بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

پنج شنبه 14 آبان 1388 ـ  5 نوامبر 2009

 

جمهوری ايرانی همان جمهوری اسلامی است

مهدي معتمدي مهر

Motmehr86@gmail.com

به نام خدا

از جمله شعارهاي مطرح شده در فضاي اعتراضات خياباني پس از اعلام نتايج دهمين دوره‌‌ي انتخابات رياست جمهوري ايران طرح مساله‌‌ي "جمهوري ايراني" است كه به ويژه از سوي برخي نيروهاي اصلاح‌طلب مورد ايراد قرار گرفته و به عنوان يك مطالبه‌ي خارج از ساختار باورهاي ديني و نظام سياسي كنوني و موجد تفرقه و تشتت در جنبش مورد ارزيابي قرار گرفته است. نويسنده‌‌ي اين سطور بنا بر دلايل زير به گونه‌اي ديگر باور دارد:

1. جنبش سبز، حركتي اجتماعي و البته واجد مطالبات سياسي است كه به طور مشخص پس از انتخابات اخير و در پرتو سازوكار انتخابات به عنوان اصلي ‌ترين روش و امكان ايجاد تغييرات مطرح شد. به عبارت ديگر شركت بيش از هشتاد درصدي مردم در اين انتخابات و حتي مشاركت بخش عمده‌اي از تحريمي‌ها و كساني كه پيش از اين نظام جمهوري اسلامي ايران را غيرقابل اصلاح معرفي مي‌كردند، حكايت از رويكردي ديگرگونه به مسير تحولات ايران دارد و گوياي تاييدي گسترده در تداوم مبارزات اصلاح‌ طلبانه تلقي مي‌شود. بايد توجه داشت كه طيف‌هاي گوناگون مردم با اين درك به صحنه‌ي انتخابات وارده شده و به يكي از كانديداهاي اصلاح ‌طلب راي دادند كه وحدت حول محور مطالبات حداقلي را تنها راه موثر و ممكن براي ايجاد تغييرات مطلوب و بنيادين به منظور پيشبرد فرآيند دمكراسي در ايران مي‌دانستند. مجرد شركت در انتخابات نشان مي‌دهد كه جنبش اصلاح ‌طلبی در ایران به دنبال تغییر در ساختارهای حقوقی نیست بلکه خواهان تغییر در ساختار حقیقی قدرت سياسي، یعنی تغيير حاكمان و وادار ساختن ايشان به حرکت در چارچوب قانون است. در شرايط كنوني به نظر مي‌رسد كه تغيير رييس دولت با توسل به شيوه‌هاي مبارزات مدني و قانوني، نخستين گام و تنها هدف عيني و پيش روي معترضان بوده و پيش‌ نيازي اساسي براي تامين حقوق و آزادي  ‌هاي بنيادين و قانوني ملت و به عنوان حد مشترك و خواسته‌ي حداقلي جنبش قلمداد مي‌شود. بنابراين طرح هرگونه مطالبه‌ي خارج از ظرفيت‌هاي قانوني و ساختار نظام سياسي كنوني اساساً با استراتژی، ماهيت و فلسفه‌‌ي وجودي اين جنبش در تعارض خواهد بود.

2. "جمهوري ايراني" در قامت يك شعار مستقل طرح نشده و بلكه بخشي از خواست سه‌گانه‌ي "آزادي، استقلال، جمهوري ايراني" بوده است.

دو جزء "آزادي و استقلال" در انقلاب 1357 و در "شعار آزادي، استقلال، جمهوري اسلامي" وجود و سابقه داشت. به عبارت ديگر، همين امر يكي از دلايلي است كه نشان مي‌دهد جنبش سبز، در امتداد مطالبات تاريخي مردم و توقعات برآورده نشده‌ي انقلاب اسلامي و احساس عمومي مبتني بر انحراف حاكميت از مسير ارزش‌ها و آرمان‌هاي انقلاب 1357 تحقق يافته است. مردم ايران، امروز همانند سي سال پيش مهم‌ترين دغدغه‌ي خود را آزادي و حق حيات سياسي مي‌داند و باور دارد كه در فقدان آزادي و عدم رعايت حقوق بنيادين ملت، استقلال مملكت در معرض مخاطره‌‌‌ي جدي قرار گرفته است. مردم امروزه به جد باور دارند كه سياست خارجي دولت نهم به بعد و گسترش روابط بين‌المللي دولت احمدي‌نژاد به ويژه با كشورهايي مانند روسيه، چين و حتي ونزوئلا و سوريه با حفظ جايگاه حاكميت و منافع ملي ايرانيان مطابقت ندارد و از همين رو "مرگ بر روسيه" نيز به عنوان يكي از شعارهاي جدي در رابطه با آرمان استقلال مطرح مي‌شود. اشاره به يكي ديگر از شعارها مي‌تواند براي تبيين اين موضوع موثر باشد. بخش‌هايي از مردم شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران" را در راه ‌پيمايي‌ هاي اعتراضي بر زبان آورده‌اند. سوابق تاريخي حمايت ملت ايران از مبارزات حق‌طلبانه‌ي ملت فلسطين و لبنان و حتي بررسي اجمالي روحيات و عواطف ايرانيان در سراسر جهان هيچ‌گونه ترديدي باقي نمي‌گذارد كه مردم ايران هرگز نسبت به جنايات صهيونيست‌ها در فلسطين و لبنان بي‌تفاوت نبوده‌اند و همواره در هر فرصتي انزجار خود را از عملكرد رژيم اسراييل به مثابه‌ي جنايت عليه بشريت اعلام داشته‌اند، اما كم‌كاري دولت‌هاي پس از انقلاب در رفع كمبودهاي داخلي و بازسازي كشور به ويژه خرابي‌هاي ناشي از جنگ و يا زلزله‌‌ي بم به رغم گذشت چندين سال از وقوع اين حوادث و يا ناكارآمدي دولت در رفع يا كاهش بحران بيكاري و تورم و مسكن و نظاير آن، از يك سو اين شايبه را ايجاد مي‌كند كه كمك‌هاي مالي و نظامي غير شفاف و نامشخص دولت ايران، از خزانه‌ي ملت و در حجمي پرداخت مي‌شود كه موثر در نارسايي‌هاي اقتصادي جاري كشور است و از سوي ديگر، نوع رابطه‌اي كه دولت ايران به ويژه در ساليان اخير با گروه‌هايي مانند حماس و حزب‌الله و در تقابل آشكار با ساير گروه‌ها مانند فتح برقرار كرده، متاسفانه قادر به اقناع اذهان عمومي جامعه نسبت به تطابق اين سياست‌ها و مناسبات با مباني عقلانيت سياسي و منافع ملي ايران نبوده است. ه

3. نه "جمهوري اسلامي" و نه "جمهوري ايراني"، يك مدل حقوقي جهاني شناخته شده و كلاسيك تلقي نمي‌شوند و بلكه هر دو واجد مفاهيمي فرهنگي و ارزشي بوده و در چارچوب يك خواست واكنشي قابل ارزيابي هستند. اسلاميت و ايرانيت، دو ركن بنيادين و غيرقابل حذف فرهنگ ملي ما محسوب مي‌شوند. در دوران پهلوي مردم با يك استبداد غيرديني روبرو بودند كه باورهاي ديني ايشان را ناديده مي‌گرفت و از اين رو خواهان جمهوري اسلامي شدند. توجه به اين مساله ضرورت دارد كه جمله‌ي مشهور "جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد" در مقام معرفي نوع نظام سياسي كشور به بعد از پيروزي انقلاب تعلق دارد و حال آن كه مردم در طي دوران مبارزه نيز شعار جمهوري اسلامي را مطرح مي‌ساختند. بديهي است كه در آن دوران هيچ تصويري از نوع حكومت روحانيون كه پس از انقلاب در ايران مستقر شد در ذهن و خواست مردم مطرح نبود. پس از انقلاب و به ويژه از دولت نهم به بعد، با دامن زدن بر برخي خرافات و تظاهرات مذهبي و قدرت گرفتن نوعي بنيادگرايي افراطی شيعي و اصطلاحاً استقرار حزب پادگاني در دولت، موجي از حملات گسترده‌تر نسبت به گذشته به ركن ايرانيت فرهنگ ملي ما آغاز شد. در دولت آقاي احمدي‌نژاد، بدون هيچ تعارفي با تشبث به ابزارهاي شبه مذهبي و سوءبرداشت از مفاهيمي مانند ظهور امام زمان (ع) پشت جانماز خالي سنگر گرفته، درياي مازندران را به روس‌ها مي‌بخشند و پاسارگاد را به آب مي‌بندند و آشكارا به تخريب نمادها و ميراث تاريخي اين مملكت مانند سي و سه پل، ميدان نقش جهان و تخریب جنگل‌ها مي‌پردازند. از اين رو طرح شعار جمهوري ايراني، نشان از اعتراضي فراگير به حاكميتي دارد كه سلب آزادي‌ها و حقوق بنيادين ملت و همچنين نقض استقلال و حقوق و منافع و ميراث ملي را سرلوحه‌ي برنامه‌هاي خويش قرار داده است. ملت ايران، رعايت آزادي، حاكميت قانون و حقوق انساني را نيز از جمله مطالبات و ميراث تاريخي و ملي خود بر مي‌شمارد. اين ملت داعيه‌ي آن را دارد كه نخستين منشور حقوق انساني را تدوين كرده است و از اين رو تخريب مزار كوروش را به منزله‌‌ي اماره‌اي بر نفي مطلق حقوق بشر ارزيابي مي‌كند.

4. تاريخ اين مملكت گواه آن است كه در هزار و چهار صد سال گذشته، هرگز مقابله با اسلام و ارزش‌هاي مذهبي، خواست فراگير ملت ايران نبوده و اين مردم در هيچ جنبش غير ديني حضور چشم‌گير نداشته‌اند و حتي در مواقعي كه برخي حكومت‌ها به باورهاي مذهبي مردم آسيب رسانده و يا كم‌عنايتي روا داشته‌اند با رويارويي و مقاومت آنان روبرو شده‌اند. مثل‌ها، ادبيات و اسطوره‌هاي اين سرزمين حكايت از تعادلي پايدار و ريشه‌هايي مشترك از دو ركن اسلاميت و ايرانيت در فرهنگ ايراني دارد. به نحوي كه بسياري از سنن ملي مانند سياووش ‌خواني و مراسم عاشورايي مشابهت ‌هاي فراوان و غيرقابل  تفكيكي يافته‌اند. ملتي با بافت جمعيتي 97% مسلمان هرگز نمي‌تواند نسبت به باورهاي ديني خود بي‌تفاوت باشد و يا بدون تاثير گرفتن از عقايد خود در صحنه‌ي اجتماع و سياست حضور يابد. از همين رو در ايران، اسلاميت فرع بر جمهوریت تلقي مي‌شود. مادام كه اين رابطه و تعادل برقرار باشد، دين نفي نمي‌شود. بدين جهت نويسنده‌ي اين سطور باور دارد كه هدف از طرح شعار جمهوري ايراني، به اسثننای معدودی که اغراض خاصی دارند، نشان ‌دهنده‌ي يك خواست ساختار شكنانه و نفي ارزش‌هاي اسلامي نيست. بلكه بايد آن را اعتراضي به شيوه‌ي عملكرد و تلقي حاكمان در نفي ارزش‌هاي ايراني، منافع ملي و حق حاكميت ملت ارزيابي كرد. در واقع مردم ايران بنا بر تربيت و فرهنگ خويش نفي هر يك از اين دو جزء را نفي ديگري نيز مي‌انگارد. بر اساس چنين دريافتي، مي‌توان ادعا كرد كه جمهوري ايراني همان جمهوري اسلامي است كه خواست‌هايي نظير آزادي، استقلال، عدالت، پيشرفت، حاكميت قانون و عنايت به منافع ملي را در بر مي‌گيرد.

5. تجربه‌ي وقايع يك صد سال اخير حكايت از آن دارد كه مطالبات جنبش سبز، چنان‌چه فراتر از ظرفيت‌ها و روش‌هاي مبارزاتي قانوني (در چارچوب قانون اساسي)، علني و مسالمت‌جويانه پيگيري و مطرح شوند، هرگز نمي‌توانند به تغييرات تدريجي مطلوب و پايدار در عرصه‌ي پيشبرد فرآيند دمكراسي در ايران بدل شوند. شايد امروزه برخي افراد بيانديشند كه اصلاح‌ طلبي، صرفاً شيوه و شكل مبارزه است و محتواي آن آزادي‌ خواهي و يا عدالت ‌جويي و نظاير آن است كه تقدم دارد. اما تجربه‌ي تاريخي ما و جهان نيز نشان مي‌دهد كه انتخاب شكل و شيوه در تعيين محتوا بسيار اهميت دارد. بنابراين چنان‌چه هدف از طرح شعار جمهوري ايراني نفي جمهوري اسلامي و به عبارت ديگر ساختار شكني باشد، ضمن آن كه زمينه‌هاي تفرقه در جنبش و عبور از مطالبات حداقلي فراهم خواهد شد، خواستي غيرواقع ‌بينانه و نامفيد به جامعه تحميل شده است.

6. امروزه بايد توجه داشت كه شعار جمهوري ايراني اگرچه ممكن است در پرتو برخي تاملات ناشي از ناكارآمدي سازوكار ولايت مطلقه‌‌ي فقيه و مناقشاتي كه اين بحث حتي در لايه‌هاي گوناگون حاكميت برانگيخته است، از سوي مردم مطرح شود، اما طرح عمومي اين شعار از سوي مردم را هرگز نبايد به ضديت با نظام جمهوري اسلامي ايران و با نيت نفي ارزش‌ها و باورهاي اسلامي تعبير كرد و بلكه به نظر مي‌رسد كه با عنايت بدين حقيقت كه جمهوري اسلامي نبايد مترادف با حكومت روحانيون دانسته شود، گروهي از مردم به ابراز اين شعار پرداخته‌اند، علي‌الخصوص كه بنا بر انديشه‌‌ي رهبر فقيد انقلاب، جمهوري اسلامي بدون ولايت فقيه نيز امكان‌ پذير است و اين ادعا با امضاء و تاييد ايشان بر پيش‌ نويس قانون اساسي اول - تدوین شده توسط دولت موقت - كه در آن اثري از ولايت فقيه نبود، و اصرار رهبر انقلاب بر كفايت آن سند براي ارايه در رفراندوم قابل اثبات است.

7. دشمنان جمهوري اسلامي از ابتداي انقلاب دو دسته بوده‌اند:

نخست، گروه‌هايی كه با اصل جمهوريت مخالف بودند. آنان خود مشتمل بر دو دسته بودند، نخست: سلطنت‌طلبان، در هر لباس و كسوت كه مطرح مي‌ساختند، زنبورها و مورچه‌ها شاه دارند، ما چگونه نداشته باشيم؛ و دسته‌ي دیگر اسلام‌ گراهاي قشري كه  بحث "حكومت اسلامي " را مطرح كرده و از اين رو با طرح جمهوريت مخالف بودند. اما کسانی هم بودند و هستند که با قید "اسلامی" در جمهوری اسلامی مخالفند. این گروه غيردين‌داراني هستند كه از همان زمان سازگاري دين و حكومت جمهور مردم را ناممكن مي‌دانستد و با اسلام مخالف بودند. البته اين گروه، يعني لاييك‌ها، هرگز به اين پرسش پاسخ ندادند كه در كشوري كه 97% جمعيت آن مسلمان بوده و باورهاي اسلامي ريشه و اصالت دارند، چگونه ممكن است دمكراسي بدون توجه به عقايد و باورهای اکثریت مردم پديد آيد؟ مگر آن‌که گفته شود، دموکراسی خوب است به شرطی که دین مداران (اكثريت) در آن دخالت نکنند؟!

با توجه به جايگاه رهبر فقيد انقلاب و تاكيد خاصي كه ايشان در آن زمان بر جمهوري اسلامي داشتند، طرفداران نظريه‌ي حكومت اسلامي در آن برهه‌ي زماني فاقد امكان و قدرت مناسب جهت طرح و القاي نظر خود شدند. در حال حاضر نيز، اگرچه طرح شعار جمهوري ايراني مي‌تواند از سوي هر دو طيف مخالفان كلاسيك اين نظام مطرح شود، اما از يك سو سلطنت ‌طلب‌ها و لاييك‌ها در طي اين ساليان توفيق و اقبال چنداني در عرصه‌ي عمومي نيافته‌اند كه بخواهند مطالبات و منويات خويش را به نحوي جدي و فراگير در جنبش سبز جاري سازند و از سوي ديگر، قدرت‌گيري روزافزون مدافعان حكومت اسلامي در دولت آقاي احمدي ‌نژاد مي‌تواند امكان و احتمال طرح چنين تقابلي را از سوي اين طيف بيشتر تقويت كند. اما در هر صورت، تجربه‌‌ي عيني وقايع پس از خرداد 1376 نيز اثبات مي‌كند كه دو جرياني كه در خارج و يا داخل كشور، نظام جمهوري اسلامي را غيرقابل اصلاح و يا بي‌نياز از اصلاحات معرفي مي‌كردند، همواره مانند دو لبه‌ي قيچي در راستاي يك هدف مشترك عمل كرده‌اند. عصاره و ماهيت مشي و مواضع كيهان لندن و كيهان تهران، به رغم مسايل و مصاديق روبنايي، در هدف مخالفت با اصلاحات نوعي تعامل كم‌نظير را نشان مي‌دهد. از اين رو ارزيابي مستمر شعارها و حتي طراحي مداوم اين خواست‌ها از جمله اموري هستند كه بايد مورد بررسي و ارزيابي فعالان سياسي و مديريت جنبش قرار گيرد تا به ابزاري توامان براي مخالفان تاريخي جمهوريت و اسلاميت بدل نشود و مردم نيز بايد با هوشياري و برخورداري از آگاهي و تجربه‌هاي تاريخي به ابراز مطالبات خويش توجه كنند.ه

بنابراين، ضمن آن كه نويسنده‌ي اين سطور شعار جمهوري ايراني را يك شعار براندازانه نمي‌داند و خود را همراه و هم‌هدف با آحاد مردمي مي‌بيند كه آن را ابراز مي‌دارند، توجه بدين نكته را نيز ضروري مي‌داند كه شعارهاي صرفاً واكنشي و كلي كه در راستاي تبيين خواست‌هاي ايجابي ما نقش مفيدي ايفا نمي‌كنند، مي‌توانند و می‌بایستی مورد تجديدنظر قرار گيرند تا از پيامدهاي احتمالي آينده پيشگيري شود. ه

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630