بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

پنج شنبه 10 دی 1388 ـ  31 دسامبر 2009

 

توصيه ای به رهبران اپوزيسيون در ايران

سام قندچی

 

سه روز پيش در روز يکشنبه، روز تظاهرات عاشورا در تهران، علی موسوی حبیبی، خواهر زاده ميرحسين موسوی، در خيابان هدف گلوله قرار گرفت و جمهوری اسلامی اين قتل را به اپوزيسيون منتسب کرد، هر چند همهء شواهد دلالت بر قتلی ديگر توسط مأمورين غيررسمی رژيم دارد.

ديروز سه شنبه نيز محافظين رسمی دولت که مسؤل حفظ جان مهدی کروبی و خانواده وی در مواقع رفت و آمد در خيابان بودند، برداشته شدند، تا راه برای مأمورين غيررسمی رژيم باز شود که به ايشان صدمه بزنند، يا که ايشان را بترسانند تا ساکت شوند و خود سانسوری کنند. فاطمه کروبی همسر آقای کروبی نيز فوراً نامه سرگشاده ای به مردم ايران در اين مورد فرستادند. 

شيرين عبادی هم که پيش از اين بارها تهديد شده است، گرچه حتی فعال سياسی نيست.

اينگونه اقدامات رژيم جمهوری اسلامی تازگی ندارد و مأمورين غيررسمی اين رژيم سالها پيش، فروهرها و بسياری ديگران را در قتل های زنجيره ای در داخل ايران به هلاکت رساندند و حتی در خارج از کشور نيز دکتر بختيار و بسياری ديگران را کشتند.

اين جنايات اسلامگرايان افراطی به دوران جمهوری اسلامی هم محدود نيست و حتی قبل از تأسيس جمهوری اسلامی، در زمان شاه، احمد کسروی را در ايران بخاطر مخالفت اسلامگرايان افراطی با نظراتش، به قتل رساندند. البته به او هم، به همينگونه، اول تهديد کردند تا بترسد و ساکت شود و خودسانسوری کند و بعد که نشد، او را به قتل رساندند.  موارد ديگر هم همينگونه بوده است.

اين واقعيات حرف تازه ای نيست و در تاريخ ايران و اسلامگرايی افراطی در جهان ثبت شده است و همه ميدانند. اما هدفم در اين مقاله نکتهء ديگری است.

***

متأسفانه رهبران جنبش سياسی ايران که مورد توجه مردم بوده اند، بخاطر شجاعت و احساس برابری با همهء مردم که همراه آنان در خيابانها بدون محافظ هستند، از اينکه از خود محافظت ويژه کنند، سر باز ميزنند. احمد کسروی چنين بود و با آنکه مدتها به او تهديد شده بود، اقدامی در رابطه با حفاظت خصوصی برای خود نکرد. برخی ديگر هم تسليم ارعاب اين زورگويان شده اند و سکوت و خودسانسوری را برگزيده اند.

بنظرم شخصيت های سياسی بايد اين تهديدات را جدی بگيرند و محافظ خصوصی براي خود استخدام کنند. آقای سلمان رشدی سال ها پيش توسط آيت الله خمينی به مرگ تهديد شد اما او حتی بر روي محافظت دولت انگليس هم تکيه نکرد و برای خود محافظ خصوصی استخدام کرد و با وجود همهء تهديدات اسلامگرايان افراطی، به سرنوشتی نظير احمد کسروی دچار نشد، و بعد از 20 سال تهديدات بين المللی از سوی اسلامگرايان، هنوز زنده است و خودسانسوری هم پيشه نکرده و با وجود همهء تهديدات به مرگ، در ابراز عقايد خود بسيار فعال هم بوده است.

مهم اين نيست که شما با نظرات آقای رشدی موافقيد يا نه، مهم اين است که بخاطر اختلاف نظر، اين اسلامگراين افراطی حاضرند مخالف خود را ناجوانمردانه ترور کنند و بارها و بارها اين کار را کرده اند تا يا ديگران را با خودسانسوری خفه کنند يا از طريق ترور فيزيکی، و امروز در عاشورا با قتل خواهر زاده مير حسين موسوی و دو روز بعد از آن با حذف محافظين مهدی کروبی نشان دادند که برايشان فرق نمي کند که مخالف چه افکاری دارد، و مي خواهند يا وی را با تهديد به سکوت و خودسانسوری بکشانند و يا با حذف فيزيکی خفه نمايند.

يعنی شما چه سلمان رشدی باشيد، چه سيد علی موسوی حبیبی، چه شيخ مهدی کروبی يا همسر ايشان، و چه شيرين عبادی، از نظر اين اسلامگرايان افراطی و مأمورين غيررسمي آنها، خونتان حلال است، و مطمئن باشيد که اين مأمورين غيررسمی از قبل، فتوای آيت الله های شناخته شده ای را هم با خود دارند، که از تعصب اين افراد استفاده مي کنند و از آنها آلت قتاله ای نظير سعيد امامی با مأموريت غيررسمی مي سازند.

چند بار ديگر بايد اين قتل ها را ببينيم و درست کار نکنيم؟ از همهء رهبران جنبش کنونی تقاضا مي کنم تا آنجا که مي توانيد برای خود محافظ خصوصی استخدام کنيد و هيچ از اين کار خجالت نکشيد و ابداً اجازه ندهيد کسی به شما بخاطر اين کار خرده بگيرد، به اين بهانه که مثلاً بقيه مردم در خيابان بدون محافظ هستند، چرا که خودسانسوری و خفه شدن شما، يا نابودي و حذف شما، برای رژيم به مراتب بيش از هر فرد عادی، اهميت دارد.  

همين ديروز آقای مهندس حشمت طبرزدی را هم بازداشت کردند که همهء اين مدت فقط از مردم خواسته بود که به خشونت متوسل نشوند. يعنی فقط چون شخصی رهبر يک جريان مخالف اين ها است مورد تهديد قرار مي گيرد، با وجود آنکه اصلاً به عقايد اين ها کاری نداشته و گفته است مذهب را از دولت جدا کنيد و هر عقيده و مذهبی داريد احترامش محفوظ. آنها اول وبلاگش را فيلتر کردند و بعد هم خودش را به زندان بردند و گناهش هم فقط مصاحبه با يک رسانهء بين المللی در مورد تظاهرات در روز عاشورا بود(1).

زنده ماندن همه رهبران اپوزيسيون برای رشد جامعه ای پلوراليستی بعد از جمهوری اسلامی اهميت اساسی دارد، از هر ديدگاه فکری که اين رهبران آمده باشند. از ديدگاه يک پلوراليست، يک دموکرات، وجود و حيات همهء نظرات در جامعه مهم است و نه نابودی آنها.  فقط اسلامگرايان افراطی و تروريست های مشابه خواهان نابود کردن مخالفين خود هستند وگرنه انسان های رشد يافته خواهان جدل و تبادل فکری با مخالفين خودند و نه خفه کردن و به هلاکت رساندن آنان.

جامعه با پلوراليسم است که رشد مي کند و بارور مي شود و نه آنگونه که جريانات افراطی خشک مغز اول سايت مخالف را فيلتر مي کنند و بعد مخالف را به زندان مي اندازند و بعد هم به قتل مي رسانند (2).

به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،

نهم دی ماه 1388ـ 30 دسامبر 2009

پانويس ها:

1.  http://mohandestabarzadi.blogfa.com

2.  http://www.ghandchi.com/294-cherApluralism.htm

 

http://www.iranscope.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com