بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/08/28.Friday/082809-Massud-Alizadeh-Article19.htm |
جمعه 6 شهريور 1388 ـ 28 آگوست 2009 |
آزادی بیان: حق حمل هرگونه پرچم، پلاکارت...
مسعود علیزاده
مادهء 19 کنوانسیون حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق، مستلزم آن است كه كسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن، و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.
جامعهء ایدئولوژی زدهء ما، تا رسیدن به درک و فهم، احترام و سپس اجرای قوانین حقوق بشر راه بسیار طولانی در پیش دارد. این عدم درک روح و محتوی قوانین حقوق بشر، این روزها در بین ایرانیان برون مرزی که سال ها در سایهء این قوانین زیسته اند، باز مسئله ساز شده است.
ایرانیان برون مرز، علیرغم اینکه حقوق بشر و دموکراسی را، حتی در لیست خرید روزانهء مایحتاج خود یادآوری می کنند، ولی به اجرای آن که می رسند، نه تنها به آن استناد نمی کنند بلکه با استناد به فتاوی خواهران و برادران و حجج اسلام که از درون مرز صادر می شوند تلاش می کنند تا ایرانیان برون مرز را از داشتن حق آزادی بیان که در اصل نوزده کنوانسیون حقوق بشر آمده است محروم سازند.
در این سال ها بارها شاهد بوده ایم که هم میهنان بر سر حمل پرچمی، پلاکارتی و یا شعاری با هم به جدال الفاظ پرداخته اند، و در این هفته های اخیر پس از وقایع بعد از انتصابات، باز بحث حمل پرچم شیروخورشید نشان باعث شده است که عده ای به دشمنی با حاملان آن برخیزند.
این دشمنی ها بیشتر از طرف نیروها و گروه هایی بروز داده شده است که با حضور میلیونی مردم در خیابان ها وحشت زده شده اند که مبادا این حرکت خودجوش به جنبش سراسری تبدیل و با گذار از نیروهای حکومتی هدایت و رهبری آن بدست نیروهای غیرخودی "دموکرات و سکولار" بیفتد و طومار این رژیم را به کلی در هم چیند.
اینها با گفته های پوپولیستی از قبیل اینکه چون مردم در درون رنگ سبز را نماد خود برگزیده اند پس ما هم باید همه سبز پوش شویم و فقط آن دسته از شعارهای مردم را در خارج از کشور تکرار کنیم که هدفش تنها کنار زدن احمدی نژاد و یا نهایتن سید علی خامنه ای باشد اما دستی به ترکیب نامبارک حکومت جمهوری اسلامی زده نشود و همچنان به حیات خونبار و تجاوزگرایانه خود ادامه دهد.
در این میان هدف من پرداختن به فتوای اخیر اکبر گنجی نیست، چون از شخصی که همهء عمرش را در مساجد و تکایا و در دستگاه های نظامی، امنیتی جمهوری اسلامی با آن شستشوی مغزی که ما از آن دستگاه ها سراغ داریم گذرانده است انتظار دیگری نمی شود داشت، و بر وی نمی شود زیاد ایراد گرفت که چگونه به خود اجازه می دهد که اینگونه حقوق دموکراتیک مخالفینش را نادیده و نقض کند غیر از این اگر اکبر گنجی می گفت و عمل می کرد ایشان را می شد از نوابغ ایران در عصر حاضر برشمرد!
از شخصی که در قرن بیست و یکم خود را کمتر از خاک پای حضرت علی می داند، انتظار اینکه بیاید و حق آزادی بیان دیگران را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد انتظاری واهی است، اما رفقایی که سالها در غرب زندگی کرده اند و با امثال اکبر گنجی هم سخن شده اند و در تجمعات اعتراضی با روحیه ایی دیکتاتور مابانه که فقط در باورمندان به ایدئولوژی های استالینیستی و اسلامی می شود سراغ گرفت از حاملین پرچم و پلاکارتهای خلاف میل خود می خواهند که یا آنها را کنار بگذارند و یا اینکه تجمع را ترک کنند. آدم را یاد شعار یا روسری یا تو سری که اتفاقن همین جریانات در اوایل انقلاب اسلامی سر می دادند می اندازند.
این مقدمه را عرض کردم تا به اصل مطلب که همانا اصل نوزدهم کنوانسیون حقوق بشر است برسم، در این اصل نه تنها داشتن حق آزادی بیان را حق هر فردی میداند، بلکه دریافت، بیان و بروز آن را هم تضمین شده می خواهد و نشر و تبلیغ آن را با تمام وسایل ممکن و آزاد از هرگونه ملاحظات و چهارچوب های محدود کننده و دست و پاگیر طلب می کند (این یعنی اینکه هر شهروندی باید این امکان را داشته باشد که با هر وسیله ای اعم از "پرچم، پلاکارت، شعار، چراغهای مهتابی... باور و عقیده خود را بیان و بروز و پیرامون آن تبلیغ کند و هیچکس حق ایجاد چهارچوب های دست و پاگیر و محدود کننده آن را نباید داشته باشد).
تمام کشورهایی که این کنوانسیون را امضاء و به عضویت آن در آمده اند متعهد شده اند که احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادی های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تامین کنند، و تا آنجائیکه که من مطلع هستم تقریبن همهء کشورهای غربی به عضویت این کنوانسیون در آمده اند و این حقوق را در قوانین ملی خود گنجانده و بدان عمل می کنند.
حال عده ای از درون جمهوری اسلامی به خارج آمده و خود را فرای قوانین کشورهای دموکراتیک می پندارند و آنها را زیر پا می گذارند باید به آنها گوش زد کرد که این عمل آنها خلاف قوانین این کشورهاست و زیر پا گذاشتن این قوانین جرم محسوب می شود و در واقع این آنها هستند که باید خود را به شرایط و قوانین جدید وفق بدهند.
من به شخصه با این رنگ سبز که از آن بعنوان نماد سیادت یاد می کنند مخالفم، به این دلیل که سید و سیادت را نه تنها برتر از خود نمی دانم بلکه این گروه را نژاد پرست می دانم که باز در جوامع و قوانین دموکراتیک جرم محسوب می شود، همانگونه که در بسیاری از کشورهای دموکراتیک حمل صلیب شکسته که نماد نازیست های نژاد پرست هیتلری بوده است امروزه جرم محسوب می شود و با حاملین آن برخورد قانونی می کنند و اصولن در کشورهای دموکراتیک عدم تبعیض نژادی، عقیدتی، جنسی... جزو اصولی است که در قوانین اساسی آنها بسیار بر آن تاکید شده است(در کشوری همچون انگلستان که فاقد قانون اساسی است در قوانین دیگر این اصل گنجانده شده است).
حال عده ای در درون و برون مرز برداشت دیگری از این رنگ سبز دارند و آن را به دست و پیشانی خود می بندند به باور من این حق دموکراتیک آنها است و هیچ فرد، گروه و یا دولتی حق تعدی و تجاوز به حق دموکراتیک آنها را نباید داشته باشد.
اکبر گنجی ها غرب را با جمهوری اسلامی اشتباه گرفته اند از آنجائی که در ایران جمهوری اسلامی زده اینها خود قانون بوده اند و حتی به تشخیص خود حق کشتن ضد انقلاب را در خیابانها داشته اند می پندارند اینجا هم ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است، اما جای تاسف آنجاست که حتی کسانی که در خارج از کشور آزادی بیان آنها توسط شاخه برون مرزی انصار حزب الله نقض می شود هم شناختی از قوانین کشورهای دموکراتیک ندارند اگرنه با یک شکایت به پلیس و حضور در پیشگاه قاضی مشخص می شد که حق با کیست و درسی می شد برای این رفقا و خواهران مستبد تا درک کنند که به قول خودشان مسجد جای شیطنت های ناهنجار نیست!
به باور من در ایران دیگر تحمیل یک رنگ غیرقابل تصور است به جای یک رنگ می شود همه رنگ ها را برگزید از رنگ زیبای آبی، تا سرخ و سفید و سبز و بنفش... جامعه ایران یک جامعه بسیار متکثر و رنگارنگی است و باید در عمل هم این رنگارنگی آن را به رسمیت شناخت و به آن احترام گذاشت و بدان عمل کرد. این رنگها سمبل هستند مهم احترام به حقوق باورمندان به رنگهای گوناگون است.
پرچم شیروخورشید نشان ایران و سرود ملی هم برای من پرچم رسمی و سرود رسمی خواهند ماند تا روزیکه نمایندگان برگزیده مردم در مجلس موسسان آینده پیرامون آنها به بحث و تبادل نظر بپردازند اگر در آن روز آنها باز این سرود و پرچم را برگزیدند که جای بسی خوشوقتی است اگر نه هر تصمیم دیگر نمایندگان دموکراتیک مردم ایران هم قابل احترام و همگی موعظف به اجرای تصمیمات آنها خواهیم بود. اما میهن دوستان ایرانی تا آن روز هرگز زیر بار پرچم سیک نشان جمهوری اسلامی و سرود خمینی نرفته و نخواهند رفت.
پاینده ایران
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |