تمام آن چيزي است كه رهبران آن در بيانيههاي خود عنوان ميكنند. درست است با رسيدن به انتخابات آزاد و احزاب آزاد ـ كه در قانون اساسي همين جمهوري اسلامي هم آمده است ـ ما نميتوانيم به سكولاريزم برسيم اما ميتوانيم به آزادي نيم بندي برسيم كه راه را براي آمدن حكومتي سكولار هموار كند. آيا نمي توان با انتخاباتي آزاد كه ميتواند مجلسي مردمي و دولتي ملي را براي ما به ارمغان بياورد به خواستهاي حداكثري نزديك شد؟
شعار هايي مثل جدايي دين از سياست و برابري انسانها ميتواند در يك فضاي بازتر مخاطب بيشتري را جذب كند و به حقيقت نزديك تر شود. امروز اگر تمامي ما بر خواستهاي حداقلي پافشاري كنيم و بر حول محور آنها متحد شويم ميتوانيم آيندهاي آزاد تر را خلق كنيم. كيست كه نداند با طرح شعارهاي راديكال ما مجبور ميشويم در زمين حاكميت بازي كنيم ما مجبور ميشويم به سمت خشونت برويم و خشونت و درگيري ميدانياست كه ما برنده آن نيستيم.
اما طرح شعارهايي مثل آزادي انتخابات كه امروز در راس خواستهاي رهبران سبز قرار گرفته است ميتواند با اندكي صبوري و ايستادگي به حقيقت برسد و با ايجاد شكاف ميان حاكميت ما را به برگ جديد در تاريخ مبارزاتي خود روبرو كند .
ميدانم كه كسي كه پايبند به ولايت فقيه هست نميتواند خواست سكولار ها را تامين كند اما اگر سكولار ها و گروههاي ديگر كمي هوشيار باشند ميتوانند با كمك همين افراد به فضايي برسند كه بتوانند شعار هايشان را در سطح جامعه طرح كنند.
در غير اين صورت و همراه نشدن بايد به بازي در زمين حاكميت تن دهيم و با توجه به اين كه نه راهكاري داريم و نه برنامهاي براي پيروزي در اين بازي بايد از هم اكنون منتظر شكست سنگين خود باشيم .
آيا در حال حاضر طرح شعار آزادي انتخابات ميتواند راهبرديتر باشد يا طرح شعار جمهوري ايراني؟ طرح شعار آزادي احزاب ميتواند راهبردي تر باشد يا طرح شعار حذف ولايت فقيه؟ اين پرسش من از دوستاني است كه با طرح اينگونه شعارها به عقيده من جنبش را به نا كجا آباد ميبرند.
كيست كه نداند آزادي نوع پوشش خواست اكثريت جامعه است اما آيا طرح اين شعار در اين موقعيت درست است؟ نبايد فراموش كنيم كه ما در حال گذر به دموكراسي هستيم نه در دموكراسي! بايد براي گذر از استبداد تلاش كنيم نه براي زندگي در فضايي دموكراتيك كه هنوز به آن نرسيدهايم. بله طرح شعاري مثل كشف حجاب كه مدتي است بر سر زبانها افتاده است خوب است به شرطي كه ما به دموكراسي رسيده باشيم نه در زماني كه در حال گذار هستيم اين شعار در حالي مطرح ميشود و از سوي برخي حمايت ميشود كه حتي در يك كشور دموكراتيك و سكولار هم اين شعار در اقليت است چه برسد به وظعيت جاري ايران كه نه سكولار است و نه دموكراتيك.
من به عنوان يك ايراني كه آرزويم زندگي در كشوري سكولار است معتقدم تا زماني كه راهكار قابل اعتمادي براي رسيدن به آرمانهايمان نداريم بايد به داشتهها بسنده كنيم و براي رسيدن به دموكراسي قدم اول را طي كنيم تا بعد از آن براي رسيدن به خواستهاي حداكثري خود برنامه اي جديد بريزيم. بايد به مجلسي مردمي برسيم تا بتوانيم خواستهاي مردمي را اجرايي كنيم .
امروز بايد از طرح مجمع تشخيص مصلحت دفاع كنيم هر طرحي كه بتواند در راه رسيدن به انتخابات آزاد مفيد باشد بايد مورد حمايت همهء ما قرار بگيرد مهم نيست طراح اين طرح اكبر گنجي باشد يا محسن رضايي. مهم خود طرح است كه ميتواند به ما در اين راه كمك كند. اگر بخواهيم چشم بسته با همه چيز و همه كس مخالف باشيم بايد راه سي سال گذشته را ادامه دهيم تا سي سال هاي ديگر هم استبداد حاكميت كند.
باز هم تاكيد ميكنم در اين راه پر پيچ و خم كوچك ترين لغزشي ما را به نا كجا آباد ميبرد.
******************
پرسش و پاسخ با خوانندگان
نوشته ايد: «آيا تشويق كشورهاي خارجي براي اجراي سياست تحريم و يا حمله نظامي به زير سوال بردن استقلال كشور نيست و نشان از بياعتمادي اين دوستان يا بي خبریشان از قدرت مردمي مخالفان ندارد؟» اولاً لطفاً استقلال را معنی کنید و آیا ما هم اکنون مستقلیم ؟ ثانیاً نام کسانی و گروه های خواستار حمله نظامی رابنویسید (به نظرم در صد اونها همین نظام هست)، ثالثاً هر نوع اقدامی (تحریمی) ضد ایران به خاطر حقوق مردم ایران است و یا برنامه اتمی نظام؟ و در نهایت منظور چه اصلاحاتی است، آیا منظور روش شکست خوردهء خاتمی است ؟ اصلاحات خوب است (بود) ولی مشکل اینجاست که این نظام ایدئولوژیک است و هر اصلاحی رو برابر با مرگ تدریجی می داند و در برابر هر تغییری مقاوت می کند. وگرنه به یغما بردن رأی مردم به چه علت بود؟
******************
اشتباه استراتژیک شما این است که هنوز نمیدانید ملت ایران چه چیزی را طلب میکنند. هنوز سرتان داخل برفهاست. دوستان! بهار نزدیک است. برفها دارند آب میشوند. اگر سرتان را خودتان در نیاورید، خودش در میآید.
******************
در اينكه امروز مستقل نيستيم شكي نيست اما نبايد به بهانهء مستقل نبودن استقلالي كه مي توانيم بدست بياوريم را زير سوال ببريم. در خصوص اين گروه ها به طور مثال شما رو به مصاحبهء رضا پهلوي با بی بی سی فارسي اشاره ميدهم يا متون فراواني كه در اين خصوص نوشته مي شود. تحريم ها به هر دليلي باشد نبايد با تشويق ما همراه شود. در خصوص اصلاحات هم توضيحات در مقالات مختلف به اندازهء كافي ارائه شده است. نميتوان در هر متن مدام حرف هاي گذشته را تكرار كرد و بعد مبحث جديد را باز كرد. (حميد ايران پرست)
******************
آنچه تجربه پدر پدر بزرگ و هر چه دوست آشنا به مسائل کشور بود را نوشتم تا چندی دیگر چاپ می شود. آخر دوست من حداقل حال مادرانی که جوان از دست دادند را درک کنیم. می خواهید براتون بنویسم تجربهء خودم از کار کردن با اصلاح طلبان را؟ به هر چه به آن باور دارم، اگر بنویسم یک نفر از آنها نمی تواند پاسخ گو باشد. نمی خوام بحث را شخصی کنم و گر نه زودتر از اینها این مقاله را می نوشتم. داستان هاشم آقاجری برای رسوایی همه اصلاحات کافی ست، فقط یک نمونه !
******************
خود نویسنده هم صد درصد با خودش موافق نیست (حسن بابو)
******************
دوست گرامی، اصلاحات یک واژه است. مهم تعریفی ست که از آن می کنیم و همچنین ابزاری که برای رسیدن به آن داریم. تعریفی که از اصلاحات در ایران موجود هست مطلقن با سکولاریسم همخوانی ندارد. ابزار هم که قانون اساسی باشد، قانونی ست انحصار طلب و مذهب محور و ضد انسانی. توجه داشته باشید که قوانین منجر به دیکتاتوری از پیش راه های اصلاح را می بندند. نمی شود با اتکا به خودشان آنها را پایین آورد. خیال خام است. تنها راه ممکن بریدن یک حلقه ی آن و دست گذاشتن بر روی نقاط کلیدی و حیاتی ست که کارساز می شود. اصلاحات اسلامی با پایبندی به قانون اساسی این رژیم و ماجرای ولایت فقیه، یک دور باطل بیش نیست. البته موسوی نمی تواند این را بگوید و ما هم این را می فهمیم. اما او می گوید که "من یکی چون بقیه هستم و برای دیگران تعین تکلیف نمی کنم". آنوقت ما می خواهیم باز برگردیم به نقطه صفر و حرف او را نفهمیم. از این گذشته اگر امید به اصلاحات داشته باشید به هیچ چیز نمی رسید مخصوصن با مرام این رژیم. اما اگر بیشتر بخواهید شاید کمی بدست آورید! اگر مایل بودید این مطلب من را هم بخوانید: "اصلاح طلبی اسلامی، راهبندان تاکتیکی برابر دموکراسی خواهی" (هم در خودنویس هست و هم در وبلاگ) پیــروز تهـــرانی
این را فراموش کردم بگویم: پرسیدید حکومتی که اجازه اصلاحات نمی دهد اجازه ی انقلاب می دهد؟ اصلاحات باید در چارچوبی که حکومت اجازه می دهد باشد پس اجازه نمی دهد، اما انقلاب به اجازه ی حکومت نیست دوست من!! به همت مردم و البته عوامل اقتصادی و فرهنگی ست. هر انقلابی هم لزومن نباید انقلاب مسلحانه و خونین باشد. کمی از دوره ی این انقلاب ها گذشته. انقلاب تکنولوژیک در عرصه ارتباطات و گسترش آگاهی ها (حرف موسوی) منجر به تغییرات شگرف فرهنگی و روشن تر شدن خواست ها و رها شدن انرژی های خاموش می شود. اما اگر خواست ها را به بند بکشیم دیگر چیزی نمی ماند.
حتا شعارهایی مانند آزادی انتخابات را هم حکومت نه می پذیرد و نه اجازه می دهد. نه ما ساده ایم و نه آنها. اما طرحشان یک خاصیت تاکتیکی دارد در جهت گسترش همان آگاهی ها و تجمیع انرژی. اینکه هر خواست قانونی و ساده و شدنی را شمای حکومت نمی پذیری پس دیگر چاره چیست؟!
طرح اینگونه شعارها خوب است برای اینکه وجه استبدادی حکومت با نپذیرفتن اش هر روز عیان تر می شود و نامشروع بودن آن به لایه لایه های اجتماع منتقل می شود. این شعارها بحث تاکتیکی دارند و گرنه همین ها هم پذیرفته نمی شوند. مطمئن باشید. (پيروز تهرانی)
******************
من در متن هم اشاره كرده ام كه با اين اصلاحات نمي شود سكولاريزم آورد اما باز در ادامهء آن توضيح دادم كه چرا مي گويم بايد در اين زمان از اصلاحات حمايت كرد . اصلاحات مي تواند راهي باشيد براي رسيدن به انتخابات آزاد و بعد از رسيدن به انتخابات آزاد ميتوانيم طبق خواست هاي مردم به سمت سكولاريزم يا مردم سالاري ديني برويم يا هر نوع دموكراسي ديگر كه خواست مردم باشد ... در همين متن هم آورده ام كه رهبران سبز ايران را به سمت سكولاريزم نميبرند اما حداقل فضا را به نقطه اي ميبرند كه سكولار ها هم بتوانند خواستهايشان را در سطح جامعه طرح كنند.
******************
شما از كجا اين همه اطمينان داريد؟ حتما دليلي براي اين اعتماد بايد داشته باشيد، وگرنه اعتماد كوري بيش نيست. و در حالت دوم بايد از شما پرسيد چرا مردم را همه به راهي فرا مي خوانيد كه خودتان هم از پايانش مطلع نيستيد. هدف من خراب كردن يا نقض عقيده ي شما نيست، صرفا سوالم رو از شما مي پرسم، خيلي ممنون مي شوم اگر جواب بدهيد. (مهدی کريمی)
******************
حرف شما قبول، بايد اول دولتي مردمي سر كار بيايد، ولي سوال من هم از شما اين است:
منظور از "طرح شعار آزادي احزاب "، آزادي كدام احزاب است؟ مشاركت؟ سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي؟ مجمع روحانيون مبارز؟ اعتماد ملي و لاغير؟
تازه، تمامي اين احزابي كه نام بردم ثابت كرده اند... تكرار ميكنم "ثابت كرده اند" كه تمام هم و غم شان رسيدن به مسند قدرت است و ديگر هيچ، آيا غير از اين است؟
ما با ٨ سال رياست جمهوري آقاي خاتمي و رياست مجلسي آقاي كروبي كاري نداريم. گيريم قدرت عمل نداشتند... قبول. ولي شما حرف هاي امروز اين آقايان را دقيق بررسي كنيد، حرف از آرمان هاي امام و چه و چه مي زنند، عين جناح مخالفشان. خود شما چه تضميني داريد كه آقايان وقتي به قدرت رسيدند اين خط امامشان را چماقي نكنند بر سر ملت و در عوض به خواستهاي ملت رسيدگي كنند؟
بله من هم با حزب هاي كمونيست و سلطنت طلب ١٠٠% مخالفم. ولي وقتي حتي نهضت آزادي هم از نظر آقايان مرتد محسوب مي شود چه اميدي به تشكيل مجلس مردمي داريد.
با كدام ضمانت بايد همگي پشت سر اين آقايان جبهه بگيريم؟ سوال من همينه. با كدام ضمانت بايد همگي پشت سر اين آقايان جبهه بگيريم؟ (مهدی کريمی)
******************
مثل اینکه بحث اصلاحات و اینکه اصلاحات اصلاً چیست، این روزها بحث داغی باشد.
ولی فکر میکنم مورد توجه قرار دادن برخی مسائل برای ادامه ی راه اهمیت دارد:
واقعن دستآوردهای ۸ ساله اصلاحات، از نوع خاتمی اش، چه بود؟ کی و کجا یکی از ساختارهای غلط مورد اصلاح قرار گرفت و کجا آقایونی که پشت میزها نشستند و سرگرم بودند، به فکر توانمندسازی قشرهای ضعیف تری افتادند که همان ها در سال 84 فوج فوج به احمدی نژاد رای دادند؟ یعنی واقعن عقب و جلو رفتن روسری خانم ها و خوشرو بودن، دستآورد و اصلاح است؟
درضمن، من یادم نمی رود که آقای خاتمی در اواخر دوره ی ریاست جمهوریشان گفتند: "من به آنچه اعتقاد داشتم عمل کردم".
فکر می کنم وقت آن است که از اصلاحات ظاهری به سمت اصلاحات واقعی که در ساختارهاست، حرکت کنیم. وگرنه حالا حالاها با این شل کن، سفت کن های مدل یک دوره خاتمی، یک دوره احمدی نژاد، سر کار خواهیم بود. (پارسا)
http://www.khodnevis.org/index.php?news=5102
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|