بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

يک شنبه 26 مهر 1388 ـ  18 اکتبر 2009

 

سربازان سکولار و رژه‌ء ایدئولوژیک؟

ماشاالله عباس زاده

انتخاب و انتشار شعار‌های مرتبط،مهیج و موثر در تجمعات و تظاهرات با ترکیبی‌ از واژگان ویژه و جملات جاذب و جالب در واقع اوج جلوهء همزمان دو آمیزهء شور و شعور شهروندان معترض در یک جامعه مطالبه محور از یکسو و انباشت آلام و مکنونات فروخردهء تاریخی ملتی، از سوی دیگر، می‌باشد که به محض پدیداری بستری مناسب و ظرفی و زمانی‌، متبلور شده و چه بسا در پیشبرد اهداف تعیین شده و بروز و ظهور ناگهانی  وقایع پیش بینی‌ نشده و حتا تغییر اهداف اصلی‌ تاثیر گذار شود.

نخستین بار در قیام هجدهم تیر ماه کوی دانشگاه، شعار هایی شروع شدند که گرانیگاه رژیم فقهی‌ - ولا یی  را نشانه گرفته بود و علیرغم مظلوم نمایی‌های آغازین رهبری رژیم، مبنی بر دعوت به خویشتنداری که به طور ذلیل و زبونانه پس از نخستین بحران‌های تکانند،ه محفل درست می‌کند و از میان مریدان دست به اشک ستانی ميزند و به گروهی تربیت شده برای روز مبادا  به نام "نوپو" (نیرو‌های ویژه پاسدارن ولایت) متوسل می شود، اما تنها چند روزی پس از انتشار شعار‌هایی مبنی بر: «قاتلین فروهر /  زیر عبای رهبر»  و یا «انصار جنایت می‌کند / رهبر حمایت می‌کند» و «سید علی‌ پینوشه / ایران شیلی نمیشه»، تغییراتی  همزمان در دو اردوگاه معترضین و سرکوبگران پدیدار شد. تغییرات جنبش دگرگون خواهی‌ همانا ریزش حمایت اصلاح طلبان (بخوانيم: حاکمیت همراه) بود که بیم تقابل با بیت ملکوتی، آنان را به دفاع بی‌ رمق زیر زمینی سوق داده بود و تصمیمات در کمپ مقتدرین همانا صدور فرامین لخت و برهنه مقام مقتدای نظامیان مبنی بر «سرکوب کنید و منکوب کنید» بود.

بعد از گذشت یک دهه از آن روز‌های رنجبار، اینبار نسلی به مراتب حساب مند و هوشیار تر و خرد مند تر، که صد البته از مقتضیات فرایند تکامل است، علیرغم دیدن و شنیدن آن همه سرکوب و ستم و داغ و دادگاه‌های قرون وسطائی و زجر و زندان و تجاوز و شکنجه‌های شبانه و اعترافات روزانه، ملتی‌ که ارزشمند‌ترین نمود‌ها و نماد‌های هویتی و تاریخی و مدنی و بعضا خصال انسانی‌ یشان را به نام اعمال حاکمیت ولایت فقیه،و ضرورت حفظ نظامی به تمام معنا نظامی،به گروگان گرفته بودند، ،در روز قدسی‌ پس از انتخاباتی آبرو ریخته, خود انگیخته به خیابان ریخته و با بانگی بلند آئین میتراییسم و مهربانی ایران را فریاد زدند و در تابو شکنی کمر شکن علیه جمهوری (پیشتر نداشته)اسلامی ،منشوری نو بر افراشتند که «نسل ما آریا / دین از سیاست جدا!»

 روز گارانی نه چندان دور، که آن‌ فقیه نوفل لوشاتو نشین به گمانی و نه البته یقین ، نقش نخست بازیگری نقشه راه غربيان را در استقرار نظامی سلطانی از جنس روحانی به دوش می‌کشید، در اظهار نظری مرتاضانه به سبک هندو ها، نطفه‌های در جنین مادران ایرانی و کودکان بازی غافل از قیل و قال بازی بزرگان سیاست، را سربازان آتی نظام فقهی‌ و پاسداران آنی‌ راه اندازی سرکوبگران ولایی و مدافعین دائمی ارزش‌های دینی برشمرد، غافل از اینکه از این فراگرد ترسیمی ، پرگار یکسره بر منهج عدل روزگار، از ترسيم  نقش عدالت عدول نخواهد کرد.

در آن نقطه نه تنها نایب منصوب امام زمانی‌ مکشوفه از خبرگانش (بنابر تئوری مصباح یزدی که ولی‌ فقیه منصوب امام زمان هست که صرفا از سوی خبرگان رهبری کشف میشود)- بلکه دیگر درباریان آن سلطان فقیه را یارای درک این نکته تاریخی نمی بود که چه زود هنگام آن‌ نسل وعده داده شده و به ستوه آمده از ستم سلطانی، بر پنداشت‌های پیشینی آن‌ پیشگو، خط بطلان کشید و آن‌ سربازان مورد انتظارش اینک،در نافرمانی آشکار از دستور پیشوا، نه تنها پاسداران دفاع از دژ نو بنیان دینی‌شان نشدند بلکه حتا پس از انتشار و علنی شدن زود هنگام  شعار «نه غزه / نه لبنان / جانم فدای ایران»، که حسب انتظار خوشایند‌ "اصلاح طلبان حاکمیت همراه" نبود و احتمال تکرار رخداد تلخ کاهش حمایت را بسان رویداد کوی دانشگاه متصور می‌ساخت، تا جائیکه به منظور زهر زدایی از این آموزهء نو ظهور، یکی‌ از نمایندگان نهضت سبز ، نسخه‌ تعديلى را هم عرضه نمود و خریداری نیافت و، علیرغم تقاضای مبنی بر تغییر شعار "تفنگت را زمین بگذار و چه در غزه چه در لبنان چه در ایران" سربازان سکولاريسم‌ به شعار حداقلی بسنده نکرده و در این راستا شکل فزون آمیز خواهانه (حد اکثری) را سر لوح مطالبات‌شان قرار دادند.

و اما سربازان سکولاريسم، در مسیر استقرار يک جمهوری ایرانی با فضای سکولاریستی، به طور زیکزاکی رژه های ایدئولوژیک می روند که از منظر راقم این نوشتار پالایشی اساسی‌ را در مراحل بعدی ضروری می‌سازد. چه که استفاده از ادبیات مشترک و بعضاً مشابه، آن هم صرفاً به منظور اعلام تاكتيكى همراهی و همگامی با کلیت حاکمیت رو به زوال، قوت قلب را در لایه های ساختار قدرت افزون ساخته و برای خود حقانیتی حس می کنند.

همانطور که دیدیم و شنیدیم، شعارهای متفاوت و از جنس دگر همچون شعار‌های روز قدس و داشتن پارچه نوشته‌هایی‌ همچون: «جانم فدای ایران»، «جمهوری ایرانی» و یا  "ما شیریم و خورشید پشت ماست" ارکان حاکمیت در حال سقوط را لرزانده است. اما، در عين حال، شعار‌های دفاع آمیز از دو روحانی سرشناس، آقایان منتظری و صانعی، مبنی بر «سلام بر صانعی / درود بر منتظری» و یا شعاری مبنی بر "روحانی واقعی / منتظری صانعی"، نمونه‌های تناقض آمیز بودن مسير تحقق اهداف گرایندگان به سکولار نو در عرصهء تغییر ایران امروز است.

البته اذعان این نکته از سوی نگارنده به هیچ روی نمي تواند موجب خشنودی و سرور اصولگرایان سست در حال سقوط گردد، چه که آنان نیک می دانند که اولین نشانه از طرح چنین شعاری، به نحوی استفادهء تاکتیکی مصون ماندن از انگ بی دینی و لاقیدی و محارب و صفاتی از این دست است؛ چرا که ماشین بی‌ ترمز تام گرایان این روز‌ها به راحتی‌ قربانی می‌گیرد. نکتهء ثانی‌ اينکه چنین شعاری از روح انصاف و مبارز نوازی ایرانیان است که حتا بانیان یک ظلم را ـ در صورت همراهی با اهداف ملی‌ خویش ـ می بخشند و از هر ستم ستیزی رویاروی با حکومت دینی را حمایت می کنند.

«الله اکبر»، «نصر من الله و فتحا قریب / مرگ بر این دولت مردم فریب» و «يا حجت بن الحسن / ریشهء ظلم را بکن" از مهمترین شعارهای پیش گفته می‌باشند که به تناسب کنش‌های اتخاذ شده از سوی سرکوبگران به عنوان واکنش‌های معترضان انتشار یافته اند. شعار «الله اکبر» بیشتر نقش "گذر واژه" (پسورد) اعلام حضور هماهنگ شبانگاهی همگرایان بر پشت بام‌ها را ایفا کرده است و از سویی هم يادآوری سی‌ سال پیش بوده است تا پیام سرنگونی را به کودتگران و حاکمیت خودکامهء فقهی‌ - ولایی  گوشزد نمايد.

همپوشانی زبانی، کاهش هزینه زایی و داشتن حاشیهء ایمنی در صورت دستگیری و بازداشت از دیگر خصوصیات اینگونه شعار خاص بوده که از سوی ایرانیان تحت ستم  اتخاذ گردیده است.

در پایان، نگارندهء، با درک و فهم تمامی مشقات و آسیب‌ها و رنج‌های موجود، در مسیر نسل دگرگونی خواه در داخل کشور، معتقد است که استفاده از شعار‌هائی با بنیان‌های ایدئولوژیک در ایجاد ساختاری سکولار صرفاً به عنوان تاکتیک مقبول است، آن هم به منظور تقلیل فشار و کاهش هزینه در مسیر مبارزه؛ اما چنانچه به عنوان راهبرد مد نظر قرار گیرد قصوری خواهد بود که، در ماهیت خود، تفاوت چندانی با اشتباه تاریخی پدرانمان نخواهد داشت.

هوشیاری اندیشمندانه، گزینش خرد گرایانه و انتخاب هر چه منطقی‌ و مدنی تر شعار‌های مطروحه یکی‌ از مکانیسم‌هایی است که می تواند در استقرار جمهوری فارغ از استبداد دینی، نسل امیدوار امروز ایران را از انحراف و کژ راههء احتمالی‌ برهاند.

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630