بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | پيوند به اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/09/2.Wed/090209-Shokooh-Mirzadegi-Az-Negaah.htm |
||
مـا را بـه دم پير نگه نتـوان داشــت در خانه ی دلگير نگه نتـوان داشت آن را که سـر زلـف چو زنجير بود در خانه به زنجير نگه نتوان داشت مهستی گنجوی |
از نگاه يک زن يادداشت های هفتگی شکوه ميرزادگی 11 شهريور 1388 ـ 2 سپتامبر 2009 |
بردگانی بی خبر از خويش
در يکی دو هفته ی گذشته، پس از خبر اعتراض زنان مسلمان «مالی» به لايحه ی تساوی حقوق زن و مرد در آن کشور، ديده ام که بسياری واکنش های تندی نسبت به اين زن ها نشان داده اند. برخی آن ها را «احمق و توسری خور» دانسته اند، برخی عمل آن ها را غير عادی و حيرت انگيز دانسته اند، و برخی هم آن را نوعی از تظاهرات تبليغاتی جمهوری اسلامی دانسته اند که به وسيله ی سازمان هايي که با پول ملت ايران در اين کشورها راه اندازی شده انجام گرفته.
اين اعتراض ها پس از رفتن لايحه ی تازه ای به مجلس اين کشور صورت گرفته که به همت زنان و مردان روشنفکر و انساندوست مالی در حال قانونی شدن است. معترضين، که اکثر زن هستند و تظاهرات آن ها به وسيله ی «اتحاديه ملی انجمن های اسلامی زنان» سازمانده ی شده، از رييس جمهور خود خواسته اند که اين قانون ضد اسلامی را امضا نکند.
به نظر من، حرکات و رفتار اين زن ها مبنی بر مخالفت با برابری زن و مرد، چه خودجوش بوده باشد و چه سازماندهی شده، در هر حال، ما نبايد حيرتی از اين بابت داشته باشيم. زيرا رفتار اين زن ها در قبال آن چه که آموخته اند و آن چه به آن باور دارند رفتاری کاملاً طبيعی است. در طول تاريخ بلند بشری، هر کجا که ستمگران و ستمبرانی بوده اند، ديده شده که هميشه بيشترين ستمبران از ابعاد رنج های خود بی خبر بوده و نيز غافل از اين واقعيت بودند که ستمگرانشان کيستند و ستم خود را چگونه بر آنان روا می دارند؛ چرا که ستمگری هميشه با فريب و دروغ از يک سو، و ترس و ارعاب از سويي ديگر درآميخته است. هيچ ستمگری به کسی که زير ستم او دست و پا می زند نمی گويد که تنها تو يا هموطنان تو هستيد که رنج می بريد؛ بلکه به او اين گونه تفهيم می کند که اين رنج جزو سرنوشت اوست و او گريزی از تحمل آن ندارد.
ديده ايم که در کشورهاي دارای حکومت های استبدادی ـ مثل سرزمين خودمان ـ هميشه مصائبی را که بر سر مردمان کشورهای ديگر می آيد، به ويژه سرزمين های پيشرفته تر و آزادتر و دموکرات تر، چندین و چند برابر بزرگ می کنند و در خبرهاشان به اطلاع مردم می رسانند و، در مقابل، بدبختی هايي را که بر سر مردم خود می آورند، حتی بدبختی های طبيعی را، سانسور می کنند. بطوری که تنها مردمی از واقعيت اخبار با خبر می شوند که می توانند به طور مستقيم خبرهای کشورهای ديگر را بگيرند،و از طريق نشريات غير بومی و يا اينترنت و غيره از واقعيت خبری يا مطلبی مطمئن شوند. اما توده های وسيع، بی آن که بدانند، در معرض اخبار دروغینی قرار دارند که از طريق رسانه هايي داخلی پخش می شوند که بيشتر دولتی هستند و يا ظاهراً غير دولتی اند و به وسيله ی کسانی اداره می شوند که از ترس يا اجبار و يا برای حفظ منافع شان مدام مراقب اند تا دست از پا خطا نکنند. اين مديران اگر يک لحظه حواس شان نباشد و يا در ميان شان افراد شرافتمندی باشند که بخواهند از خط قرمزهای استبداد عبور کنند و قلم شان را بگردانند و چيزی بنويسند که برخلاف خواست حکومت باشد حساب شان رسيده است.
اين ترس هميشه وسيله ای با اهميت است در دست های حاکمان مستبد، به خصوص در کشورهايي که حکومت های مذهبی دارند. اين ترس از حضور يک مستبد زمينی به ترس از آسمان ها گسترش پيدا می کند و به خدا و پيامبری می رسد که ديکتاتور مذهبی از نام آن ها برای ستمگری هاي خود ياری می گيرد تا ممنوعيت هر آن چيزی را که به نفع و صلاح خودش و حکومتش نيست به گردن خدا و پيامبر بيندازد. حال آنکه بيشتر اوقات امر به شنيدن و اطاعت از مذهب مورد سوء استفاده هيچ ربطی به «کتاب آسمانی» آن مذهب ندارد.؛ چرا که ـ باز در سرزمينی چون کشور ما ـ بيشترين مردم زير ستم يک کلمه از آن کتاب آسمانی را هم نمی توانند بخوانند.
در اين سرزمين های ماتم زده است که به زنان گفته می شود رنج بردن روح تو را آرام می کند، اطاعت بی چون و چرا و مطلق دنياهای روشن فردا را برايت بهمراه خواهد داشت، صبوری و وفاداری يک طرفه، پرهيز از ابراز خواست های طبيعی و انسانی، و سوختن و ساختن درهای بهشت را به روی تو می گشايد. به اين زن ها گفته می شود که تو نه تنها با مردت تفاوت های فيزيکی داری و او ـ چون قوی تر از توست ـ کارهای بهتری می تواند بکند بلکه از نظر روحی و خواست های طبيعی نيز شما با هم تفاوت داريد. اگر شوهرت می تواند چهار زن عقدی و تا بی نهايت صيغه داشته باشد (حتی اگر نا نداشته باشد که دستش را تکان دهد) اين ناشی از نياز طبيعی اوست؛ ولی تو ارزشت در اين است که از خواست های جنسی ات بگذری، آتش خواست را در خود خفه کنی، از آن سخن نگويي، حتی به آن فکر نکنی؛ وگرنه تو زن نيستی شيطانی هستی که فساد و تباهی را بر زمين جاری می کنی. از اين سخنان و سفارش ها، که يکی دو تا هم نيستند، در لابلای هر حل المسايل آيت اللهی به فراوانی يافت می شود.
اين تلقين غير انسانی مکرر و مکرر بر گوش ها جاری است که دنيا همين دو روز است و اگر اين دو روز را به سختی بگذرانی در آن دنيا، که ابدی و فنا ناپذير است، در خوشبختی و سعادت و شادمانی و لذايد مختلف غوطه خواهی خورد. به راستی منصفانه بگوييد که اگر شما جای زنان سرزمين عقب افتاده ی «مالی» يا جای هزاران هزار زنی در سرزمين خودمان باشيد که باور دارند اگر اين دو روز را در رنج باشند در عوض تا ابد خوشی خواهند داشت آيا نمی رويد در خيابان و فرياد نمی کنيد که من حقوق مساوی با مرد نمی خواهم؟
ببينيد که خانم «حاجيه ساپياتو دمبله»، که رييس اتحاديه ملی انجمن های اسلامی زنان مالی است به خبرنگاران در اين مورد چه گفته است: «ما باید از اسلام اطاعت کنیم ... بر اساس اصول اسلام مرد باید از همسرش محافظت کند و در مقابل زن نیز باید از شوهرش اطاعت کند... تنها اقلیت کوچکی از زنان مالی که روشنفکر هستند خواستار این قانون جدیدند. در حالی که زنان فقیر این کشور، که مسلمانان واقعی هستند، با این قانون مخالفند».
ببينيد که فقر و ناآگاهی چگونه می تواند از انسان هايي با هوش و با شعور بردگانی بسازد که حتی عليه موجوديت خويش تلاش کنند!
حقوق مساوی، با اجازه ی رهبری
بعد از توپ و تشرهای پدرانه ای که آيت الله خامنه ای در جريانات پس از انتخابات به مردم زدند و رسم ولايت عظمايي و امت پروری را به جا آوردند و خيل جنايتکاران و بيماران روانی و متجاوزين را در کوچه و خيابان و زندان و دانشگاه و دادگاه به جان امت انداختند تا نشان دهند که در نظام ايشان مردم شکنی اولين اصل است، اخيرا گويا دلشان اندکی به رحم آمده و، ضمن صدور دستوراتی برای تنبيه متجاوزين مردم شکن، نسبت به مسايلی هم که تا کنون اهميتی نمی دادند توجه خاص نشان داده اند؛ مسايلی مثل خواسته های زنانی که معمولاً در نظام هايي همچون نظام ايشان داخل آدم به حساب نمی آيند.
سايت دولتی «خبرگزاری زنان»، که در خوش خدمتی به آيت الله ها و حجت الاسلام ها و امام جمعه ها و هر آن چه «آقا» و آقازاده است دست همه ی نشريات مردانه را از پشت بسته، چند روز پیش سخنان تازه ی ولی فقيه را با آب و تاب منتشر کرده است. در اين سخنان نکاتی خارق العاده وجود دارد که من فکر می کنم اگر ما زن ها پشت آن را بگيريم نود و نه در صد مشکلات مان يک جا حل خواهد شد!، مشکلاتی که سی سال است زنان در ايران خودشان را به آب و آتش زده اند تا از شر آن ها نجات پيدا کنند و مثل آدم قرن بيست و يکمی زندگی کنند و در کنار مردها قدم بزنند بدون آن که هم چوب و چماق اين دنيا را بخورند و هم در آن دنيا به گيس آويزانشان کنند. تعجب نکنيد و اجازه دهيد توضيح بدهم:
خبرگزاری دولتی زنان در ابتدا بخشی از سخنان آيت الله خامنه ای در سال 75 (در سفر خوزستان) را منتشر کرده است. در اين سخنان آقای خامنه ای می فرمايد که: «آنچه كه من عرايضم را با آن شروع مىكنم اين است كه در دوران بازسازى كشور اسلامى - كه در اين دوران، هم ملت و هم مسؤولان، درصدد آن هستند كه ايران بزرگ را، هم از لحاظ مادّى و هم از لحاظ نظم اجتماعى و هم از جهات معنوى، بازسازى حقيقى كنند - بيشترين تكيه بر نيروى انسانى است. يعنى يك كشور اگر مىخواهد به معناى واقعى بازسازى كند، بايد بيشترين تكيه و بيشترين نگاه و توجّهش، به انسان و نيروى انسانى باشد. وقتى كه صحبت از نيروى انسانى است، بايد توجّه كنيم كه نصف جمعيت كشور و نيمى از نيروى انسانى، بانوان كشورند. اگر بينش غلطى در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازى به معناى حقيقى و در سطح وسيع آن، شدنى نيست.»
بنظرم می رسد که اين فکر مسئولين خبرگزاری، که خواسته اند برای تاکيد بر گفته های آيت الله، سابقه ای هم فراهم کنند، کاملا زيرکانه بوده است زيرا با اين کار نشان می دهند که آيت الله، سيزده سال قبل از آقای کروبی و آقای موسوی، با اجتماعی شدن زن ها مخالفتی نداشته و، در نتيجه، مبادا يکوقت کسی تصور کند که انتخاب وزير زن از سوی احمدی نژاد و سخنان مدام او در ارتباط با تساوی حقوق زن و مرد از عقل خودش برمی خیزد و يا آن را از روی دست آقايان کروبی و موسوی کش رفته است.
اما آن چه که اکنون آيت الله خامنه ای درباره ی زن ها گفته و آن را به فرمايشات قبلی خويش افزوده اند معلوم نيست در کجا و به چه مناسبتی گفته شده اما همين قدر که خبرگزاری دولتی زنان آن را منتشر کرده نشان می دهد که در شرايط حاضر بسيار مهم بوده که سخنان ايشان، که دقيقاً خطاب به زنان است، منتشر شود.
خبرگزاری زنان نوشته است که: «ايشان نظر اسلام در مورد زندگى انسان و شأن زنان را به سه بخش، يعني بخش تكامل و رشد معنوى خود زن، بخش فعّاليت هاى اجتماعى، و بخش خانواده تقسيم مي کنند و در باب بخش دوم مي فرمايند: "عرصهى دوم، عرصهى فعّاليت هاى اجتماعى است؛ اعم از فعّاليت اقتصادى، فعّاليت سياسى، فعّاليت اجتماعى به معناى خاص"».
اگر چه آيت الله در ابتدا توضيح می دهند که «فعاليت اجتماعی» به معنای خاص فعاليت علمى، درس خواندن، درس گفتن، تلاش كردن در راه خدا، مجاهدت كردن در راه اسلام است اما، در دو پاراگراف بعد، می نويسند: «اگر كسى بگويد مرد مىتواند درس بخواند، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند درس بگويد، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند فعاليت اقتصادى انجام دهد، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند فعّاليت سياسى كند، زن نمىتواند، منطق اسلام را بيان نكرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است.»
اما آيت الله برای اين که يکوقت روی ما زن ها زياد نشود در تنها موردی که زنان را مساوی با مرد نديده اند مساله حجاب است که در اين مورد می گويند:
«...به شرط رعايت عفت و عفاف و براى آن که اختلاطى پيش نيايد و حدود اخلاقى حفظ شود، اسلام براى زن حجاب را معيّن كرده است».
و باز تاکيد می کنند که: «به شرط رعايت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعهى اسلامى ميدان براى زن و مرد باز است. از نظر اسلام، در همهى اين فعّاليت هاى مربوط به جامعهى بشرى و فعّاليت هاى زندگى، زن و مرد داراى اجازهى مشترك و همسان هستند».
حال، از آنجا که امروزه در سرزمين ما مقام ولايت مطلقه ی فقيه حرف آخر را بيان می کند و هيچ کسی نيست که روی حرف ايشان حرف بزند (و به همين دليل هر کسی چنين کند، حتی اگر زير بغلش کتاب آسمانی باشد و بخواهد قدم به قدم از روی آن حرکت کند، کارش به زندان يا بيمارستان يا تيمارستان و يا گورستان می کشد) وقتی ايشان می فرمايند که «در همه ی فعاليت های جامعه ی بشری زن مرد دارای اجازه مشترک و همسان هستند» ما، زنان ايران، که تا کنون فکر می کرديم مشکل بی حقوقی و نبود تساوی مان با مردان با وجود حکومت مذهبی حل شدنی نيست، در واقع، از آن لحظه ای که مقام ولايت مطلقه ی فقيه و رهبر جمهوری اسلامی چنين اجازه ای را صادر کرده اند، صاحب بسياری از حقوق مشترکی که تا به حال نداشتيم خواهيم بود.
با اجازه ی مقام رهبری، من مختصری از اين حقوق به قول آقايان «مغفول» را (البته با حفظ حجاب! برای رعايت عفت و عفاف و اين که اختلاطى پيش نيايد و حدود اخلاقى حفظ شود قابل اجرا خواهند بود) در اينجا ذکر می کنم:
داشتن سرپرستی مساوی فرزندان
داشتن ارث و ميراث يکسان
داشتن حق کار بدون کسب اجازه از مرد
داشتن حق سفر و حق مکان، باز هم بدون اجازه ی مرد
دريافت ديه ی مساوی در برابر مورد صدمه ی مشابه
حق تک همسری مساوی و يا برخورداری زنان از حق داشتن چهار شوهر عقدی و تا بی نهايت صيغه
و...
و حقوق ديگری که مردان اکنون دارند و ما نداريم.
برگرفته از سايت نويسنده:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |