پيوند به ديگر مطالب مربوط به بيانيه

نوکی به بیانیهء موسوی

محمد ايرانی

ساعت ها طول کشید تا توانستم بعد از چند بار خواندن بیانیه فکر خود را متمرکز به نوشتن این متن نمایم چرا که با روندی که موسوی درپیش گرفته بود انتظار چنین گفتاری در چنین زمانی را نداشتم! شاید اگراین بیانیه بلافاصله بعد از تظاهرات باشکوه عاشورا نوشته میشد ،بهتر از نوشتنش بعد از نمایش مسخره دولتی و سرکوب شدید همراه با سخنرانیهای تند وابستگان رژیم بود و توجیهی هر چند اندک برای ایشان داشت. اکنون جناح تندرو میتواند به خامنه ای و کل کودتاگران اثبات نماید که روشش در سرکوب شدیدتر جنبش و ایجاد حکومت نظامی صحیح بوده است .نکته مهم دوم تغییر اساسی این بیانیه بااکثرخواسته ها وموضع گیری قبلی ایشان میباشد ،چه دیگر خواسته های اصلی قبلی همچون ؛ تعویض دولت کودتا با دولت انتخاب شده از طرف مردم ،دلجویی از بازماندگان کشته شده ها و بدست آوردن رضایت انان ،مجازات کسانی که مردم را زیر شکنجه،تجاوز و کشتار قرار دادند ،در بیانیه دیده نمیشود و بیک جمله خواسته حیاتی جنبش "رای من کجاست "فراموش گردید. طبیعی است که افراد مختلف چه در میان حاکمان امروز ،چه در میان جنبش مردمی داخل و خارج واکنشهای مختلفی ایجاد خواهد کرد ،گرچه دولتیان شروع به اظهار نظر نموده اند ولی در طیف جنبش فقط شاهد بیان مثبت سازگارا از بیانیه که مثل همیشه گفتار موسوی را تائید میکند ،بوده ام. همونطور که انتظار میرفت جناح میانه رژیم که بدلیل از دست دادن قدرت و نفوذ بیشتر تندروان در حاکمیت بارها خواستار وحدت شده بودو بعد ازعاشورامبارزین را محکوم ومحارب نامید ، بلافاصله با استقبال از بیانیه که انرا عقب نشینی موسوی خواندند ،خواهان اصلاحاتی از طرف خامنه ای گردیدند .جناح تند نیز که همیشه با هر سرکوبی خود را پیروز میخواند ،برای ادامه کنترل حاکمیت و فشار بر جنبش ،تاکید بیشتر بر محاربه و محاکمه جنبش مردمی نموده و بیانیه را تائیدی بر حرفهای خود نامیدند. طبعا در طیف وسیع جنبش نیز نظرات مثبت و منفی بیرون خواهد آمد و کوشیده ام خود نیز در زیر با بررسی جملات بیانیه چنین کنم :

1. بیانیه پس از گفتن کلماتی به این جمله میرسد "میاندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه به اصول روشن که میتوان انها را از قانون اساسی استخراج کرد،صورت نگیرد آب رفته بجوی باز نخواهد گشت ".سوال مطرح اینستکه آیا جنبش نظرش نسبت به مبارزه عوض شده یا ایشان، و یا شاید رژیم به اجرای قانون اساسی بازگشته و اصلاحاتی انجام داده که دادن چنین بیانیه ای لازم شده ،بخصوص وقتی موسوی آشکارا اعتقاد خود را مبنی بر عدم وجود آزادی انتخابات بیان کرده و معتقداست آب رفته بجوی باز نمیگردد ،ارائه بیانیه مفهوم نمیباشد ! ؟

2. آیا بنظرموسوی تمام افراد شرکت کننده"مردمی خداجوی در عاشورا به صحنه آمدند " بودند؟ اگر چنین است پس شما هم مثل سال ۱۳۵۷ و خمینی اعتقادی به سایر افکار موجود در افراد کشور و ایران آزاد برای تمام ایرانیان نداريد؟

3. "نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از ان بصورت خود جوش شکل گرفته است،منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند". چه خوب جنبش سبز را فرا رهبری خواندید ،پس چطور از طرف جنبش بدون دانستن نظرات طیف وسیعش حاضر به مصالحه با خامنه ای شدید ؟ میتوان فرض نمود که تحت تهدید کودتاگران برای کشتن خود یا فامیلتان بوده اید ،ولی این فرض با گفتارتان در زمان دفن خواهر زاده شما که مراسم ترحیم در آینده و در یکزمان برای همه شهدا برگزار میگردد ،نمیخواند! مگر انکه زیر فشار تهدید کشتار در حجم بزرگی بودید که شما را وادار به چنین بیانیه ای کرد ؟بهرحال همونطور که گفتید جنبش منتظر اطلاعیه و.. نمیماند و مبارزه خود را دنبال خواهد کرد ،شاید این بیانیه رژیم را معتقد نماید که جنبش زیر رهبری موسوی و.. نبوده لذا فشار کمتری درآینده به انان وارد نماید.

4. آیا مبارزین جنبش فقط با شعار "حسین حسین گویان روانه میدانها و مسیرها شدند " و شعارهای دیگری از جمله مهمترین انها" مرگ بر خامنه ای"ندادند شعاری که کاملا مخالف قانون اساسی فعلیست ؟منظورتان از "افراط غیرقابل قبول" چیست ،آیا معتقدید مبارزی وقتی کتک میخورد،زندان میرود،تجاوز میشود ،و کشته میشود باید فقط حسین و الله اکبر وابوالفضل علمدار بگوید وجلوی کتک زدن مزدوران را نگیرد و یا بر ضد خامنه ای حرفی نزند و بخود بقبولاند ایشان در سرکوب نقشی ندارند ؟ایشان باید بدانند که قطعا"مسلماحرمت شکنی" با شعارهایی که داده شده صورت گرفته و آیا میخواهند جنبش را بین دلیل محکوم کنند !قطعا چنین اعتقادی ندارند ،اگر اعتقادشان چنین بود حتما انرا قبلا بیان میکردند چه در ماههای گذشته نیز چنین مواردی انجام شده بود !

5. جملات "ولی هیهات جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان میدهد که مسولان اشتباهات گذشته را اینبار در وسعت بیشتری تکرار میکنند و انها میاندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است" و "تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل میکنید؟تخریب مشروعیت را چگونه تغییر میدهید " و "این میاندیشند ...بدون پرداختن ریشه ای بمسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند" چقدر خوب چهره موسوی قبل از بیانیه را نشان میدهد فقط مشخص نیست چرا اکنون فکر میکند کودتاگران آمادگی اصلاحات را دارند !وقتی معتقداست "اگر مارا بکشید ،ما نیرومندتر میشویم" پس چرا به پادرمیانی جناح میانه دلخوش کرده و از فشار جناح تندرو ترسیده است !آیا این نقطه اخریست که باید در کمال تاسف گفت موسوی ،و.. خواهند آمد؟

6. وقتی اعلام میکند "بنده بصراحت میگویم تا وجود یک بحران جدی در کشور برسمیت شناخته نشود ،راهی برای خروج از مشکلات پیدا نخواهد شد" آیا هیچ جناحی از حاکمیت تابحال بحران و نیروی عظیم جنبش را پذیرفته و آیا با ۵ بند بیانیه این بحران حل خواهد شد ؟چرا هیچ کدام از جملات با نتیجه گیری نمیخواند ؟ چرا ورق پاره شدن سند چشم انداز ملی! بیست ساله که به تائید همه ارکان نظام رسیده اینقدر شما را ناراحت می کند، زمانی که ملت سبز از فشار ۳۱ ساله رژیم بتنگ آماده حاضر به اهدای جان خود برای ایران عزیز میگردد! مگر فساد و کشتار در سالهای قبل نبود که صدای حتی منتظری را درآورد ؟چرا مردمیکه در ماههای گذشته فکر میکردند شما تغییر کرده و پیگیرکشوری برای همه مردم هستید،را مایوس کرده مانند گذشته ،حرفهای مشابه کودتاگران میزنید ؟گفتن" جریانهای منحوس منافقین ؛هرچند پیوستن انها به عراق و کشتن جوانان ایرانی بهیچوجه برای مردم قابل گذشت نیست ، چه لزومی در آوردن داخل بیانیه داشت ؟آیا میدانید گروههای دیگری همچون سلطنت طلبان ،کمونیستها و.. نیز هستند که مخالف رژیم بوده و درمبارزه شرکت دارند ،چرا شما و تعداد زیادی از کسانیکه قبلا جزو حاکمیت بودید ودرظلمیکه بمردم میشد شرکت داشتید و حالا گناهتان بخشیده شده،گناهان انها را نا بخشیده بدانید ،هرچند به گناه مجرمان بعد از پیروزی رسیدگی خواهد شد !بدانید که ایرانیانی در داخل و خارج کشور بغیر ازمردمی که مثل شما فکر میکنند و انها را قبول دارید هستند ،از مردم عادی مذهبی و مردم عادی بدون ایده یولوژی که آزادی رای برایشان مهمتر از مذهب بوده ،کسانیکه اعتقادی به ولایت فقیه نداشته ،زنان ،اقوامی که آزادی خود را خارج از تفکر ولایی میخواهند،گرفته تا کسانیکه پیرو شیعه ،سنی، مسیحی ،گرفته تا بهایی بوده ومیخواهند با حفظ دین و مذهبشان در ایرانی آزاد و دموکرات زندگی کنند . چه خوب میشدایشان برای نشان دادن رافت اسلامی تنها جمله خسته کننده و بنظر تنها مثال اینروزها "ربودن خلخال از پای یک زن یهودی را بر نمیتابد" را به مثالهایی از تاریخ ایرانی همچون "گفتار نیک،پندار نیک،کردار نیک "تعبیر مینمود تا خیال کسانیکه اسم ایشان را زیر ضربات باتوم تکرار میکنند برای آینده ایروشن راحتر گردد.

7.  غیرقابل تحملترین بخش بیانیه حاکی از اینستکه "طی یک فرایند تدریجی ..نظام ان قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت بهمه ملت!و اقشار ان این مهم را بانجام برساند" . این جمله ممکن بود در ابتدای انتخابات گفته شود ولی بعد از اینهمه جنایت دیگر بیانش دیده نشدن رنجیست که مردم و خصوصا جنبش متحمل شده است. مگر قدرت نظام در دست خامنه ای و فرماندهان فاسد و جنگ طلب نیست که در داخل به سرکوب مردم پرداخته و علاوه بر تاراج کشور هیچ حقی برای هیچکس جز خود قائل نبوده و در خارج نیز به تسلیح گروههای تروریستی پرداخته اند!

8. و سرانجام به بندهای ۵ گانه میرسیم که متاسفانه در ۲ بند اول تائید دولت غاصب ،مجلس فرمایشی و قوه قضاییه نوکر صفت را در بر دارد و اینکه چگونه این ۳ قوه هماهنگ با کودتا و رهبری میتوانند قانون پذیر گشته و کدام قدرت اجرایی بعد از توقف جنبش قادر به جلوگیری از دیکتاتوری رژیم خواهد گردید !؟مگر در ۴ سال قبل از این انتخابات مجلس جلودار دولت و سپاه زیر نفوذ رهبری بود که امروزه دولت و خود را قانون پذیر نماید! "تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز" توسط چه کسانی و باچه قدرت اجرایی و در چه زمانی انجام پذیر است؟ در ۳ بند بعدی که میبایست با دیگر خواسته های اصلی گفته شده در ابتدای مقاله ،حداقل قبل از بندهای ۱ و ۲ ذکر میگردید آزادی زندانیان،آزادی مطبوعات و برسمیت شناختن حقوق مردم! ،بعنوان نکات مثبت بیانیه بدون اشاره ای از کشته شدگان و مجازات مزدوران آورده شده است .

معلوم نیست که چه بروز موسوی آمده است که ملتمسانه راضی شده "یک جوی کوچک زلال درین بین میتواند مغتنم باشد و ضرورتی ندارد همه بندها باهم شروع شود"را در انتهای گفتارش آورده ،یعنی اگر بند اول را رهبر بپذیرد ،دیگر موسوی فرمان صلح را امضا خواهد کرد و به جنبش دستور خواهد داد رنجها را فراموش کرده و مبارزه را کنار بگذارند ؟معلوم نیست جناح میانه چه قولهایی داده اند که ایشان چشم بر همه واقعیات بسته و بیانیه ای بسیار ضعیف تر از همه اطلاعیه های قبلی داده است! یا آیا ایشان فکر میکنند بدلیل کودتای نظامی و کشتاری که بایشان گفته اند انجام میدهند ،مجبور بدادن این بیانیه شده است ؟ بر فرض که خامنه ای که بهترین فرصت را بدست آورده با قبول یک جوی کوچک یا حتی همه بندها راضی باشد ،آیا میتواند کودتاگران تندروی خود را از قدرت کمتری برخوردار نماید؟ بنظر ساده اندیشی میاید که تندروان و خامنه ای که تا اینجا آمده اند از ادامه راه منصرف شده و شعارهای جنبش علیه خود را فراموش کنند ،زمانیکه به نتیجه رسیده اند فشار بیشتر بلاخره موسوی را وادار به مصالحه کرده است. شاید موسوی فکر میکند با این حرکت ،سرکوب بیشتر را متوقف کرده زمانی را برای جنبش ایجاد میکند که با گرفتن آزادیهای نسبی حرکت خود را ادامه دهد،اگر چنین باشد معلوم نیست چرا اینهمه از اصول قبلی خود کوتاه آمده است ! وقتی جنبش سبز مردمی با وجود تلفات زیاد در روز عاشورا ،بازهم در روز ۵ شنبه برای نشان دادن عدم ترس خود به رژیم دست به تظاهرات پراکنده زد ،چرا موسوی بدون مقدمه چنین بیانیه ای را داد؟ اگر ایشان در صورت قبول رژیم با اندک تغیرات خواسته شده ،اطلاعیه صلح خود را بدهد و جنبش انرا قبول کند ،خود بمرور بدلیل عدم تغییر فضای کشور به فردی عادی تبدیل شده و فدای راهی میگردد که که بتنهایی یا با تائید کروبی،خاتمی،و.. انتخاب کرده است و طبعا جنبش در ادامه راه میبایست بسختی راه رفته را با اصولی دیگر آغاز کند .اگر جنبش مردمی سبزکه میداند در صورت موافقت دیگر امکان مجدد تحریک مردم برای تظاهرات را نخواهد داشت ، صلح موسوی را نپذیرد که باید چنین کند ،بازهم موسوی از گردونه راه مبارزاتی کنار گذاشته شده و جنبش خواهد دانست که دیگر علنا باید خواسته اصلی دولت سکولار را بعنوان استراتژی مبارزه بیخشونت مطرح کند. بنابرین بهتراست که موسوی کار را برای خود و جنبش مشکلتر ننموده و فقط با اثبات برژیم و اینکه رهبری جنبش را ندارد خود را کنار بکشد ،شاید گفتن "همه بندها نیاز به توافقنامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی ندارد" محملی برای اینکار باشد . قابل پیش بینی است که درین صورت کودتاگران فشار و سرکوب بیشتر را ادامه داده و جنبش میبایست با سایر تاکتیکهای مبارزاتی خود را برای تظاهرات وسیع دیگر آمده کند.

بامید پیروزی جنبش سبز مردمی

جمعه۱۱ دیماه ۱۳۸۸ ،اول ژانویه ۲۰۰۹

http://iransabzam.blogspot.com/2010/01/blog-post.html ‌

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه