|
جمعه 2 بهمن 1388 ـ 22 ژانويه 2010 |
چرا پشتیبان سکولار جنبش سبز هستم؟
مهدی رضائی- تازیک
جنبش سبز سکولار ملت ایران، جنبشی است که علیه تبعیض دینی و مذهبی، نابرابری های اجتمائی، استبداد سیاسی و مذهبی، شکنجه، سرکوب ، تجاوز، خفقان، عدم آزادی بیان و به عبارت دیگر در برابر تمامیت رژیم جمهوری اسلامی قدعلم کرده است . جوانانی در خیابان اند که نه انقلابی دیده اند و نه به حکومت برآمده از انقلابی رای داده اند. این جوانان در فاجه ۵۷ هیچ نقشی نداشته اند و امروز در خیابانها تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را برای رسیدن به جامعه یی آزاد، دموکراتیک وسکولار زیر سوال میبرند.
آقایانی که رای یک نسل از ملت به جمهوری اسلامی را برای تمامی نسل ها قانونی میدانند، امروز با جنبشی افسار گسیخته دست به گریبان اند، جنبشی که جناح اصول گرای رژیم، جناح اصلاح طلب حکومتی، "روشنفکران دینی " مقیم "اتاق فکر" و حامیان بقای رژیم را وادار به موضع گیری در برابر شعارهای معترضان در خیابان ها نموده است، جنبشی که آقایان مقیم "اتاق فکر" را ناچار به تنظیم و انتشار بیانیه ی "فاقد سقف" نموده است،... باری و بگذریم از اینکه آقای سروش از آماده شدن جناح های درگیر در جمهوری اسلامی در جهت آشتی ملی و گذار از بحران استقبال نموده اند، آقای مهاجرانی خود و دوستان اش در "اتاق فکر" را سخن گویان سکولارها نمیدانند و آقای خاتمی جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر را تبلیغ می کنند.
هم وطن، اینان برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن خواست های تو – خواست هائی که تو و پدران تو سال هاست که فریاد می کنند - سیب را با پرتقال برای منحرف کردن جنبش از اهدافش مقایسه می کنند. ما صد و اندی سال پیش خواستار مشروطه شدیم، اما مشرو عه بر مشروطه ما به دلایل مختلفی چربید. مشرو عه خواهان آن زمان که من هیچ تفاوتی بین آنها با "روشن فکران دینی" نشسته در "اتاق های فکر" امروزی نمی بینم، باعث و بانی خارج شدن قطار سکولاریسم و قانون خواهی از ریل خود شدند. این مشرعه خواهان امروزی، جمهوری اسلامی را که خود را در قرون وسطا می یابد با آمریکای دههء ۱۹۵۰ مقایسه می کنند، از مارتین لوتر کینگ فاکت می آورند و خواهان "مبارزهء مدنی" می شوند. سوال من از این آقایان این است، که چرا میلیون ها معترضی که با سکوت به اعتراض مسالمت امیز دست زدند، این گونه سرکوب شدند؟ و چه کسی گزینهء سرکوب را برگزید؟ و بالاخره منظور این آقایان از "عدم خشونت" و "حرکت تدریجی" چیست؟ آیا سر دادن شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی" و یا "جمهوری ایرانی" عملی خشونت گراست؟ آیا ما باید صد سال دیگر برای دست یابی به یک حکومت سکولار - دموکرات دست روی دست بگذاریم، تا "حرکت تدریجی" که آقایان دم از آن می زنند به حقیقت بپیوندد؟ نه صحبت از انجیل است، اما مقصود همان پنبه است. تمام عکس ها و ویدئوهای موجود حکایت از اجتناب معترضین از خشونت دارند. این آقایان قیاس سیب و پرتقال را در پیش می گیرند تا به این طریق مردم را از اهداف خود منحرف کنند. هم وطن ما خواهان مبارزات مدنی مسالمت آمیز با اهداف مشخص ایم، اینان به نام "عدم خشونت" و "حرکت تدریجی" می خواهند رژیم را حفظ کنند، پس مسالمت آمیز و هدفمند شعار "جمهوری ایرانی" و "زنده باد سکولاریسم " را در ۲۲ بهمن فریاد کنیم...
هم وطن! بر من و تو آشکار است که "روشنفکران دینی" مقیم" اتاق فکر " و تعداد دیگر از آقایان دسترسی به امکانات و خدمات ویژه ی دارند و در جهت نقد دولت (دولت احمدی نژاد)، رهبری و بقای رژیم (تمامیت جمهوری اسلامی) می کوشند. هم وطن! من به عنوان شخصی سکولار معتقدم که ما امروز در شرایطی نیستیم که بتوانیم به جنبش رنگ دیگری نسبت دهیم. ما در یک عمل انجام شده قرار گرفته ایم. زر و زور در خدمت آقایانی است که وظیفه ی نجات رژیم از باتلاق گرفتار آماده در آن به آنان محول شده است. اینان با تزویر وعدهء سر خرمن به مردم رنج دیده ایی می دهند که از ظلم این نظام فاشیستی به ستوه آماده است. به عقیدهء من عزیزانی که "بیانیهء پشتیبانان سکولار حامی جنبش سبز" را تهیه، تنظیم و امضا نموده اند، با گوشت، پوست و استخوان شرایط کنونی را نیز درک نموده اند.
هم وطن از طریق فیس بوک، یوتوب، تویتر، ای میل، تلفن و یا هر وسیله دیگری که صلاح میدانی به گسترش بخشيدن به بعد سکولار جنبش سبز بپرداز. نظریات، مصاحبه ها و افکار این آقایان را هم منتشر کن، تا مردم با عقاید و آرمان های "روشنفکران دینی" نیزبهتر آشنا شوند. از آنجایی که اکثر اعضای جنبش را جوانان سکولار شده در نظام فاشیستی جمهوری اسلامی تشکیل می دهند، امید فراوانی ست که ما بتوانیم در آینده ای نه چندان دور حکومتی دموکراتیک- سکولار در ایران را نهادینه کنیم.
دی ماه ۱۳۸۸ ژانویه ۲۰۱۰
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|