بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات اين پايگاه

نوشته های هفتگی

شهباز نخعی

3 دی 1388 ـ   24 دسامبر 2009

آرشيو

 

وبال گردن!

شهباز نخعی

snak1@live.ca 

فاجعه تروریستی 11 سپتامبر 2001 که رخداد، بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران به درستی نوشتند و گفتند که این رخداد نقطهء عطفی در تاریخ دنیاست و ازاین پس تاریخ به پیش و پس از 11 سپتامبر 2001 تقسیم می شود. تقلّب بزرگ انتخاباتی 22 خرداد، یا چنان که بسیاری می گویند کودتای 22 خرداد نیز همین حکم را درمورد تاریخ معاصر ایران دارد.

تقلّب یا کودتای 22 خرداد که رستاخیز مردم ایران را به دنیا آورد، حاصل یک حماقت بزرگ سیّدعلی خامنه ای بود. حماقت بزرگی که نه تنها به هیچ وجه اجتناب ناپذیر نبود، بلکه اصولاً در چارچوب هدف های ولی مطلقه فقیه ضرورتی نیز نداشت.  واقعیت این است که در جریان برگزاری نمایش انتخابات، سیّدعلی خامنه ای به موفقیت های چشمگیری دست یافت که مهم ترین آن جلب و جذب حدود 40 میلیون نفر پای صندوق های رأی بود. این موفقیّت را نباید دستکم گرفت و اگر ولی مطلقهء فقیه از حداقل فراست و درایت سیاسی برخوردار می بود، می توانست از آن به عنوان سرمایه برای تحکیم پایه های حکومت خود بیشترین بهره را برده و اپوزیسیون هوادار تحریم به اقلیّت محض – حدود 15% - کشانده شده را از آنچه که بود نیز متلاشی تر کند.

با توجّه به ساختار حکومت و تمرکز قدرت و اختیارات در دست ولی مطلقه فقیه، انجام این کار نه تنها دشوار نبود بلکه اصولاً تفاوتی هم نمی کرد که چه کسی رییس جمهوری شود. در حکومتی که همهء اختیارات از آن ولی مطلقه فقیه است و رییس جمهوری، بنا بر اعتراف سیّد محمّد خاتمی، نقشی بیش از یک "تدارکاتچی" ندارد، چه فرقی می کرد که موسوی رییس جمهوری شود یا احمدی نژاد؟!

تفاوت اصلی در این بود که با اعلام ریاست جمهوری موسوی، این احساس غیر واقعی و کاذب به انبوه مردم رأی دهنده دست می داد که در روندی شبه دموکراتیک در انتخاب رییس جمهوری خود نقش فعّال و تعیین کننده داشته اند. از این هم فراتر، به فرض که سیّدعلی خامنه ای ضرورتی برای ابقای محمود احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری می دید، تا مثلاً حرف خود را به کرسی بنشاند و از تکرار دهن کجی مردم به خود در دوّم خرداد 1376 جلوگیری کند، باز هم پردهء آخر نمایش انتخابات می توانست به ترتیبی اجرا شود که اینهمه حسّاسیت و تلخکامی و کینه و دشمنی ببار نیاورد و اینگونه میلیون ها انسان را به مخالفت و دشمنی برنیانگیزد.

در این که انتخابات در حکومت ولایت مطلقه فقیه همواره "مهندسی" شده بوده است کسی تردید ندارد.  مهم ترین جلوهء این مهندسی، نظارت استصوابی شورای نگهبان است که با ردّ صلاحیت و حذف بیش از 99 درصد داوطلبان ریاست جمهوری، عملاً مرحلهء اصلی و تعیین کنندهء "انتخابات" را فقها و اعضاء شورای نگهبان – که اکثریتشان منصوب ولی مطلقه فقیه هستند – انجام می دهند. این شیوهء مهندسی انتخابات، از نظر عقلی ضرورت دستیازی به تقلّب در شمارش آراء را به زیر سئوال می برد. حکومتی که ابزاری در اختیار دارد که با آن می تواند بیش از 99 درصد داوطلبان ریاست جمهوری را با یک چرخش قلم حذف کند، چه نیازی به تقلّب در شمارش آراء دارد؟!

گیریم که سیّدعلی خامنه ای بر تجدید انتخاب محمود احمدی نژاد اصرار داشت تا حرف خود را به کرسی بنشاند و چنان که قبلاً بصورت کتبی فتوا داده بود ثابت کند که رأی او بر مجموع آراء همهء ایرانیان برتری دارد، آیا نمی توانست این "مهندسی" را بصورتی انجام دهد که اینهمه حسّاسیت یا به قول خودش "فتنه" ایجاد نکند؟!

پاسخ این پرسش نه تنها مثبت است بلکه انجام آن هم بسیار آسان بود. کافی بود که پردهء آخر نمایش مثلاً چنین اجرا می شد: در دور اوّل تعداد رأی موسوی اندکی بر احمدی نژاد می چربید و به کرّوبی و محسن رضایی نیز تعداد مناسبی رأی اختصاص می یافت تا آبرومندانه صحنه را ترک گویند و انتخابات به دور دوّم کشیده شود. مثلاً: موسوی 15 میلیون، احمدی نژاد 14 میلیون، کرّوبی 7 میلیون و محسن رضایی 3 میلیون. در دور دوّم، "مهندسی" جهت معکوس می یافت و احمدی نژاد با تفاوت رأی کمتر از یک میلیون بر موسوی پیشی می گرفت. مثلاً: احمدی نژاد 19 میلیون و موسوی 18 میلیون.  در جریان اعتراض هایی که طبعاً پیش می آمد نیز سیّدعلی خامنه ای می توانست با ژستی فراجناحی حتی به ظاهر از موسوی و معترضان به سلامت انتخابات طرفداری کند یا از دخالت مستقیم در ماجرا پرهیز نماید.

خودخداپنداری ِ سیّدعلی خامنه ای مانع از اجرای پردهء آخر نمایش انتخابات به این صورت معقول و موجّه شد. در واقع، با اجرای ناشیانهء پردهء آخر، ولی مطلقه فقیه خواست که با یک تیر چندین نشان بزند:

·         حرف خود را در مورد تجدید انتخاب احمدی نژاد به کرسی بنشاند.

·         تعداد رأی احمدی نژاد را نزدیک به 4 میلیون بیش از رکورد خاتمی بنمایاند.

·         اصلاح طلبان را قلع و قمع و از صحنه سیاسی بیرون براند.

·       شیخ مهدی کرّوبی را به خاطر افشاگری هایش در جریان انتخابات سال 1384، با اعلام فقط 300 هزار رأی، به شدّت تحقیر کند.

خیره سری ِ لجوجانهء سیّدعلی خامنه ای موجب شد که نه تنها تیر به چند هدف نخورد، بلکه کمانه کرده و به خودش اصابت نمايد و تبدیل به موثرترین عامل در شکل گیری رستاخیز مردم ایران شود که با گام هایی استوار به سوی پیروزی پیش می روند. این خیره سری ِ لجوجانه خاصیت دیگری نیز داشت و آن تبدیل حکومت از استبداد مذهبی به استبداد نظامی است. این تبدیل نوع حکومت به نوبهء خود تحوّلی مثبت است؛ مثبت است زیرا پرده های فریبکاری دینی را دریده و به توده های مردم می فهماند که در برابر حکومتی ستمگر، تا بن دندان مسلّح، و به شدّت سرکوبگر و جنایتکار قراردارند. 

این تحوّل حکومت از دینی به نظامی یک پیامد بسیار جدّی ديگر هم دارد و آن تغییر اساسی در معادلهء رابطهء بین ولی مطلقهء فقیه و سپاه پاسداران است. سپاهیان حاکم بر کشور، که تا پیش از 22 خرداد از جایگاه معنوی و مذهبی رهبر برای کسب مشروعیت و تحکیم پایه های سلطهء خود بهره می بردند، امروز نه تنها دیگر از چنین امتیازی برخوردار نیستند بلکه نفرت عمومی متراکم نشانه رفته به سوی او را بارسنگینی بر دوش خود احساس می کنند که دلیلی برای تحمّل سنگینی آن وجود ندارد.

نویسندهء وبلاگ "سهرابستان" در تحلیل نوع رابطهء کنونی رهبر و سپاه می نویسد:  «سپاه دیگر یک نیروی نظامی سنّتی، به عنوان بازوی نظامی در اختیار حکومت، نیست بلکه نهادی است که از طریق اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در همهء ارکان حکومت و همهء واحدهای اجتماعی ریشهء عمیق دوانده است و این پدیده در هر جای دنیا که باشد به دنبال تسخیر همهء قدرت می رود».

طبعاً لازمهء "تسخیر همهء قدرت" این است که سپاه حساب خود را از حساب مدّعی مالکیت این قدرت جدا کند. این ضرورت جداسازی حساب ها آنجا برجسته تر می شود که سپاه روز به روز بیشتر به نقش منفی ِ سیّدعلی خامنه ای در روند دشوار حفظ و اعمال قدرت پی می برد و دور و دیر نیست که به این نتیجهء قطعی برسد که وجود «مقام معظّم رهبری» نه تنها برایش سودمند نیست بلکه به دلیل نفرت عمیقی که به سوی خود جلب می کند، مانند دست شکسته وبال گردنش شده است!

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630