بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

دو شنبه 20 مهر 1388 ـ  12 اکتبر 2009

 

من به تو نگاه می کنم

علی یحیی پور (سال تی تی)*

1

نشسته در تار و پود تو

ریشه کرده در مرداب های این سرزمین

با گل های ارغوانی و زرد

که در تلألوئی از من

ـ منی که در روشنی آفتاب می خروشد ـ

می لولند.

 

تو پس ماندهء آبهای متروک و منجمدی

که حیات پشه ها و سوسکها را می سازی

تو درمانده تر از آن هستی

که نعش و جسدت را به توانی در این مرداب

به روانی آب ها بکشی

 

زمان از تو بو گرفته است

وریشه های این خاک را چون کرم می جوی

ریشه هائی که بر صخره گل می دهند

و ترا در خانهء عنکبوتی ات خواهند پیچید.

 

پنجره ای در این وادی بیگانه از سلوک

مرگی که بر گرد آفتاب پاشیده

نوری که به میهمانی گرگ می رود

و گرگی که هزار سال از او گذشته است 

 

شهرم خونین است

جویبارانش خونین اند

و اين ها همه از نگاه تست

ای پیر خرفت هزار ساله

 

تو چگونه می اندیشی

به ساقه های این مزرعه

به درختان انگور این باغ

که خونت را چون شراب خواهند نوشید

 

در تو همه چیز بوی قبرستان می دهد

و درختان لیمو که لانهء قرقاولان بودند

در خون آبشاران غرق اند

 

تو حتی از ساختن لانهء یک مورچه عاجزی

چگونه تدبیر گلی می کنی

که هر روز بر این مرغزار می روید؟

 

2

آه اگر آسمان

چون ورزاهای این خاک به خروشد

و دنبالچه های تو را

از قعر تاریخ سوختهء قرن

با عمامه های در گردن پیچیده

باز کند

و تو را

ـ هم چون انسان بایسته ـ

آزاد کند

آنگاه، دیگر غمی نخواهد بود.

 

شکست یا پیروزی

فقط در بیرون از ما نیست

که سر نوشت ما را میسازند

آنها عناصری درونی اند

که در درون ما ریشه دارند

و آنکس که ریشه اش فراموش شده

همهء زمان بر او گذشته

و تاریخ در او مرده است.

 

"سوسیالیسم روسیه" از درون متلاشی شد

چرا که استثمار سیاسی

بد تر از استثمار اقتصادی بود

چرا که درونش پوسیده بود   

 

بوروکرات های شکم گنده

بدتر از سرمایه داران کراواتی اند.

 

استثمار و سلطهء سیاسی شاه

علت سقوط اش شد.

 

باید علل را در درون جست

و شهری را فتح کرد

و زمین را به خود گردانی انسان سپرد

و زوال دولت را نشانه گرفت و

این غولچماق بربریت را به تاریخ داد.

 

از درون است که

همه چیز متلاشی می شود

یا

می ماند.

 

3

چه گونه باور نکنم

که تو از مائی

و نیزاران این دشت در تو سیراب می شوند

و بر شاخ ورزاهای این دشت

دعای تعویذ توبسته است

تا

 در میدان های جنگ پیروز شوند؟

 

اما

بر این سرزمین که بوی فولاد می دهد

راه تو را می جویم

که بر آفتاب نشسته ای

و گیسوان انبوه ات  را در باد شانه می کنی

 

بزرگواری ات معصومیت تست

که به مهربانی

بر درختان می نگری

و برای کودکان این دریا

طعم شراب را می سرائی .

 

باشد که

تنها تو باشی آفتاب این سرزمین

که بر بام خانه ام غروب و طلوع می کنی

و هر شب انبوه کبوتران 

بر پنجرهء اطاقم رژه می روند

و من

پرواز سنجاقک های جوان را به تو هدیه می کنم

تا از گرما یخ نبندی

 

4

شهر آبستن باران است

بارانی که فضولات متعفن کوچه پس کوچه های

این مسجد و می خانه را

خواهد شست

و تو خواهی درخشید

چون فلس ماهی ها در آب ؛

چون تلألوی خورشید در نی زاران سرسبز

و چون مرواریدی در دهان یک صدف

 

نگاه کن چگونه ستارگان در این کوچه در خشیدند

و تو تنها ماندی

در فرو دست های نگاه خود

 

اشکم رازیست که بر گونه هایت بوسه می دهد

و هر روز طلوع آفتاب را به تو مهمان می کند

وقتی بدرخشی

پنجره ای باز میشود

تو سکوت هزار سالگان را

به دندان خواهی جوید

و در مردمکت یک ستاره خواهد روئید

که با سنجاقکهای این شهر

سرود بهاران خواهد خواند .

 

5

به این دشت نگاه می کنم

در مردمک نگاهم

عکس تو  می درخشد

و روز به میهمانی بهاران می رود

آه اگر از تو سیر شده باشم

 

در تو آفتاب به دنیا خواهد آمد

ای دریای پر از ماهی من

در تو بنفشه خواهد روئید

ای جنگل سر زمین من

در تو باران جاری خواهد شد

ای شالی زار تشنهء من

 

من به تو نگاه می کنم

من به تو نگاه می کنم

ای سر زمین خونینم .

 

"من" در تو تولد خواهد یافت

تا همه مالک این خاک شوند

تا همه هوای تازه استشمام کنند

تا همه چون لعل به درخشند

ای سر زمین آفتابی من .

 

سوم اکتبر دو هزارونه

 

 

*- «سال تی تی» به زبان گيلکی يعنی نيلوفر آبی. شاعر اين کنيه را برای خود برگزيده است.

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630