بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/08/30.Sunday/083009-Majnun-Weblog-Endangered-Secularism.htm |
يک شنبه 8 شهريور 1388 ـ 30 آگوست 2009 |
خطر جدی است، سکولاریسم را دریابیم
وبلاگ مجنون
این روزها با کسانی از داخل ایران و خارج صحبت کرده ام که جز حامیان ( از جنس اصلاح طلب) خیزش مردمی در ایرانند و برخی گرایش هایی هم به احزاب چپ قدیم مانند فداییان خلق داشته اند. در صحبت های همهء آنان وقتی نوبت به سکولاریسم می رسد، به یک نقطه و جواب مشترک برخوردم به این عنوان که «سکولاریسم هم پله به پله». یعنی یک نظام جمهوری مستقر شود و بعد از داخل آن با یک نظام سکولار بیرون بیاید. یعنی سکولاریسم را به نسیه حواله می کنند. (در ادامه سکولاریسم را با تعریف آقای شیدان وثیق از لاییسیته یکی فرض می کنم).
منشا و مبدا چنین گفتاری که در بین بسیاری از اینان مشترک است، از جبهه نوگرایان دینی می باشد. خط قرمز نوگرایان دینی و فلسفهء وجودی و نامگذاری نوگرایان دینی بر اساس حضور دین در عرصه سیاسی می باشد. نوگرایان دینی بر این گفتار استوارند که دین با قرائت دیگر جز فقه سنتی می تواند و باید در عرصهء سیاسی حضور داشته باشد.
از نظر تاریخی اگر به کمی پیش تر برگردیم، وقتی کابینهء دکتر مصدق تشکیل شد، بسیاری از اعضای کابینه دیندار بودند (ظاهرن جز دکتر صدیقی) ولی دین را از عرصهء حکومت جدا می کردند. مصدق و دولتش سکولار بودند. گفته می شود به مصدق پیشنهاد کردند که مهندس بازرگان را وزیر فرهنگ کند، دکتر مصدق هم گفته است اگر فلانی وزیر شود سر زنان ما چادر می کشد. نه اینکه مصدق با دین مخالفتی داشته باشد اما سکولار بود.
بعد از کودتای 28 مرداد، از درون جبههء ملی، آنان که عقیده داشتند دین باید در عرصهء ساسی حضور داشته باشد رفتند و «نهضت آزادی» را علم کردند. برخی جوانان نهضت آزادی بعدها، در اواخر دههء چهل سازمان محاهدین خلق را تاسیس کردند. این داستان بقیه هم دارد اما تا همین جا کافی است که دانسته شود نوگرایان اصل هدف و منظورشان به هنگام شکل گیری وارد کردن دین در سیاست بوده است (گفته می شود که بازرگان در اواخر عمرش جزوه ای نوشته و این نظر خود را پس گرفته است. ولی من نتوانسته ام اثری از این جزوه پیدا کنم).
اما در وضعیت امروز ، از یک سو نوگرایان با یک وعده سرخرمن و منطق- فرآیندی بی پایه سعی می کنند که خود را از شر سکولاریسم خلاص کنند تا جذب نیرو کنند شاید به این امید که با در دست گرفتن رهبری جریان بتوانند جدایی دین از سیاست را به نام وحدت، خلاص شدن از دست ج.ا و … در تنگنا قرار دهند و بار خود را به منزل برسانند.
از سوی دیگر، سکولار ها هم به این امید که جامعهء جوان ایران دیگر حنبه های مذهبی قوی ندارد، این فرآیند را غیر محتمل می دانند و منتظرند که این گروه کار خود را بکند تا بعدن اوضاع برگردد (شاید خود به خودی). حتا اینان در سینه زدن برای این گروه در قالب های مذهبی هم ابایی ندارند. به عنوان نمونه می توانید آقای بهرام مشیری را ببینید که با آخوند مسابقه تقدس گذاشته است، الله اکبر و اعتکاف را تجویز می کند. >>>>.
در ادامه می خواهم با یک نگاه انتقادی به این دو نگرش نظری داشته باشم. اول برای کسانی که سکولاریسم مرحله ای ـ به گفتهء نوگرایان دینی ـ را گفتاری در خور توجه می دانند و سپس نظر اپوزیسیون سکولار را.
1. سکولاریسم در آینده نامعلوم. همانطور که در بالا اشاره شد، فلسفهء وجودی نوگرایان دینی دخالت دادن دین در عرصه سیاست است، بنابراین آنها نیز، مانند هر نظام ایدیولوژیک دیگر، منطقن زمینه ای فراهم نخواهند کرد که از دل آن بخواهد سکولاریسم بیرون بیاید. شاید بهترین شاهد بر این مدعا این گفته سید محمد خاتمی باشد: «اصلاحات می خواهد شرايطی که باعث استقرار سکولاريسم می شود بوجود نيايد».
در ایران، متأسفانه، حتا در بخشی از نیروهای تحصیل کرده این توهم وجود دارد که نوگرایان دینی طرفدار سکولاریسم هستند. شاید این توهم از این جا بر می خیزد که جناح اصول گرا ـ از جمله آقای خامنه ای ـ در دفاع از اسلام اصیل خود، طرف مقابل خود را به نام سکولاریسم دفع می کنند و اینان هم به زیرکی مخالفت خود را با سکولاریسم همواره پنهان کرده و می کنند. در حالی که فلسفه وجودی نوگرایان دینی و عملکرد و مباحث محدود آنان دربارهء سکولاریسم خلاف آنرا ثابت می کند. (یک اثر مناسب برای مطالعه در این زمینه بخش پنجم کتاب «لاییسیته چیست؟» آقای شیدان وثیق می باشد. (اینجا)
در توجیه این سکولاریسم وعده داده شده، عده ای علت را آموزش جامعه می دانند که از اساس بحثی باطل است. باید دقت کرد که اول دولت قرار است از دین و ارکان دینی جدا شود، یعنی دولت سکولار شود، نه اینکه جامعه غیردینی شود. حامعهء لاییک قرار نیست بوجود بیاید، بلکه در زیر سایهء دولتی که در قبال ادیان بی طرف است و آزادی های دینی را فراهم می کند، جامعه ای مدنی بوجود بیاید که نهادهای دینی هم بخشی از نهادهای مدنی این جامعه خواهند بود. یعنی کافی است کسانی که وارد سیستم قدرت می شوند دین خود را در محدودهء شخصی خود نگه دارند که در حال حاضر هم فکر نمی کنم از این افراد و جریان ها در حامعه خود کم داشته باشیم. از سوی دیگر، برای نمونه، بد نیست که به متمم شمارهء 1 قانون اساسی آمریکا که در سال 1791 تصویب شده هم نگاهی کرد که در آن جدایی دین و دولت ذکر شده است.
فکر نمی کنم کسی مردم ایران را از مردم 220 سال پیش آمریکا پایین تر یا مذهبی تر بداند. فرهیختگان آن زمان آمریکا برای تامین آزادی های دینی، این را مقرر کردند که دولت باید در مقابل همهء ادیان خنثی باشد. اگر به جامعهء ایران در قبل از 30 سال گذشته نگاه کنید تمایز و تفرق دینی مطرح نبوده و، به قول مردم کوچه خیابان، نماز خوان مسجدش را داشت و شراب خور میخانه خود را. در حال حاضر در کشور های شمال آفریقا مانند مراکش یا در سوریه که ـ شاید بتوان گفت از نظر مذهبی از جامعه ما بسیار مذهبی تر هستند ـ همین سیستم برقرار است.
2. اما گزاره ای که اپوزیسیون سکولار از زاویه بی توجهی نسل جوان به دین می گوید از این منظر زیر سوال هست که ممکن است جوانان ما دینی نباشند ولی الزامن به اهمیت سکولاریسم و نقش آن در برقراری آزادی جمعی و فردی پی نبرده باشند و با اولین نسیمی که از آزادی حجاب یا امثالهم به آنها بخورد، به مماشات، از کنار برقرار شدن سکولاریسم بگذرند. که اگر چنین شود بر اهل فن آشکار است که راه بازگشت دین با شکلی جدید توسط نوگرایان در مدت زمان در داخل دولت باز خواهد ماند. نوگرایان با قدرت و قوت در این انتخابات اخیر نشان داده اند که افکار عمومی را می توانند دستکاری (manipulated) کنند و به این و آن سو بچرخانند.
در این میان کاریزمایی هم که در اثر رهبری بخشی از حریان های اجتماعی پیدا می کنند می تواند به کار آنها بیاید. آنها با تلاش برای قبای مذهبی پوشاندن به جنبش زمینه را برای ممانعت از برقراری سکولاریسم از هم اکنون فراهم کرده اند. نباید فراموش کرد که آنان خود را پیروان خمینی می دانند که انقلاب 57 را ربود و این ج.ا را تاسیس کرد.
اما پرسش اساسی اکنون این است که راه برون رفت از وضعیت کنونی چیست؟ به نظر می رسد اگر جبههء سکولار امروز نتواند با حفظ هویت و خواسته خود و سازماندهی، طرف مقابل خود را به رعایت پلولاریسم (کثرت گرایی) ادعایی خود ملزم سازد و در دفاع از جنبش مردم ایران با حفظ مشخصه و خواسته خود حضور پیدا کند، فردا که توفان پوپولیسم برخیزد دیگر فریادهای جدایی دین از سیاست ما نیز به گوش شنوایی بر نخورد.
لذا، به نظر من، سکولار های محترم، از خرد تا کلان، باید همدیگر را پیدا کنند و جبهه ای فراگیر تشکیل دهند. برای این منظور فعالین سکولار بهتر است با دور هم جمع شدن در قالب هسته های کوچک به صورت شاخه ای به هم بپیوندند و تا درختی تنومند در فضای سیاسی ایران بکارند. این جماعت در حمایت از آزادی خواهی مردم ایران تمام تلاش و حمایت خود را بکنند و آنجا که دست اندازی نوگرایان را در جنبش می بینند با تکیه بر خواسته های خود ایستادگی کنند.
اگر امروز نتوانیم خود را سازماندهی کنیم و از در راستای آن از نیروهایمان بهره برداری بهینه را بکنیم، فردا در میانهء آشوب و غوغا دیر خواهد بود چرا که این درخت برای رشد کردن و میوه دادن زمان خود را نیازمند است.
26 جولای 2009
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |