|
شنبه 10 بهمن 1388 ـ 30 ژانويه 2010 |
خدمت بزرگ افراطیون داخلی به سكولارهای خارجی
سايت داخلی «آینده» ـ پنجشنبه 8 بهمن ماه 1388
نكته جالب عدم حضور اكثر مدعیان امروز اتاق فكر جنبش سبز در رقابتهای انتخاباتی موج سبز است. چهرههایی نظیر سروش، مهاجرانی و.. در انتخابات حامی موسوی نبودند و بعضاً به تخریب بیرحمانه او میپرداختند و چهرههایی نظیر گنجی نیز اساساً مرزبندی روشنی با طیف معتقد به انقلاب و خط امام(ره) دارند
در حالی كه اكثر چهرهها و رسانههای شاخص جریان منتقد داخلی به دلیل دستگیری، توقیف، ممنوعیت و یا پرهیز از هتك حیثیت، به سكوت كشیدهاند، بهترین فرصت برای چهرههای رسانههای سكولار خارج از كشور برای موجسواری و یا بهرهبرداری از اعتراضات داخل كشور فراهم شده است.
به گزارش خبرنگار «آینده»، اگرچه تقریباً از ابتدای انقلاب جریانهای مخالف نظام، انقلاب و اسلام كه از جریانات سلطنتطلب تا گروههای كمونیست، جمهوریخواه و طیف روشنفكران سكولار را شامل میشد با انتشار مطبوعات و در دهه اخیر، تأسیس شبكههای ماهوراهای و سایتهای اینترنتی به تبلیغ مواضع خود میپرداختند، اما به دلیل فضای باز داخل كشور عملاً این جریانات هیچگاه مورد توجه نبودند و موجسواری آنان مانند پروژه هخا یا فضاسازیهای افرادی نظیر نوریزاده، سازگارا و... با عدم استقبال در داخل كشور مواجه میشد، در دوره انتخابات اخیر نیز فضای نسبتاً باز سیاسی در داخل كشور موجب شد تا با وجود سرمایهگذاری سنگین دولتهای بیگانه بر روی بی.بی.سی فارسی، دوره جدید صدای آمریكا و همچنین فعالیت دهها شبكه تلویزیونی فارسی زبان، رسانههای خارجی و گردانندگان سكولار آن عملاً در فضای انتخاباتی كشور منفعل شوند و به دلیل تحریم این رسانهها از سوی ستاد انتخاباتی مهندس موسوی، حتی مصاحبههای VOA با نماینده ستاد مردمی دكتر احمدینژاد نیز نتوانست فضای انتخاباتی دوقطبی داخل كشور را در رسانههای بیگانه زنده كند.
اما در ماههای پس از انتخابات، به دلیل توقیف روزنامههای شاخص منتقد و فیلتر شدن سایتهای اصلی منتقدان داخلی، عملاً رسانههای داخلی نظام از محوریت جریان اعتراضی به حاشیه رانده شدند و میدان در اختیار روشنفكران سكولاری قرار گرفت كه از خارج كشور و در امنیت و رفاه كامل برخاسته از حمایتهای دولتهای بیگانه، به جهتدهی و بهرهبرداری از اعتراضات اجتماعی در ایران پرداختند.
نكته جالب در این میان، عدم حضور اكثر قریب به اتفاق كسانی كه امروز مدعی اتاق فكر جنبش سبز یا روشنفكران حامی این جنبش هستند، در رقابتهای انتخاباتی موج سبز در كشور است.
اكثر چهرههای كنونی این طیف نظیر عبدالكریم سروش، عطاء الله مهاجرانی و محسن كدیور در انتخابات از حامیان موسوی نبودند و بعضاً به تخریب بیرحمانه مهندس موسوی میپرداختند و چهرههایی نظیر گنجی نیز اساساً مرزبندی روشنی با طیف معتقد به انقلاب و خط امام (ره) دارند. حافظه تاریخی روزنامه نگاران، نامه نگاری ها و استهزاهای سروش علیه موسوی در دوره انتخابات را در موضوع انقلاب فرهنگی از یاد نبرده است.
اكنون جای این پرسش از افراطیون داخلی كه با عملكرد یكسویه و بیتدبیر خود اجازه میدانداری و مصادره جنبش اعتراضی داخل كشور یا موج سبز را به روشنفكران سكولار خارجنشین دادهاند، وجود دارد كه منافع ناشی از به حاشیه راندن منتقدین داخلی و در چارچوب نظام به نفع مخالفین سكولار و خارجنشین، عاید چه كسی شده است؟
آیا این منفعت كوتاه مدت كه افراطیون برای معرفی كردن منتقدین خود به عنوان گروهی بیدین و ضدانقلاب و مخالف اسلام به تبلیغ و ترویج و بزرگنمایی تعداد معدودی از چهرههای ورشكسته سیاسی و گروههای تروریستی در حال فروپاشی بپردازند، ارزش این را داشت كه جریانات اعتراضی داخلی را دانسته یا نادانسته به سوی رادیكالیسمی بیسابقه و خشونتی دوطرفه سوق دهد؟
آیا اینان متوجه نیستند پیوند زدن همه ارزشها از اصولگرایی، حمایت از شخص رهبری، اصل ولایتفقیه، نظام جمهوری اسلامی، اسلام و منافع ملی با عملكرد خود به تزلزل در همه این ارزشها می انجامد و اگر كسی مخالف یكی از این ارزشها بود را به مخالفت با تمامی آنها سوق میدهد و حتی اقدامات افراطی را مساوی با همه ارزشها جلوه دهد، خطر آسیبدیدن نظام وهنجارهای اجتماعی را جدی میكند.
(توجه: سانسور عکس فوق از آينده است)
اكنون جای این پرسش وجود دارد كه تبدیل راهپیمایی 25 و 26 خرداد با تحركات ساختارشكنانه 13 آبان، 16 آذر و عاشورا عاید چه كسی شده است؟
آیا صرف كاهش تعداد معترضین در خیابان از جمعیت میلیونی و چندصد هزار نفره به جمعیت چند هزار نفره در عاشورا كفایت میكند، آیا سایر معترضان اقناع شدهاند یا آن كه به جهت بالارفتن هزینه اعتراض خیابانی و احتمال كشته یا دستگیر شدن در خانه میمانند و اگر اقناع نشدهاند، اكنون مخاطب چه كسی هستند، آیا با ساكت كردن شخصیتهای داخل نظام نظیر هاشمی و موسوی، این طیف مخاطب مقامات رسمی كشور شدهاند یا به مخاطبین شبكههای ماهوارهای اپوزیسیون پیوستهاند؟
اگر افراطیون بر گزینه اول پافشاری میكنند كه باید پرسید پس علت این همه تلاش مداوم سیاسی، رسانهای، امنیتی و قضایی چیست؟ و اگر گزینه دوم صحیح است، باید پرسید دشمنان كشور و قدرتهای بیگانه باید چه زمان، انرژی و هزینهای مصرف میكردند تا این میزان مخاطب تأثیرپذیر در داخل كشور پیدا كنند؟
در این كه دولتهای آمریكا و انگلیس دلسوز ایران و ایرانیان نیستند، تردیدی نیست. اما راه سد كردن نفوذ آنان در كشور با امنیتی كردن فضا و ارعاب و تهدید است یا فراهم كردن فضای نقد و گفتگو در چارچوب نظام و قانون اساسی و به رسمیت شناختن حقوق منتقدین و معترضین در داخل نظام؟
به نظر میرسد اصرار افراطیون داخلی بر انكار هویت انقلابی و مذهبی منتقدان داخلی و تلاش برای پیوند زدن آنان با جریانهای سكولار، ضدانقلاب و بیقیدوبند خارجی، خدمتی بزرگ به بیگانگان حامی این جریانات است، و باید در هویت عاملان این خدمت و حسننیت آنان از این دشمنتراشی تردید جدی كرد.
به هیچوجه بعید نیست كسانی كه امروزه در لباس دوستان نادان نظام و حامیان پرشور رهبری با دستزدن به اقدامات خودسرانه و افراطیگری به تخریب چهره نظام در داخل و خارج از كشور میپردازند، دشمنان دانایی و برای ولایت باشند كه ابزاری مؤثرتر برای آسیبرساندن به اصل ولایتفقیه از تظاهر به دوستی نیافتهاند. [؟؟!!]
آینده ـ پنجشنبه 8 بهمن ماه 1388 / 28 ژانویه 2010
http://www.ayandenews.com/news/17962/
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|