|
دو شنبه 23 آذر 1388 ـ 14 دسامبر 2009 |
آیا از نظر اسلام، غیر مسلمانان «نجس» هستند؟
رامین ناصح
انسان حتی با مرگ هم نجس نمىشود؛
زيرا خداوند انسان را با آيه «و لقد كرمنا بنى آدم»
تكريم كرده است و كرامت با نجاست سازگارى ندارد،
چه مسلمان باشد يا غير مسلمان.
(علامه خطیب شربینی)
آیین اسلام گزاره های اصلی ای دارد که ذاتی، جهانشمول و زمانشمول است و با گذر زمان تغییری نمی کند؛ و گزاره های فرعی ای دارد که عرضی بوده و بر اساس زمان و مکان توسط مجتهد آگاه می تواند تغییر کند. یکی از گزاره های اولیه اسلام که ذاتی و غیر قابل تغییر است و برای همهء اعصار و قرون بکار می آید، اصل برابری ارزش همه انسان ها صرفنظر از قومیت، ملیت و مذهب و طبقه اجتماعی آنهاست.
در افواه شایع است که اسلام غیر مسلمانان را کافر و گمراه و نجس می شمارد که باید از آنها دوری جست و نمی توان با آنان نشست و برخاست کرد یا آنان را در مسجد راه داد. چون مسجد بواسطهء وجود آنها ملوث و نجس می شود! و نباید کتاب های آنان را خواند یا از غذای آنان خورد. در جوامع اسلامی قدیم، غیر مسلمانان موظف بودند که کمربندی بنام «زُنّار» بخود ببندند تا مشخص شوند و مسلمانان خود را از وجود نجس آنان دور نگهدارند! همینطور آنان از بیرون آمدن در روزهای بارانی ممنوع بودند!
ولی آیا این رفتارهای غیر انسانی و تحقیر آمیز مورد تایید اسلام است؟ یا اینکه بعدها توسط برخی مسلمانان ابداع و در قرون بعدی از اصول و قوانین مسلم اسلامی تلقی شده است؟ در اینجا قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم.
منشاء برداشت مذکور، به آیهای از قرآن کریم بازمیگردد که میفرماید: «انما المشرکون نجس فلایقربوا المسجد الحرام.» (توبه: 28) (مشرکان ناپاک هستند؛ پس به خانه کعبه نزدیک نشوند.)
مسلمانان متعصب، این آیه را تفسیر به رای کردهاند و شامل همهء غیر مسلمانان دانستهاند و، مثلاً، گفته اند مسیحیان چون مسیح و مریم و صلیب را می پرستند، پس مشرکند، و همچنین زرتشتیان بعلت پرستش آتش، و صائبیان (صبیها یا مندائیها) بعلت پرسیدن ستارگان، مشرک می باشند. حال آنکه از دیدگاه قرآن، پیروان این ادیان نه کافرند و نه مشرک. بلکه آنها هم می توانند با پیروی از دین خود و انجام اعمال نیک به رستگاری اخروی برسند.
در قرآن کریم آمده است که: «انّ الّذين آمنو و الّذين هادوا و النّصاري و الصّائبين من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا تحزنون» يعنی، "در حقيقت كساني كه (به اسلام) ايمان آورده، و كساني كه يهودي شدند، و مسيحيان و صائبيان..، هر كس به خدا و روز واپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد، پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بيمي بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد". بر اساس این آیهء شریفه، مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و صبی ها (که به استنباط نگارنده و هر فرد آشنا به ادبیات عرب، شامل سایر ادیان نیز می شود، زیرا در رسم الخط آن دوره علامت سه نقطه (...) به معنای «و غیره» وجود نداشت) چنانچه به خدا و قانون پاداش و جزا باورمند بوده و عمل نیک انجام دهند، می توانند به رستگاری برسند. بنابراین، اطلاق کافر و نجس بر این انسان ها، مغایر با نصّ صریح قرآن است.
و اما سیری در روایات و نیز آرای علمای شیعه و سنی در خصوص بحث نجاست کفار داشته باشیم. معاویه بن عمار میگوید: از امام صادق(ع) دربارهء لباس هایی که مجوسی ها میدوزند (می بافند) در حالی که آنان خبیث هستند و شرب خمر می کنند و زنانشان بر آن حلال هستند آیا می توانم در آنها نماز بخوانم؟ فرمود: آری.[1]
عبدالله بن سنان میگوید پدرم از امام صادق(ع) پرسید: من لباسی را به ذمّی (اهل کتاب) عاریه می دهم و می دانم که او شراب مینوشد و گوشت خوک میخورد. آیا وقتی که لباس را به من برگردانید باید آن را بشوییم و نماز در آن بخوانیم؟ حضرت فرمود: نماز در آن بخوان و نیازی به شستن آن نیست.[2]
از این جهت است که بسیاری مراجع شیعه، اهل کتاب را پاک میدانند. که از آن جملهاند: آیات عظام فاضل، تبریزی، سیستانی، وحید خراسانی و خامنهای.[3] و به نظر آیت الله شبیری زنجانی نجاست اهل کتاب بنا بر احتیاط است. آیت الله خامنه ای در استفتائات خود شماره 313 در مقابل این سوال که «بعضى از فقها اعتقاد به نجاست اهل كتاب دارند و بعضى ديگر به طهارت آنها، رأى جنابعالى چيست؟» پاسخ میدهند: «نجاست ذاتى اهل كتاب معلوم نيست. به نظر ما آنها محكوم به طهارت ذاتى هستند.»[4]
و اما، اكثر قاطع فقيهان اهل سنت قائل به طهارت مشركاناند. اين فتوا آن قدر در ميان فقيهان همه مذاهب اهل سنت شهرت دارد كه حتى برخى نويسندگان فقه مقارن مذاهب خمسه، مانند محمد جواد مغنيه و نيز نويسندگان فقه مقارن مذاهب اربعه اهل سنت، مانند جزرى و ابن جزى مالكى (م.741) و دكتر وهبهء الزحيلى و احمد شاشى قفال و محشى محلى ابن حزم و... كه تلاش آنها بر نقل آرا و نظريات فقهاى همه مذاهب بوده است، ساير نجاسات را - اعم از آنچه همه مذاهب بر آن اتفاق نظر داشته و آنچه در آن اختلاف نظر دارند نام برده، امّا اصلاً سخنى از «كافر يا مشرك» به ميان نياوردهاند.[5] گويا طهارت مشرك و كافر مورد اتفاقنظر فقهاى همه مذاهب اسلامى بوده است. امّا فقيهان اهل سنت كه نگارنده فتواى صريح آنان را به طهارت مشركان در كتب اصلى و فتوايى آنان ديده است، عبارتاند از:
- امام شرف الدين نووى مؤلف «المنهاج»، اصلى ترين متن فقهى مذهب شافعى.[6]
- خطيب شربينى شافعى مىنويسد: انسان با مرگ هم نجس نمىشود؛ زيرا خداوند انسان را با آيه «و لقد كرمنا بنى آدم» تكريم كرده است و كرامت با نجاست سازگارى ندارد، چه مسلمان باشد يا غير مسلمان. اما آيه «انما المشركون نجس» مقصود نجاست اعتقادى و لزوم اجتناب از آنان همچون اجتناب از نجس است، نه نجاست بدن آنها.[7]
- محمد زهرى غراوى شافعى، وى در برشمارى همه نجاسات نامى از مشرك و کافر نمىبرد.[8]
- شمس الدين رحلى مصرى شافعى (متوفاى 1004 ق. ) مىنويسد: انسان گرچه كافر باشد، مورد تكريم الهى در آيه شريفه قرآن قرار گرفته است.[9]
- ابواسحاق ابراهيم فيروزآبادى شيرازى شافعى، مؤلف «المهذب فى فقه الامام الشافعى»؛ وى مىنويسد: استفاده از ظرفهاى مشركان و لباسهاى آنان مكروه است؛ زيرا آنان پرهيزى از نجاسات ندارند.[10]
- محى الدين نووى شافعى مىنويسد: اعتقاد به طهارت ظروف و لباسهاى كفار، مذهب ما و عموم پيشينيان است.[11]
- احمد شاشى قفال مصرى شافعى ، مؤلف «حُليهء العلماء فى معرفهء مذاهب الفقهاء». وى موضوع نجاست ظروف و لباسهاى مشركان را به سبب آلودگى آنها به نجاسات، مورد اختلاف نظر فقها مىشمارد و تصريح مىكند كه بنابراين، مشركان به اتفاق آراى فقها نجاست ذاتى ندارند.[12]
- ابن عابدين شامى حنفى، مؤلف كتاب استدلالى «ردّ المختار على الدّر
المختار»؛ وى مىنويسد:
نيمخورده انسان -گر چه جنب يا كافر باشد- پاك است و مقصود از نجاست مشركان نجاست
اعتقادى آنهاست.[13]
- سرخسى حنفى مىنويسد: نيمخورده انسان پاك است؛ زيرا بدن انسان پاك است، حتى بدن مشرك نيز نزد ما پاك است، گرچه برخى از ظاهريون آن را كراهت دارند.[14]
- ابوبكر علاءالدين كاسانى حنفى در «بدائع الصنائع» آورده است: نيمخورده هر انسانى در هرحال به اتفاق آراى فقها پاك است، چه مسلمان باشد يا مشرك.[15]
- علامه بدر الدین عينى حنفى -شارح صحیح بخاری- مىنويسد: انسان زنده نجس العين نيست.[16]
- موفق الدين ابن قدامه حنبلى مىنويسد: نظريه جميع علماى مذهب حنبلى آن است كه انسان چه زنده و چه مرده پاك است، اما احتمال داده شده است كه انسان كافر وقتى بميرد، نجس مىشود.[17]
همچنین شيخ سليمان جمل، شيخ زكريا انصارى، حافظ ابوبكر احمد بيهقى شافعى، سيد بكرى شافعى، فنانى مليبارى شافعى، ماوردى شافعى، مُزنى شافعی، حافظ ابن حجر عسقلانى شافعى، امام غزالى شافعى شربينى، داماد افندى حنفى، ابن النجم حنفى و ابوالحسن خرقى حنبلى از جمله فقهای مذاهب اهل سنت هستند که نجاست کافر و مشرک را قبول ندارند.[18]
بحث اخراج غیر مسلمانان از عربستان
پیامبر در اواخر عمر خود وصیت فرمودند که «اخرجوا المشرکین من جزیره العرب = مشرکین را از جزیره العرب بیرون کنید.»[19]
ولی برخی علما مقصود پیامبر را از مشرکین، شامل بر غیر مسلمانان و اهل کتاب نیز دانسته اند.[20] که تفسیر به رای است و بر اساس آنچه بیان شد، نمی توان صحیح و عادلانه باشد.
شهید ثانی در این باره می گوید: قول به اینکه اهل ذمه نمیتوانند در حجاز سکونت کنند به مشهور نسبت داده شده و از طرق ما روایتی در این مورد در دست نیست اما در تذکره برای این مسأله، ادعای اجماع شده است.[21] امام ابوحنیفه نیز سکونت مشرک و ذمی و معاهد را در جزیره العرب جایزه دانسته است.[22]
امام ابن جریر طبری در فتوایی عجیب، «مشرکین» را به «همه غیر مسلمانان» و «جزیره العرب» را به کل «سرزمین های اسلامی» تعمیم داده و گفته است: «بر امام (حاکم اسلامی) لازم است که هرکسی را که مسلمان نیست از هر شهری که مسلمانان در آنجا غلبه دارند و تسلط یافتهاند بیرون کند.»[23] (؟!) این در حالی است که در عهد پیامبر و خلفای راشدین غیرمسلمانان بسیاری در شهرهای اسلامی حتی در حرم پیامبر (مدینه) سکونت داشتهاند.
بنابراین در این مورد هم می بینیم که اسلام بی تقصیر است و آنچه اعمال شده، در اثر کج فهمی های ما مسلمانان از یک حدیث نبوی بوده است.
[1]. حرعاملی، وسائل الشیعه، باب 73 از ابواب نجاسات.
[2]. حرعاملی، وسائل الشیعه، باب 74 از ابواب نجاسات.
[3]. عمیدی، حاشیه ثواقب الاخبار 1/127 با ارجاع به: توضیح المسائل مراجع 1/مسئلهء 106 و ذیل آن و اجوبه الاستفتائات 1/ سؤال 324و325.
[4]. سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای www.khamenei.ir
[5]. ر.ک. مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه /24؛ جزری، الفقه علی المذاهب الاربعه 1/10؛ ابن جزی، القوانین الفقهیه /34؛ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته 1/141؛ شاشی قفال، حلیه العلماء 1/124؛ ابن حزم، المحلی 1/130.
[6]. نووی، المنهاج فی شرح مغنى المحتاج 1/78.
[7]. خطیب شربینی، مغنى المحتاج 1/78.
[8]. غراوی، السراج الوهاج /22.
[9]. رحلی، نهايهء المحتاج 1/238.
[10]. فیروزآبادی، المهذب /12.
[11]. نووی، المجموع فى شرح المهذب 1/264.
[12]. شاشی قفال، حلیه العلماء 1/124.
[13]. ابن عابدین، رد المحتار 1/148.
[14]. سرخسی، المبسوط 1/47.
[15]. کاسانی، بدائع الصنائع 1/63.
[16]. عینی، عمده القاری 2/60.
[17]. ابن قدامه، المغنی 1/69و72.
[18]. ر.ک. جمل، حاشیه شرح منهاج 1/173؛ بیهقی، معرفهء السنن و الآثار 1/142؛ ابن حجر، فتح الباری 1/269؛ غزالی، الوجیز 1/4؛ ابن قدامه، المغنی 1/72؛ عمیدی، حاشیه ثواقب الاخبار 1/128.
[19]. بخاری، صحیح 4/212؛ مسلم، صحیح 3/1257؛ ابوداود، سنن 2/165؛ ابن قدامه، المغنی 10/603؛ طوسی، المبسوط 2/47؛ حلی، منتهی المطلب /971
[20]. ر.ک. ابن قدامه، المغنی 10/603؛ ابن قیم، احکام اهل الذمه /184؛ محقق حلی، شرایع الاسلام /94؛ حلی، تذکره الفقهاء 1/445.
[21]. شهید ثانی، مسالک الافهام 1/124.
[22]. ماوردی، احکام السلطانیه 16/167.
[23]. ابن حجر، فتح الباری 6/272.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|