بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

يکشنبه 9 اسفند 1388 ـ  28 فوريه 2010

 

گزارش  سخنرانی شکوه میرزادگی و اسماعیل نوری علا در تورنتو

گزارشگر: فرح طاهری در نشريهء شهروند

به دعوت گروه ندای صلح و آزادی شکوه میرزادگی و اسماعیل نوری علا روز شنبه 13 فوریه در سالن اجتماعات شهرداری نورت یورک سخنرانی کردند.

در آغاز آرشاک شجاعی، گرداننده مراسم از گروه ندای صلح و آزادی، بیانیه گروه را خواند و سپس آقای حبیب شفائی از پیشکسوتان فعال در جامعه ی ایرانی تورنتو را به حاضران معرفی کرد. آقای شفائی با چند تن دیگر از ایرانیان در پایه گذاری انجمن ایرانیان انتاریو سهیم بودند و از آن زمان همواره به جامعه ی ایرانیان تورنتو یاری رسانده اند.

در ادامه، نسرین الماسی، مدیر تحریریه نشریه شهروند، کار معرفی شکوه میرزادگی را برعهده گرفت. او با خواندن شعری از میرزادگی گفت: 

شکوه میرزادگی از جمله روشنفکران ایرانی است که چند وجهی هستند و تنها در یک حوزه تخصصی جای نمی گیرند.

میرزادگی شاعر است، نویسنده است و رمان ها و قصه های جذاب و زیبایی می نویسد، مقاله نویس و پژوهشگر است و در زمینه زنان، میراث فرهنگی، محیط زیست و حقوق بشر قلم می زند و کار می کند و نه تنها این که به عنوان یک کوشنده جدی اجتماعی دغدغه خاطرهای بسیار دارد. و تازه ترین شاهد این مدعا بیانیه "ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم" است که او یکی از نویسندگان و طبیعتاً امضاکنندگان آن بیانیه است.

او از نسلی ست که با کار سیاسی صرف پا به عرصه اجتماعی گذاشت و در پی فراز و نشیب هایی به سوی کارهانسرین الماسیی ادبی فرهنگی گرایش پیدا کرد، اما به این بسنده نکرد و به عنوان یک هنرمند مسئول بخشی از انرژی خود را به سمت کوشش های اجتماعی معطوف کرد.

نسرین الماسی در معرفی خود از میرزادگی، از نوشته های خود او مدد گرفته بود و به این ترتیب شیوه ی معرفی سخنران را رنگ و شکلی دگر داده بود.

الماسی دیدگاه میرزادگی در مورد مسائل زنان را نیز مد نظر قرار داد و به مقالات او در این زمینه اشاره کرد و بخشی از مقاله ی میرزادگی با عنوان   "تبعيض جنسيتی، حقوق زنان" را خواند که در آن میرزادگی به تعمیق شعار برابری حقوقی زن و مرد پرداخته است.

وجه دیگر میرزادگی به گفته ی الماسی کوشنده ی اجتماعی بودن است که در بیانیه پشتیبانان سکولار جنبش سبز (ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم) متبلور است.

الماسی در پایان بیاناتش در مورد میرزادگی، گفت: "در آخر باید بگویم خوشبخت ملتی هستند که روشنفکرانش، که وظیفه تولید فکر و سئوال و مسئله در جامعه به عهده آنان است و نیز کوشندگان فرهنگی اش که پلی هستند بین روشنفکران و جامعه،  بخصوص در هنگام بحران های تاریخی، به سقف ملی نظر دارند و خود را محدود به تشکل های سیاسی که به حق  در چارچوب های تشکیلاتی، سازمانی، حزبی، گروهی کارزارشان را باید شکل دهند، و به دلیلِ همین تشکل خواهی شان هست که نقش شان در ساختن جامعه ای مدرن و آزاد حیاتی، ضروری و لازم است، محدود نمی کنند. به دیگر سخن حضور پر رنگ هر دو نیمه (روشنفکران و کوشندگان فرهنگی آزاده و تشکل های سیاسی) است که ما را از بند استبداد رها می کند. و در نبود هر یک از این دو نیمه خسران زیادی جامعه ما متحمل خواهد شد. خوشبخت مردمی که سقف ملی شان به بلندای خلاقیت های هنرمندان و فرهیختگانش باشد.

نسرین الماسی ضمن خوشامدگویی به خانم میرزادگی از او برای سخنرانی دعوت کرد.

شکوه میرزادگی با عنوان "جنبش زنان و مشروعیت زدایی از حکومت اسلامی" سخنانش را ارائه داد.

او در بخشی از سخنانش گفت: در ماه های اخير، به خصوص پس از کشتاری که جمهوری اسلامی در پی تظاهرات حق طلبانه و آزادی خواهانه ی مردم ايران داشته است، بارها شنیده ايم که گفته شده: «جمهوری اسلامی مشروعيت خود را از دست داده است».

میرزادگی خطاب به معترضانی که به تازگی مشروعیت حکومت را زیر سئوال برده اند می پرسد: «چرا تا به حال صدايتان در نيامده است؟ چرا وقتی که در آغاز انقلاب اسلامی وزير و وکيل و ارتشيان دوره قبل را بدون دادگاه هايی عادل و بر اساس قوانين بين المللی حقوق بشر و به جرم طاغوتی بودن و مفسد فی الارض بودن اعدام کردند صدايتان در نيامد؟ چرا وقتی يکی دو ماه پس از انقلاب مبارزان چپ را به جرم محارب با خدا به جوخه های اعدام فرستادند، صدايتان در نيامد؟ چرا وقتی که در گوشه و کنار سرزمين مان اين همه زن و مرد را شلاق زدند، سنگسار کردند، به دار آويختند،  صدايتان در نيامد؟ چرا وقتی گروه های قومی و مذهبی را دسته دسته کشتند صدايتان در نيامد؟ چرا وقتی زن ها را به زور زير چادر و روسری پنهان کردند صدایتان در نيامد؟ چرا وقتی مردها از قانون چهار زنه بودن استفاده کردند و وکيل و وزير جمهوری اسلامی چند زنه شدند صدايتان در نیامد؟ چرا وقتی کودکان نه ساله و ده ساله را به صيغه دادند صدایتان در نيامد؟ چرا وقتی زن ها را از قضاوت منع کردند، او را نصفه به حساب آوردند، همه ی حقوق قانونی او را که تا قبل از انقلاب از نظر قانونی تقريبا شبيه همه ی قوانين موجود جهان بود گرفتند صدايتان در نيامد؟ چرا وقتی در دهه شصت انبوه انبوه جوانان سرزمين تان را از چپ و راست و مذهبی به جوخه های مرگ سپردند و دسته دسته در گودال فرو ريختند صدايتان در نيامد؟ چرا وقتی میراث فرهنگی و تاریخی مان را ويران کردند و محيط زيست مان را به نابودی کشاندند صدایتان درنيامد،  چرا..؟ ... می توان به اپوزيسیون تازه ی جمهوری اسلامی، به آقای کروبی، به آقای موسوی، به خانم رهنورد، آقای خاتمی، و به همه ی طرفداران آنهایی که اکنون با شجاعت تمام در مقابل حکومت اسلامی ايستاده اند گفت خانم ها، آقايان، چرا در تمام سی سال گذشته ساکت بوده ايد؟ چرا قبلاً نمی گفتيد که اين حکومت مشروعيت خود را از دست داده است؟ و چرا اکنون به اين واقعيت رسيده ايد؟

میرزادگی در ادامه مروری کرد بر مفهوم مشروعیت و آن را معادل Legitimacy به معنی قانونی بودن، و قانونيت قرار داد و شکل های مختلف مشروعیت حکومت ها را در گذشته برشمرد و ارث و سنت و مذاهب را از جمله آن شکل ها خواند و افزود: جمهوری اسلامی حاکميت خود را با مشروعيتی شروع کرده است که از رای مردمان به دست آورد. اکنون، پس از سی و يک سال که از عمر حکومت اسلامی ايران می گذرد، در مورد وجود يا نبود مشروعيت تنها می توانيم به قانون مصوب مردم توجه کنيم تا ببینيم که آيا جمهوری اسلامی با توجه به قانون اساسی خودش اعمال و رفتاری داشته است که مشروعيتش را از دست بدهد و يا تنها در خرداد 1388 که رای مردمان را دزديده، و معترضان را به دست شکنجه و تجاوز و اعدام سپرده مشروعيت خود را از دست داده است...

میرزادگی سپس دو اصل دو و چهار قانون اساسی را روخوانی کرد که در اصل چهار آمده است: «كليه‏ قوانين‏ و مقررات‏ مدنی‏، جزايی‏، مالی‏، اقتصادی‏، اداری‏، فرهنگی‏، نظامی‏، سياسی‏ و غير اينها بايد بر اساس‏ موازين‏ اسلامی‏ باشد.».

او با توجه به همین قانون اساسی وضعیت حقوق زنها را در آن بررسی کرد تا ببیند جمهوری اسلامی در ارتباط با حقوق زن ها خلاف قانون اساسی خود عمل کرده است یا نه. او گفت: آيا من می توانم بگويم حکومت اسلامی برای اين که به زور حجاب اسلامی را بر سر من کرده است کاری خلاف قوانین موجود و قانون اساسی اش انجام داده و مشروعيت خود را از دست داده است؟ آيا در قانون اسلامی حجاب جزو قوانين نيست؟ آيا می توانم بگويم که چرا جمهوری اسلامی به همسر من اجازه می دهد که زن دوم و سوم و چهارم بگيرد؟ می توانم بگويم که چرا شوهر من هر وقت دلش بخواهد می تواند برود و يک زن صيغه کند و به قول معروف خوش باشد؟ آيا می توانم بگويم که چرا ديه من نصف ديه يک مرد است و چرا ارث من يک دوم است و چرا من حق سرپرستی و قيموميت بچه هايم را ندارم و چرا من يک ناقص العقل شناخته می شوم و چرا نمی توانم شهادت دهم و  قضاوت کنم؟ چرا من به عنوان يک زن اگر عاشق بشوم، اگر بخواهم مردی را ببوسم و اگر بخواهم همان کار شوهرم را بکنم و مردی را صيغه کنم  تا حد مرگ شلاق می خورم و محکوم به سنگسار می شوم؟ آيا يک وکيل درخشان در سراسر دنيا پيدا می شود که به من بگويد جمهوری اسلامی در اين که بچه های مرا از من گرفته، در اين که چادر اجباری بر سر من انداخته، در اين که به همسرم اجازه هر نوع بی اخلاقی (با معيارهای جهان مدرن و حقوق بشری) را داده و مرا بابت هر نوع خوشی سنگسار کرده کدام عمل غير قانونی را (بر اساس قوانين موجود در ايران) انجام داده است، تا من بتوانم بگويم که اين حکومت مشروعيت خود را از دست داده است؟

در واقع ما بر اساس قوانين جهان پيشرفته و بر اساس اعلاميه حقوق بشر می توانيم بگوييم که هر کاری که جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون کرده جرم است اما اگر کسی به جمهوری اسلامی رای داده و زیر قانون اساسی ايران را که بر اساس قوانین برگرفته از اسلام است امضا کرده باشد، برای اعتراض به این وضعیت نخست بايد رای خودش به حکومت را پس بگيرد و اعلام کند که ديگر به نظام جمهوری اسلامی باور و اعتقاد ندارد و سپس اعتراض کند.

شکوه میرزادگی زنان را در به وجود آمدن حکومت اسلامی دارای سهم بالايی خواند چه با شرکت در تظاهرات و حمایت از انقلابیشکوه میرزادگی ون اسلامی و چه با رای دادن در رفراندومی که به برقراری حکومت اسلامی انجامید.

او افزود: زنان يک کشور در انقلابی شرکت کردند که تنها انقلاب ضد زن جهان بود و در رفراندومی شرکت کردند که پيروزمند آن دشمن ترين دشمن آزادی، برابری و حقوق زن بود.

میرزادگی با مروری بر موارد مثبت و منفی انقلاب های دیگر به یک جمع بندی رسید و گفت: آنچه در همه این انقلاب ها (با هر نظری که درباره نتایج کنونی اش داشته باشیم) رخ داده بدون استثنا اثر مثبتی است که در زندگی زنان داشته اند. به هر کدام از این انقلاب ها که نگاه کنید می بینید که زنان در پی هر يک از آنها به حقوق بیشتری رسیده اند و قدمی به پیش برداشته اند؛ اینگونه دستاوردها را در انقلاب مشروطه ی خودمان هم می توانیم ببینیم، ... اما انقلاب اسلامی زنان را نه تنها از پیشرفت باز داشت بلکه آنها را قرنی به عقب راند.

میرزادگی اما به اتفاقات مهم در جنبش زنان نیز اشاره کرد و گفت: اتفاقی که به نظر من بسيار مهم بوده حرکتی است که بخشی از جنبش زنان ايران نزديک به چهار سال است آن را با نام "کمپين يک ميليون امضا" آغاز کرده اند. زنان جنبش در اين کمپين همه ی هم خود را بر آن گذاشتند که ابتدا به آگاه سازی زنان جوانی بپردازند که در جمهوری اسلامی به دنيا آمده يا بزرگ شده بودند و سپس، در کنار آن و به موازات آن، به حقوق نداشته ی زنان در جمهوری اسلامی اعتراض کنند.

میرزادگی به جريان "همگرايی زنان" که در جریان انتخابات شکل گرفت نیز اشاره کرد و گفت: در ششم ارديبهشت ماه گذشته، عده ای از زنان فعال ايرانی به معرفی خود به عنوان «بخشی از جنبش زنان ايران»، در يک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرده و نيز طی بيانيه ی جداگانه ای تحت عنوان «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» از ائتلاف جديدی خبر دادند. آنها، اگر چه نه به طور مستقيم، و در گفتاری پيچيده، اعلام داشتند که اگر کانديدايی به خواست های برابری خواهانه زن ها توجه کند مورد حمايت اين گروه از زنان قرار می گيرد.

يکی از خواست های زنان از کانديداهای رياست جمهوری پیگیری مجدانه ی پیوستن ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان بود.

وضعيت انتخابات و حق کشی ها و مسايلی که اتفاق افتاد همانگونه که مشروعیت جمهوری اسلامی را مورد ترديد و پرسش قرار داد به زن ها نيز ثابت کرد که در حکومت اسلامی امکان رسيدن به هيچ يک از قوانين پيشرفته و امروزين در مورد زنان وجود ندارد.

و اکنون نيز با وضعيتی روبرو هستيم که در آن اصلاح طلبان اسلامی منتظرند تا حکومت با قبول پذيرش رای آن ها يا فراهم ساختن امکان «انتخاباتی واقعی و عادلانه» در چارچوب قوانين جمهوری اسلامی ايران «مشروعيت را به جمهوری اسلامی بازگرداند». اما اين اعاده ی مشروعيت چيزی جز حفظ هرچه بيشتر حکومت اسلامی نيست و در آن صورت بايد پرسيد که آيا ما زن ها می توانيم حتی با داشتن انتخاباتی آزاد در چارچوب جمهوری اسلامی ايران به خواست های دموکراتيک و حقوق بشری خود برسيم؟

میرزادگی زنان را دعوت کرد تا در انتخابات حکومتی که قانون اساسی اش بر اساس اعلاميه حقوق بشر نوشته نشده شرکت نکنند و با اشاره به اینکه دین و مذهب امری خصوصی است و نباید با سیاست و قانون گذاری و آموزش تداخل پیدا کند، سخنانش را چنین به پایان برد:

ما با هر رای که به جمهوری اسلامی بدهيم، حتی اگر بزرگترين قهرمانان آزادی خواه کنارش ايستاده باشند، رای به برقراری زنجيرهايی داده ايم که قوانين مذهبی آن را به دست و پای ما  بسته است.

 

پس از سخنان میرزادگی، استراحتی کوتاه اعلام شد و در نیمه ی دوم، امر معرفی اسماعیل نوری علاء را سعید حریری از بنیانگاسماعیل نوری علازاران کانون کتابخوانی تورنتو، برعهده گرفت.

اسماعیل نوری علا، متولد 1321 تهران، لیسانس در رشته زبان و ادبيات انگليسی دانشکده ادبيات تهران، تحصيل در دانشسرای عالی، فوق ليسانس رشته علوم اجتماعی را در سال 1347 از دانشگاه تهران گرفت و در سال 1361 از دانشگاه لندن در رشته جامعه شناسی سياسی فارغ التحصيل شد. از 15 سالگی کار در مطبوعات را آغاز کرد. در سال 1348 کتاب مفصل خود درباره ی تاريخ و مقولات شعر نو را با نام «صور و اسباب» منتشر کرد. از او تاکنون 9 مجموعه ی شعر منتشر شده است. در سال 1374 کتاب «تئوری شعر: از موج نو تا شعر عشق» را در لندن به چاپ رساند. از سال 1342 دست به ترجمه کتاب های متعددی در زمينه ی نقاشی، معماری و سينمای مدرن زد و از سال 1344 به نوشتن نقد فيلم پرداخت. از سال 1347 در فستيوال های متعدد سينمائی به عنوان عضو هيئت داوران شرکت داشت و در سال 1349 نخستين فيلم سينمائی خود را با نام «مردان سحر» نوشت و کارگردانی کرد. سال بعد دومين فيلم او به نام «مطرب» ساخته شد. در سال 1356 نيز دست به توليد هشت فيلم مستند درباره هنرهای ايران زد که به زبان انگليسی و برای پخش در تلويزيون های اروپا و امريکا تهيه شده بودند.

در سال 1342 يکی از موسسان «انتشارات طرفه» بود و در سال 1343 نشريه ادبی ـ فرهنگی آن را سردبيری کرد و در همان سال به عنوان منتقد شعر و سينما در مجله «بامشاد» به کار پرداخت. در سال 1344 به عنوان معاون سردبير مجله «نگين» در انتشار آن نشريه همکاری کرد و در همان سال مجله ای ويژه شعر مدرن ايران با نام «جزوه شعر» را منتشر ساخت که جريان «موج نوی شعر ايران» از آن برخاسته است. او در سال 1345 مسئول صفحات فرهنگی مجله «خوشه» شد و اين صفحات را با نام «هوای تازه» اداره کرد. از سال 1346 به عنوان يکی از مسئولان صفحات شعر مجله «فردوسی» انتخاب شد و فعاليت های خود را در آن نشريه متمرکز ساخت.

در سال 1347 يکی از 9 نفر موسسين «کانون نويسندگان ايران»، دو بار عضو هيئت دبيران و نيز منشی تمام دوران نخست فعاليت اين کانون بود. در سال 1354 برای ادامه تحصيل به انگلستان رفت، دو ماه پس از انقلاب به ايران بازگشت. پس از انقلاب در اعتراض به سياست های هيئت دبيران کانون نویسندگان که منجر به اخراج برخی از اعضاء موسس کانون شد از آن استعفاء داد. در سال 1361 برای آخرين بار از ايران خارج شده و به کشور انگلستان پناهنده شد.

در انگلستان موسس «گروه ايران کوچک» و يکی از موسسان «انجمن نويسندگان و هنرمندان ايرانی در بريتانيا» بود و در سال 1989 نيز، به اتفاق شکوه ميرزادگی «انجمن فرهنگی پويشگران» را تأسيس کرد. نشريه «پويشگران» نتيجه اين همکاری محسوب می شود.

اين دو تن در سال 1990 با هم ازدواج کرده و در سال 1994 به کشور آمريکا مهاجرت کرده و در ايالت کلرادوی اين سرزمين ساکن شدند.

آنها در طی سال های اقامت خود در کلرادو نخست به باز تأسيس «انجمن فرهنگی پويشگران» اقدام کرده و سپس به ادامه انتشار نشريه «پويشگران» پرداختند.

 آنها از سال 2002 برنامه تلويزيونی «کارگاه انديشه» و از سال بعد برنامه راديو ـ تلويزيونی «بر ميز تشريح» و از سال 2005 برنامه «در پيشگاه فرهنگ» را برای کانال های ماهواره ای فارسی زبان و سياسی توليد کرده اند.

نوری علا در حال حاضر مدرس ادبيات فارسی و جامعه شناسی اسلام در دانشگاه دنور کلرادو است.

از جمله فعاليت های ديگر نوری علا و شکوه ميرزادگی تأسيس «کميته بين المللی برای نجات آثار باستانی دشت پاسارگاد» در اگوست 2005 است که دارای سايت مستقل خود می باشد.

درعين حال، از اول دسامبر 2007، نشريه ی اينترنتی «سکولاريسم نو» به سردبيری نوری علا بر روی شبکه ی اينترنت جهانی قرار گرفته است.

 

نوری علا سخنرانی خودش را با عنوان "چرا سکولاریسم اولین قدم است؟" ایراد کرد. او ابتدا از میزبانانش خانم و آقای شجاعی و خانم و آقای چوبک تشکر کرد و در ادامه سکولاریسم را اولین قدم به سوی دمکراسی و آزادی خواند و برای آن مثالی آورد. نوری علا با اشاره به تفکر لگویی که برای ساخت لگو باید نقشه ای وجود داشته باشد، گفت: ما در ذهنمان توبره ای پر از مفاهیم جامعه شناسی سیاسی و اجتماعی، پلورالیسم، آزادی، سکولاریسم، رفراندوم و ... داریم که اگر تفکری ساختارگرا و نگرنده به نقشه ای نداشته باشیم نمی توانیم کاری از پیش بریم.

سخنران جمهوری اسلامی را غیر قابل اصلاح دانست که باید به هر صورت از شر آن راحت شد. او خواست انتخابات آزاد را راهی به رهایی از جمهوری اسلامی خواند.

نوری علا افزود: جوانها در ایران در بن بستی قرار دارند که چگونه می شود از شر این حکومت رها شد. ما گرفتاری مان با جمهوری اسلامی نیست با خودمان است. مدام صحبت کم کردن هزینه ها و اصلاح حکومت است. ما باید توبره ی مفاهیم سیاسی ـ اجتماعی مان را مرتب کنیم. من معتقدم 90درصد آدم هایی که در خیابان ها "یاحسین میرحسین" می گویند به آن اعتقادی ندارند ولی سعی می کنند با زبان همان حکومت با آنها صحبت کنند و نمی دانند که صحبت کردن با این دیو ممکن نیست. اینها حاضرند سر امام حسین خودشان را هم در این راه بِبُرند. خمینی گفته در راه حفظ نظام ما می توانیم توحید را متوقف کنیم.

نوری علا با توضیح اینکه گفتمان، اجماع نظری بر یک اندیشه ی معین است، گفتمان اساسی دهه 40 و 50 را برگرفته از اندیشه های آل احمد و شریعتی در رابطه با غربزدگی و بازگشت به خویشتن و چنین مقوله هایی خواند و جمهوری اسلامی را فرزند همان گفتمان دانست و پرسشی مطرح کرد و گفت: گفتمان ما چیست؟ آقایان اصلاح طلب در خارج کشور مرتب در رد سکولاریسم صحبت می کنند و اولویت داشتن دمکراسی بر سکولایسم. گنجی چنین می گوید. کدیور هم می گوید 90 درصد مردم ایران جمهوری اسلامی می خواهند و معلوم نیست با چه معیاری چنین آماری می دهد.

نوری علا، که سایت سکولاریم نو را سردبیری می کند، می گوید: 80 درصد کلیک های روی سایت از ایران است و 60 درصد از این میزان از شهرهای قم و مشهد. ما امروزه شاهد پدید آمدن آخوند سکولار هستیم.

او افزود: در جریان جنبش سبز داریم میرویم به طرف اینکه خواست حکومت سکولار به یک گفتمان تبدیل شود. پادزهر حکومت اسلامی هم حکومت سکولار است.

سخنران در پایان توصیه کرد در همه شهرها انجمن های ایرانیان سکولار را تشکیل دهیم تا با به هم پیوستن آنها صدای سکولارها شنیده شود.

 

پس از سخنرانی اسماعیل نوری علا، سعید چوبک از گروه ندای صلح و آزادی تندیس ندا را که خانم پائولا اسلاتر، هنرمند آمریکایی ساخته بود به کاسپین ماکان اهدا کرد. و بخش پایانی این جلسه به پرسش و پاسخ با سخنرانان اختصاص داشت که آقای چوبک گردانندگی این بخش را برعهده گرفت.

 

http://fa.shahrvand.com/component/content/article/8603-2010-02-25-19-25-12

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com