|
شنبه 5 دی 1388 ـ 26 دسامبر 2009 |
سیاه قلم هایی از فرانسیسکو گویا
مهدی استعدادی شاد
برای حسین شرنگ
به طرح هایی از نقاشی می نگریم که بطرز حیرت انگیزی به مسائل کنونی ما (روزگاری در ماه های سال 2009) مربوط می شود. این نقاش از سرزمینی می آید که در سدهء بیست پیکاسوی آشنای همگان را به جهان هنر هدیه کرده است.
در ادامه، بر چهار طرح از «فرانسیسکو گویا» تامل کنیم که بخشی از مجموعهء آثار نقاشی وی به شمار می آید. این طرح ها، همگی سیاه قلم هستند. «گویا»، در مجموع، چهار فصل مختلف سیاه قلم دارد. عنوان این فصل ها به ترتیب «خلق و خو» capricho، «نکبت و وحشت جنگ» Desastres de la guerra، «پیشهء گاوبازی» Tauromaquria و «لودگی ها» Disparates هستند.
منتقدان اروپایی در تاویل آفرینش هنری گویا، وی را در زمرهء بنیانگذاران هنر مُدرن دانسته که به گسترش نقد اجتماعی و روشنگری یاری رسانده است.
در آثار وی با آشکار سازی کاستی ها و انحرافاتی روبروئیم که ناشی از سیطرهء کلیسا بر جامعه بوده است. دقت در تصویرهای آن نقاش ورزیدهء چهره ها، جهالت موجود در جهان، و خانمانسوزی ِ ناشی از جنگ و بی عدالتی اجتماعی را به نمایش می گذارد. و حال که در جملهء اخیر از فعل «به نمایش گذاشتن» بهره بردیم، بد نیست به رسانهء فیلم هم اشاره داشته باشیم و یاد کنیم از کار سینمایی «میلوش فورمان» با نام «اشباح گويا» Goyas Ghosts .
فرانسیسکو گویا در نزدیکی شهر «ساراگوسا» ی اسپانیا به 30 مارس 1746بدنیا آمده است. او فرزند کیمیاگری است که آکادمی هنر سلطنتی در سال 1763 تقاضای تحصیل وی را رد کرده است. گرچه پیش از این تاریخ و پس از آن به نقاشی مشغول بوده است.
در سال های 1767 تا 1771 در شهر رُم بسر می برد و در آنجا به مشاهدهء هنر نئوکلاسیسم ایتالیایی می پردازد. در سال 1773، وقتی در مادرید با خواهر نقاش دربار اسپانیا ازدواج می کند، در موفقیت را بر خود می گشاید و برای طراحی دیواری به خدمت دربار در می آید. سرانجام، در 43 سالگی، نقاش دربار محسوب می شود. اما او که در 1814 نقاشی فجایع جنگ را کشیده مورد غضب حاکمان واقع می شود. در 1823 از اسپانیا به تبعید فرانسه رفته و سرانجام در شهر «بوردو» ی فرانسه به سال 1828با جهان وداع کرده است.
دو حادثه در زندگی گویا پی آمد دار بوده است. یکی از دست دادن قوهء شنوایی است در سال 1792 که پس از بیماری طولانی رُخ میدهد. حادثه دیگر، جنگی است که در نخستین دهه ی قرن نوزده میان فرانسه و اسپانیا روی داد.
1- طرح نخست که در سیاه قلم های گویا از مشهورترین ها است، توضیح خود را در تصویر دارد. اینجا، برخلاف طرح های دیگر که عبارتی را زیر طرح می خوانیم، در خود طرح یعنی روی سکوئی که آن جوان سر برش نهاده و خوابیده با چنین جمله ای روبرو هستیم:"خوابزدگی خرد، هیولا را فعال می کند." تمثیل هیولا هم در اینجا جانوران متفاوتی هستند که با چنگ و دندان درنده خویی خود را نشان می دهند.
2- طرح دوم، تصویری از «دادگاه تفتیش عقاید» است که متهم را روی صندلی نشانده و روی سرش کلاه بوقی گذاشته اند. این مضمون را البته گویا در نقاشی رنگ روغن نیز کشیده است. اسم این نقاشی رنگ روغنی روی چوب، «تریبونال تفتیش عقاید» است که گویا شناسان کشیدنش را بین سال های 1812 تا 1819 تخمین زده اند.
3- طرح سوم، نیزه زدن به دگراندیشان توسط عمله ی ظلم را خاطر نشان کرده است. این طرح که به چهارمین فصل سیاه قلم ها تعلق دارد با چنین عبارتی همراه شده است: "حماقت خشم، آدمی تعجب می کند که خدایی ما را آفریده باشد."
4- طرح فرجامین که خود را پیش روی تأمل ما هویدا ساخته، صحنهء اعدام را ثبت کرده است. شاید برای عبرت آیندگان تا از کُشتار همنوع دست کشند! این طرح به فصل فجایع جنگ تعلق دارد و بدین ترتیب ـ به جز فصل "پیشه گاوبازی" ـ از هر فصلی نمونه ای از سیاه قلم های گویا را پیش رو داریم. به طرح ها بنگریم و به برداشت و تاویل خود در این رابطه سر وسامان دهیم.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|