|
دو شنبه 28 دی 1388 ـ 18 ژانويه 2010 |
تقلب مهمتر است یا خروج نظام از بیطرفی؟
فواد صادقی (مدیر سایت سابق بازتاب )
آغاز مناظرات تلویزیونی پس از گذشت هفت ماه از انتخابات، اگرچه در فضای بسته و سنگین حاكم بر رسانههای كشور گامی مثبت و روبه جلو تلقی میشود اما به نظر میرسد، با توجه به گذشت سه هفته از پخش این برنامه، اگر [برنامهء تلويزيونی ِ]«روبه فردا» از مباحث پاستوریزه و سطحی عبور نكند و به ریشهیابی واقعبینانه از حوادث پس از انتخابات نرسد، قادر نخواهد بود چشمانداز مناسبی از آینده و راهكارهای برونرفت از وضعیت بهبود ارائه كند.
قطعاً با سادهانگاری در تحلیل مسایل و مرتبط كردن همه مسایل رخداده طی هفت ماهه گذشته یا چند بیانیه و مصاحبه كاندیدای معترض اگرچه ممكن است راه همواری برای كیفرخواست نویسی و ایجاد جو اعراب برای معترضان هموار شود، اما قطعاً مسیر تحلیل ریشههای اعتراضات ماههای اخیر را نخواهد گشود.
در فرضیه حاكم بر فضای ذهنی مسئولان جامعه، ریشه اصلی حوادث پس از انتخابات و اعتراضات و ناآرامیهای گسترده پس از آن، ناشی از مصاحبه مهندس موسوی در نیمه شب 22 خرداد و 17 بیانیه اوست، پس باید در صورتی كه وی سكوت میكرد، هیچ اتفاقی در جامعه رخ نمیداد و شرایط همانند گذشته ادامه پیدا میكرد.
این فرضیه با پرسشها و چالشهای متعددی مواجه است، از جمله اینكه اگر عامل اصلی حوادث، موضع كاندیدای معترض است، پس چرا در دوره قبل انتخابات و با وجود اینكه اختلاف رأی مهدی كروبی با محمود احمدینژاد حدود نیم میلیون رأی یعنی یك بیستم اختلاف فعلی موسوی – احمدینژاد بود و كروبی با قاطعیت و حرارت بیشتری مدعی تقلب شده بود و به دلیل استقرار دولت اصلاحطلبان فضای آزادتری برای اعتراض مدنی و مطبوعاتی وجود داشت، حتی چند نفر نیز حاضر به اعتراض خیابانی به نتیجه انتخابات نشدند.
در دوره دوم انتخابات نیز با وجود فاصله رأی هفت میلیونی هاشمی و احمدینژاد و اعتقاد هاشمی به تقلب گسترده، باز هم واكنشی در میان جامعه دیده نشد و اگرچه بسیاری اطلاعیه هاشمی و دعوت به آرامش وی را در این میان مؤثر میدانند، اما باز عدم اعتقاد افكار عمومی به تقلب سرنوشتساز، علت اصلی عدم التهاب فضای كشور پس از انتخابات بود.
در دوره فعلی نیز اگر ریشه اصلی اعتراضات، ادعای تقلب موسوی بود، باید مشابه دورههای قبل التهابات كمی رخ میداد، چرا كه آرای اعلام شده موسوی تنها 30 درصد بیشتر از هاشمی بود. بنابراین نباید در حجم اعتراضات تفاوت چشمگیری دیده میشد.
قبل از ورود به بحث، ذكر این نكته نیز ضروری است كه موضوع این نوشتار درباره رخدادن تقلب یا عدم تقلب در انتخابات نیست؛ بلكه به ذهنیت افكارعمومی در اینباره میپردازد.
بحث تقلب عمدتاً ماهیتی حقوقی مبتنی بر آمار و ریاضیات دارد و مبتنی بر واقعیت است، اما در علوم اجتماعی بر فهم افراد از واقعیت تمركز میشود، به عبارتی دیگر ممكن است در انتخابات گذشته واقعاً تقلب رخداده باشد، اما فضای افكارعمومی و ذهنیت كلی جامعه انتخابات را سالم ارزیابی كند و یا برعكس در انتخابات اخیر تقلب رخ نداده باشد، اما از نگاه جامعه یا دستكم بخشی از جامعه وقوع تقلب محرز باشد. بنابراین دو موضوع اصل وجود تقلب و فضای ذهنی جامعه نسبت به انجام شدن تقلب، دو موضوع مستقل هرچند مرتبط میباشند.
اكنون زمان طرح پرسش اصلی فرا رسیده است كه چرا بخشهایی از افكار عمومی آمادگی كاملی برای پذیرش فرضیه رخدادن تقلب در انتخابات را داشت؟ و به محض طرح این موضوع، به صورت گسترده آنرا پذیرا شد و سپس با حضور در اجتماعات گسترده و پراكنده از چند صد نفره تا میلیونی طی هفت ماهه گذشته و با وجود هزینههای سنگینی چون احتمال كشتهشدن در خیابان تا دستگیری و اعدام و حبسهای طولانیمدت و دستكم هتك حیثیت و از دست دادن جایگاه شخصی و تحصیلی، این اعتراضات را پی گرفت؟
در پاسخ باید گفت به نظر میرسد ریشه اصلی اعتراضات پس از انتخابات را باید در احساس عدم بیطرفی نظام در رقابت دانست.
اینكه بخش گسترده ای از افكارعمومی احساس كند كه برنده شدن یك طرف رقابت انتخاباتی مطلوب نظام است، پدیده بی سابقهای نیست، در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1376 نیز احساس مشابهی در جامعه وجود داشت. اما سه عامل سخنان متفاوت رهبر انقلاب، دو روز قبل از دوم خرداد، بیطرفی رییس جمهور وقت در انتخابات و نتایج انتخابات كه به سود كاندیدای رقیب مورد حمایت نظام اعلام شد، موجب گردید تا هم مشاركت بالا در انتخابات شكل گیرد و هم این مشاركت به مسیر صحیح تعامل با نظام منجر شود.
در شرایط فعلی نیز این واقعیت را كه اكثر قریب به اتفاق ایرانیان در انتخابات ریاستجمهوری تصویر بیطرفانهای از موضع نظام در انتخابات نداشتند و عملاً احساس میكردند جریان اصلی حاكمیت تمایل محسوسی به پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات دارد، قابل انكار نیست.
البته این تصور فراتر از حامیان موسوی و دو رقیب دیگر احمدینژاد بود و حتی بخش عمده هواداران احمدینژاد نیز این احساس را داشتند كه پیروزی احمدینژاد گزینه مطلوب نظام جمهوری است و بسیاری از آنان بر اساس همین احساس و ذهنیت و با وجود انتقادات شدیدی كه به عملكرد احمدینژاد و نزدیكان او داشتند، به حمایت سرسختانه از وی در انتخابات پرداختند.
طبیعی بود كه این فضای ملتهب همچون انبار باروتی آماده انفجار است و اعلام زودهنگام نتایج انتخابات كه تعداد آرا را 39 میلیون و رأی محمود احمدینژاد را 24 میلیون اعلام كرد، نقش جرقه را برای مشتعل كردن این انبار ایفا كرد.
در دیدار نمایندگان ستادهای انتخاباتی با رهبرانقلاب در 26 خرداد نیز موضوع عدم احساس بیطرفی افكار عمومی از موضع نظام توسط رییس ستاد انتخاباتی دكتر محسن رضایی كه تصادفا خود از اعضای دفتر رهبر انقلاب و معتمد ایشان می باشد مطرح گردید و دكتر دانش جعفری با اشاره به سخنرانی رهبر انقلاب در كردستان اظهار كرد كه تصور عمومی از این سخنان، گرایش رهبری به سوی آقای احمدی نژاد بود كه رهبرانقلاب با اشاره به سخنان خود در مشهد تاكید كردند: این تصور نادرست است و ایشان در انتخابات بیطرف بودند.
اما همان گونه كه اشاره شد، در یك پدیده اجتماعی مهمتر از واقعیت، تصور عمومی از واقعیت است و اگر به هر دلیلی، از جمله سوء استفاده برخی دستگاه ها و نهاد ها از اعتبار و نفوذ رهبر انقلاب برای افزایش آرای یك كاندیدا و عدم روشنگری بهموقع، این تصور عمومی در جامعه بوجود آید كه نظر نظام و رهبری حمایت از یك كاندیدای خاص بوده است، باید به جای نادیده گرفتن آن به اصلاح این تصور از روش های كارآمد، نه صرفا دستوری یا دفعی اقدام كرد.
اكنون دو طرف منازعه تمام تمركز خود را بر موضوع تقلب یا عدم تقلب معطوف كردهاند. از یكسو كاندیداهای معترض هم آراء بیسابقه 40 میلیونی را مشكوك و قابل مناقشه میدانند و مدعی هستند چند میلیون رأی بدون وجود رأی دهنده وجود دارد و چند میلیون رأی نیز جابجا شده است، یعنی دستكم مدعی تقلب 6 میلیون در انتخابات هستند كه سرنوشت آن را تغییر میداده و به دور دوم میبرده یا در روز نخست موجب پیروزی موسوی میشده است.
و از سوی دیگر مدافعان صحت انتخابات نیز با ذكر ادلهای نظیر عدم امكان تقلب سازماندهی شده با این ابعاد، وجود صدها ناظر و مجری انتخابات و عدم ارائه مدرك و سند از سوی معترضان بر صحت و سلامت انتخابات تأكید دارند.
اما به نظر میرسد فارغ از بحث وجود یا عدم تقلب، كه در جای خود اهمیت دارد، مسأله ذهنیت جامعه از بیطرفی نظام در انتخابات اهمیتی فراتر دارد، و این ذهنیت نیز یك شبه و با یك مصاحبه و بیانیه قابل تزریق به جامعه نیست. بلكه بر اساس عملكرد درازمدت و مشاهده رفتار مسئولان متفاوت و متعدد پدید میآید.
بنابراین باید پذیرفت یكی از نتایج القای عدم بیطرفی نظام قبل از انتخابات كه برای جذب رأی قشر متدین، سنتی و مدافع نظام به سوی محمود احمدینژاد و با وجود برخی نكات مناقشه برانگیز در وی و نزدیكانش برای این طیف، آبستن التهابات بعدی در جامعه بود و اكنون نیز تنها مسیر بازگشت به آرامش و شرایط طبیعی كشور، بازسازی بیطرفی نظام در افكار عمومی است كه اولین مقدمه آن برخورد قانونی و عادلانه با متخلفین و مرتكبین جرم و مجازات مقصران در هر لباس و جایگاهی فارغ از نزدیكی موضع سیاسی آنان به معترضین یا حامیان دولت میباشد.
بنابراین انتظار از «روبه فردا» كه روزنهای برای عبور از گذشته صداوسیما میباشد، این است كه با افزایش عمق تحلیل و كاهش خودسانسوری فضا را برای عبور جامعه از شرایط ملتهب كنونی فراهم كند.
نظرات بینندگان سايت آينده:
* سلام علیكم. در تأیید سخن جناب آقای صادقی باید عرض كنم در شب 23 خرداد وقتی اولین نتایج شمارش آرا اعلام شد، من تنها چهره ای مغموم داشتم و صدایم هم در نمی آمد. اما همسر بنده كه به هیچوجه اهل سیاست نبوده و نیست و الان هم كمترین دغدغه اش نیز انتخابات نمی باشد، فی الفور سخن از نادرستی آمار گفت و تلویحاً داد تقلب داد. در حالی كه من حتی به ذهنم هم خطور نمی كرد تقلبی اتفاق یبفتد.
متأسفانه عملكرد ناصحیح عده ای به پای كل نظام گذاشته شد و با رفتارهای چندپهلوی عوامل برگزاری انتخابات، شائبه تقلب در اذهان جامعه شكل گرفت و با ادامه اعمال خلاف قانون، بخش عمده ای از مردم باور كردند كه تقلب رخ داده است. بنابراین شبهه تقلب انتخاباتی چیزی نیست كه به دستور از بین برود. بلكه همانگونه كه بیطرفی مسئولین باعث ایجاد این شبهه شد، تنها جلب اعتماد عمومی و پاسخ به سؤالات و شبهات معترضین می تواند باعث برطرف شدن شبهات گردد.
* موسوی و كروبی و حتی رضایی با ارائه گزارشهایی مدعی تقلب در انتخابات هستند .از دید من كه ناظر بر یك صندوق بودم بسیاری از ادعاهای آنان قابل انجام است. بنا براین بهترین كار این است تا یكبار اعتراضهای آنها یك به یك مورد بررسی قرار گیرد و به آنها جواب داده شود . به عنوان مثال آقایان مسئول جواب دهند كه به چه علت در روز بيست و دوی خرداد پیامكها را قطع كردند ؟ مطمئن باشید اگر جوابها منطقی باشد اعتماد مردم دوباره بر می گردد.اما اگر منطق این باشد كه مثلا پیامكها را استكبار جهانی ! قطع كرد ، قصه همچنان ادامه دارد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|