|
چهار شنبه 25 آذر 1388 ـ 16 دسامبر 2009 |
اسلام، آزادي هاى مدنى زنان، و قتل هاى ناموسى
اعظم کم گويان
سالانه صدها زن در خاورميانه و ساير جوامع اسلام زده قربانى رسوم عشيره اى اسلامى حاکم مي شوند و با جان خود بهاى حفظ ناموس و ارزش هاى اسلامى را مى پردازند. نه فقط رابطهء جنسى خارج از ازدواج بلکه حتى وجود پچ پچ و شايعه در بارهء رفتار "سبک" زنان، نوع لباس پوشيدن، به سينما رفتن و تلفن کردن به افراد مذکر و مسائلى از اين قبيل به قتل ناموسى زنان منجر مى شود. زنان بطرز هولناکى کشته مي شوند تا ناموس و شرف مردان و فاميل حفظ شود. زنان به قتل مى رسند چون رفتارشان بطور مثال با اقوام مرد، دوستانه است؛ چون حرکات و لباس پوشيدن شان "جلف" است، چون عاشق مردى که "نبايد" شده اند، چون خواهان زندگى مستقلانه شده اند، چون تقاضاى طلاق کرده اند، چون در اتوبوس کنار مرد "غريبه اى" نشسته اند، با مردى تماس تلفنى داشته اند و يا عاشق مردى شده و خواسته اند با او زندگى کنند.
قاتلين معمولاً يا مجازات نمي شوند يا به سه ماه و حداکثر يک سال زندان محکوم مي شوند. علاوه بر اين، اين قتل ها در جوامع کوچک محل سکونت مسلمانان در بريتانيا، سوئد، نروژ، ايتاليا، برزيل، پرو و ونزولا و آمريکا هم روى مي دهد. قتل بيرحمانه و برنامه ريزى شدهء «فاديمه» که جامعه سوئد را عميقا تکان داد، فقط نوک کوه يخ تعرض ناموس و دين به حقوق مدنى دختران و زنان در کاميونيتى هاى محل سکونت مسلمانان در غرب است.
سعديه به "جرم" گردش با نامزد خود در سقز توسط پدرش بيرحمانه کشته شد. آسيه ٢٢ ساله توسط برادر ١٦ ساله اش که گلوى او را با يک کابل الکتريکى فشرد، خفه شد. چند ماه قبل از مرگش، آسيه در نتيجهء رابطهء جنسى خارج از ازدواج حامله و ناچار به سقط جنين شده بود. عزيزه ١٤ ساله بخاطر رابطه جنسى، "ناموس خانواده اش را لکه دار کرد". تنها راه رفع اين "ننگ"، پاک کردن آن با خون عزيزهء بيگناه بود. برادرانش او را به کانال آبيارى اطراف شهر برده و در آب هاى خروشان غرقش کردند . هاجر فلحان نوجوان توسط برادر ١١ ساله اش در ميدان مرکزى سانليورفا با چاقو کشته شد. علت: پيام عاشقانهء مردى از طريق برنامهء آهنگ هاى درخواستى راديو براى هاجر نگونبخت. او دوست پسر هاجر هم نبود . حديقه ١٢ ساله با ضربات چاقوى برادر ١٧ ساله اش از پا درآمد. علت: به سينما رفتن حديقه بدون اجازهء برادر. دلبر دختر ١٣ ساله اى بود که از نظر پدر و اعضاى فاميل چيزى جز شرم و بى آبرويى براى خانواده ببار نمى آورد. او با پسرها در خيابان حرف مى زد، چند بار از خانه گريخت و همسايه ها دائما در مورد او پچ پچ مى کردند و شايعه پخش مى کردند. چند بار دلبر بيگناه تلاش کرد از فضاى سياه و پر از فشار خانه فرار کند. آخرين بار، پدرش با ساطور به جان او افتاد و آنقدر با ساطور به سر و تن اين دختر معصوم ضربه زد تا جسد خونين و بى جانش بر کف حمام خانه افتاد. بعد اين قاتل غيرتى و ناموس پرست به يکى از دامادهايش دستور داد که خون ها را پاک و جسد را جمع کند، و به دو پسرش امر کرد جنازهء بى جان و خونين دلبر را در جايى سر به نيست کنند. سر و گردن اين دختر معصوم چنان سلاخى و تکه تکه شده بود که موقع معاينهء پزشکى قانونى، آنها را با زحمت به تنه اش وصل کردند. قاتل - پدر دلبر - به پليس گفت من به وظيفه ام عمل کردم. ما او را کشتيم چون مايه بى آبرويى و بى ناموسى خانواده شده بود.
سلاخى فجيع دلبر، و موارد ديگر فوق، فقط نمونه هايى از هزاران جنايت ناموسى و فاجعهء زندگى دختران جوان و زنان در فرهنگ عشيره اى - اسلامى در کشورهاى اسلام زده هستند. در سال هاى اخير قتل هاى ناموسى و اشکال ديگر خشونت نسبت به دختران جوان افزايش يافته و فرهنگ فاسد اسلامى - عشيره اى دختران جوان را قصابى مى کند. با تماس بيشتر دختران جوان با فرهنگ و روش مدرن زندگى در شهرها و باز شدن چشم و گوش آنها، آشنا شدن به آزادي هاى فردى و مدنى خود و بالا رفتن توقعات شان از طريق زندگى شهرى، تلويزيون، ماهواره و اينترنت، طغيان آنها عليه فشارهاى تحمل ناپذير رسوم و سنن عشيره اى - مذهبى و کنترل خانواده به واقعيتى روزمره تبديل شده است. دختران جوان عليه رسومى که مانع رفتار آزادانه و برخوردارى آنها از مواهب زندگى امروزى و حقوق مدنى شان مى شود عصيان مى کنند و به آداب و رسومى که حق انتخاب را از آنان سلب مى کند، مانع معاشرت آنها با جنس مخالف و آزادي هاى فردى و مدنى آنها مى شود، تن نمى دهند. در فضاى مرگبار وحشيگرى اسلامى - عشيرتى، در يک طرف پدر و عمو و دايى و ريش سفيدها و زنان مسن خانواده در وحشت از بر باد رفتن ناموس و غيرت و ارزشهاى ارتجاعى شان قرار مى گيرند، و در طرف ديگر زنان جوان و دختران معصومى که از زندگى چيزى جز حق شان را طلب نمى کنند، طعم زندگى انسانى را کمى چشيده اند و مى خواهند آزاد باشند.
در فرهنگ عشيره اى،
زن متعلق به مرد است و رفتار "درست" او انعکاسى از پاکى ناموس مرد و عشيره است و
خلاف آن با قتل زن تطهير مي شود. روساى قبايل در يمن مى گويند: "اگر زنان بى
اخلاقند، وظيفهء مردان است که آنها را بکشند وگرنه ساير اعضاى قبيله، مرد را طرد
خواهند کرد".
در
اين فرهنگ دختران از سنين پائين معنى "شرم"، "عيب" و "شرف" را مى فهمند. دختران از
همان سنين پائين بايد "نجيبانه" لباس بپوشند، موقع حرف زدن چشمان شان را به پائين
بدوزند و "باحيا" باشند! و اگر شانس مدرسه رفتن داشته باشند از پسران جدا نگه داشته
شوند.
در مناطق روستايى
پاکستان و کردستان ترکيه و عراق، عشيره ها رسماً براى دختران جوان و زنانى که "دست
از پا خطا کرده اند" دادگاه هاى خانوادگى تشکيل مى دهند و اعضاى اين دادگاه ها در
مورد قتل زن و چگونگى اجراى آن راى مى دهند، تقسيم کار مى کنند و حکم صادره را به
اجرا در مى آورند. در فلسطين، پليس و دادگاه هميشه جانب قاتل را مى گيرند و پليس
زنانى را که در معرض قتل هاى ناموسى هستند و به پليس پناه مى برند، به نزد رهبران
طايفه و خانواده بر می گرداند. يکى از رهبران عشيره ها مى گويد: "من به چشمان زن
نگاه مي کنم و مي توانم حکم بدهم که گناهکار است يا بيگناه". در يمن و اردن رهبران
عشيره ها مى گويند: "زن مانند درخت زيتون است اگر شاخه هاى آن کرم بزند، بايد قطع
شود تا جامعه سالم و خالص باقى بماند". طراد فايز، يکى از روساى عشاير در يمن مى
گويد: "ما
مانند مردم در غرب نخواهيم نشد. ما عشاير مسلمين غيورى هستيم که به رسوم خود
سرسختانه پايبنديم".
فرهنگ و قوانين اسلامى و قتل هاى ناموسى
به استثناى کشور تونس، کشتار ناموسى زنان در کشورهاى خاورميانه و شمال آفريقا مجوز قانونى دارد و يکى از مواد و بندهاى قانون مجازات اين کشورهاست که بر مبناى فقه اسلام و شريعت است. در ايران تحت حکومت شاه، اصل ١٧٩ قانون مجازات کيفرى و در زمان جمهورى اسلامى اصل ١٣٢ قانون جزا اين کشتار را واجب کرده است. طبق اين دو اصل قانونى: " اگر مردى همسرش را با مردى ديگر در بستر يا وضعيتى مشابه آن ببيند و هر دو آنها را بکشد از مجازات معاف خواهد شد. اگر زن، خواهر يا دختر اين مرد باشد مجازات از يک تا شش ماه خواهد بود". در لبنان قانون مشابه اصل ١٧١ قانون مجازات کيفرى در ايران وجود داشت که از فوريه ١٩٩٩ لغو شد. در عراق هم اين قانون حاکم است. مجازات مرد قاتل در اين کشور تا يکسال است. دولت عراق در مقابل خواست افزايش مجازات مردان قاتل به هفت سال، مخالفت کرد چون نمي خواهد حمايت رهبران عشاير را از دست بدهد. در يمن، در سال ١٩٩٧، ٤٠٠ مورد قتل ناموسى روى داده است. اين رقم براى لبنان: ٣٦ مورد، اردن: ٢٥ مورد، ساحل غربى و نوار غزه در فلسطين، مصر: ٥٢ مورد و کردستان ترکيه: ٢٠٠ مورد (آمار از سازمان ملل و عفو بين الملل) با اين حال هيچيک از اين آمار، ابعاد و گستردگى قتل هاى ناموسى را بيان نمى کنند.
مى گويند قتل هاى ناموسى رسمى متعلق به ماقبل اسلام است و به اسلام ربطى ندارد. اين واقعيت ندارد. اسلام بعنوان دينى که دشمن زنان است و حقوق آنان را سرسختانه پايمال مي کند، اين رسم را در سيستم خود وارد کرده و مبناى احکام اعتقادى و روش هاى عملى زندگى پيروانش تعريف کرده است. سوره ها و آيات متعدد قرآن و احاديث (سنت) پيغمبر اسلام همگى زن را متعلق به و مايملک مرد تعريف کرده و به مرد اين حق را داده اند که در صورت نافرمانى زنان و شک نسبت به وفادارى جنسى آنان، "آنها را سرزنش کرده، از آنها دورى گزينيد و آنها را بزنيد." حکم تنبيه و آزار زنان در قرآن و اسلام، مبناى الهى، قانونى و عرفى آزار و ارعاب زنان، قتل هاى ناموسى و سنگسار در جوامع تحت سلطه اسلام است. وقوع اکثر موارد قتلهاى ناموسى در کشورهاى اسلام زده و جوامع کوچک محل سکونت مسلمانان در کشورهاى غربى، سند زنده و گويايى بر اين واقعيت است. علاوه براين، اکثر قاتلين ناموسى با ارجاع به آيات قرآن از اعمال خود دفاع مى کنند.
در فرهنگ اسلامى، آزادى زن و حضورش در جامعه مايهء فساد و هوسرانى است و باعث بخطر افتادن اعتبار و ناموس مرد مى شود و ارزش هاى اجتماعى بر اساس بردگى زنان و حفظ ناموس مردان شکل مى گيرد. در اين فرهنگ فاسد و عتيق، از کودکى به دختر ياد مى دهند که بکارت سرمايهء اوست و از دست رفتن بکارت يعنى برباد دادن سرمايه و حيثيت مردان خانواده و فاميل. طبق اين فرهنگ و ارزش ها، مردان محق و مجازند که از ناموس خود دفاع کنند. فرهنگ اسلامى - عشيره اى آدم کشى ناموسى را مجاز کرده است. طبق اين ارزش ها که کشتار زنان را نه يک جرم بلکه يک وظيفهء اخلاقى و دينى تلقى مي کند، به مرد قاتل مانند قهرمان نگريسته مي شود.
علاوه بر اين، کشتار
ناموسى زنان با عروج اسلام سياسى و فعال شدن جريانات اسلامى در چند دههء گذشته شدت
بيشترى يافته و رژيم هاى دست راستى و ارتجاعى حاکم بر کشورهاى خاورميانه براى سرکوب
مردم، ميدان را براى تاخت و تاز گروه هاى اسلامى باز گذاشته اند. در غياب ارزش هاى
اجتماعى پيشرو و قوانينى که از حقوق انسانى دختران جوان و زنان دفاع کند، نيز در
فقدان آزادي ها و حقوق مدنى زنان و جوانان، پدر به قاتل رذل دختر خود تبديل مى شود؛
غيرت اسلامى ـ عشيره اى با ساطور به جان زنان و دختران جوان مى افتد و وحشيانه
قربانى مى گيرد. در ايران جمهورى اسلامى مسبب ابقا و تشديد اين وضعيت است، در ترکيه
نيروها و احزاب ارتجاعى براى تصويب قانونى کردن معاينهء بکارت دختران و جنايى کردن
رابطهء جنسى خارج از ازدواج کمپين مى کنند تا آتش زن کشى ناموسى را شعله ورتر کنند
و در کشورهاى عربى حکومت هاى مرتجع و جريانات اسلامى، فرهنگ فاسد ناموس پرستانه -
اسلامى را تقويت مى کنند.
آزادي هاى مدنى زنان
ريشه کن کردن اين زن کشى در گرو دفاع قاطعانه از آزادي هاى مدنى زنان، مبارزه با جريانات اسلامى، لغو قوانين شريعت بعنوان مبناى قانون خانواده و قانون مجازات در کشورهاى اسلام زده و طرد فرهنگ مردسالارانه حاکم بر اين جوامع است. راه نجات از اين دايره مرگبار، بالا بردن ارزش و حرمت زن و تحولات سکولار و پيشرو در کشورهاى اسلام زده است. سد جلوگيرى از وقوع اين قتل ها، دفاع بى قيد و شرط از آزادي ها و حقوق مدنى زنان و دختران است. بايد حقوق و آزادي هاى مدنى زنان را از زير لگد اسلام و رسوم عشيره اى و مردسالارانه بيرون کشيد. کليهء قوانين و مقررات و رسوم عقب ماندهء اخلاقى و فرهنگى و دينى که استقلال و ارادهء مستقل زن و شخصيت او بعنوان يک شهروند برابر جامعه را پايمال مى کند، بايد ملغا شوند. قوانين و رسومى که آزادى زنان در انتخاب لباس و پوشش، انتخاب محل سکونت، شغل، معاشرت و حق سفر آنها را محدود مى کند، بايد ممنوع بشوند. هر نوع دخالتى از سوى اعضاء خانواده در زندگى خصوصى، روابط عاطفى و جنسى زنان، و هر گونه ارعاب، سلب آزادى و خشونت عليه آنان بايد غير قانونى شود و تخطى کنندگان بايد قاطعانه مجازات شوند. علاوه براين با هر نوع توجيهى که بويژه در غرب زير پوشش دفاع از فرهنگ خودى، قتل هاى ناموسى و زن آزارى اسلامى و عشيره اى را موجه مى کند، بايد قاطعانه مبارزه کرد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|