بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان    |   آدرس اين صفحه با فيلترشکن:

  https://newsecul.ipower.com/2009/08/25.Tuesday/082509-N.Nourizadeh-NewYork-Strike.htm

سه شنبه 3 شهريور 1388 ـ  25 آگوست 2009

 

همه با من

در حاشیه اعتصاب سه روزه غذا در برابر سازمان ملل متحد

ن. نوری زاده

Nourizadeh.n@gmail.com

 

نگارنده این سطور برای این حاشیه نویسی با خود بسیار کلنجار رفت، زیرا از طرفی هیچ مایل نبود که ذهن و زبان خوانندگان را به جز پرداختن به قیام سبز مردم ایران به چیز دیگری متمایل سازد و، از طرف دیگر، حرمت و رسالت قلم در جهت روشنگری خلایق ایجاب می کرد آنچه را که شاهد و ناظر این اعتصاب بوده است، به رشته تحریر در آورد تا درس و تجربه ای برای بهبودی مراسم برگزاری اعتصابات و اعتراضات عمومی آینده علیه رژیم استبداد و اختناق گردد.

این نوشتار ابتدا به چگونگی شکل برگزاری اعتصاب غذای سه روزه در برابر مقر سازمان ملل متحد در نیویورک می پردازد و سپس، در مقایسه با محتوای بیانیهء اعلام دعوت به اعتصاب غذا، به نکاتی چند اشاره می کند و آنگاه تضاد درونی این بیانیه را با جناح برگزار کنندهء اعتصاب سه روزهء نیویورک، بویژه در تئوری و عمل مدیریت تکنفرهء آن، اجمالاً بررسی می نماید.

 

الف: بررسی چگونگی شکل برگزاری اعتصاب غذا در نیویورک

در تاریخ  12/ 7/2009 بیانیه ای به امضاء تعدادی از روشنفکران و فعالان سیاسی، اجتماعی مبنی بر " اعلام پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران و محکوم کردن تقلب گسترده در انتخابات و سرکوب بی رحمانهء اعتراضات مردمی و بازداشت غیر قانونی صدها شهروند در ایران" صادر گردید. امضاء کنندگان این بیانیه اعلام نمودند که به مدت 3 روز از 31 تیر تا 2 مرداد در برابر مقر سازمان ملل متحد در نیویورک دست به اعتصاب غذا خواهند زد تا بدینوسیله "صدای مظلومیت مردم شریف ایران را به گوش جهانیان برسانند و ..."؛ اما دریغ و درد آنچه در نیویورک اتفاق افتاد فقط آن چیزی نبود که در بیانیه اعلام گردیده بود. به عبارت دیگر، از ب بسم الله تا ت تمت، این تجمع اعتراضی که به مدیریت "ولایت مدار" گونهء یک فرد که با عناوین "گنج اصلاحات"، "قهرمان ملی"، "تئوریسین" و "عضو نهضت آزادی"(1) از او یاد می شد همراه با دروغ و تزویر، تبعیض و تحقیر، فرصت طلبی، غلو و گنده گوئی، و در جهت تبیین یک جریان فکری با هدفی مشخص انجام گرفت.

این تجمع اعتراضی، بر خلاف ادعای خبرنگارCNN  که تعداد آن را هزاران نفر اعلام کرده بود، حدوداً بین 300 تا 400 نفر شرکت کنندهء متغیر بود. بدیهی است عدم استقبال ایرانیان، بویژه ایرانیان مقیم نیویورک که گوئی بالغ بر 20 الی 30 هزار نفر می باشند، با وجود تبلیغات وسیعی که نسبت به برگزاری این اعتصاب از مدت ها پیش براه افتاده بود، جای بسی تاسف است و این سئوال را پیش می آورد که چرا در حالی که ایرانیان شهر های دیگر نواحی در جهت حمایت و پشتیبانی قیام سبز مردم ایران راهپیمائی های چندین و چند کیلومتری بر پا می سازند در نیویورک از این اعتصاب حمایتی نشد؟

باری، به هر جهت یکی از شکل های این اعتصاب، سخنرانی اساتید و فعالان سیاسی و اجتماعی بود که اجمالاً به چگونگی بعضی از آنها پرداخته می شود و انتظار می رود که ابتدا جماعت امضا کنندهء بیانیه، که در تجمع اعتراضی شرکت نداشتند و بالطبع از چگونگی  برگزاری تکنفرهء مدیریت اعتصاب بیخبر بودند، به این نکات دقت فرمایند و به آسانی امضاء سفید به دیگران نسپارند و سپس خانم ها و آقایانی که بعضاً از راه های بسیار دور قدم رنجه نموده بودند تا خود را به آن جمع برسانند توجه نمایند و بالاخره ایرانیان، بویژه ایرانیان خارج از کشور، حق دارند از آنچه که در این سه روز در نیویورک گذشته است را تا حدودی مطلع گردند.

 

1-                دروغ و تزویر:

در اعتصاب سه روزهء غذای نیویورک بارها اتفاق افتاد که روزنامه نگاران و خبرنگاران و برنامه سازان تلویزیون از مدیریت برگزار کنندهء تجمع اعتراضی نیویورک درخواست مصاحبه کنند که مدیریت آن همواره با ترفند هائی از انجام مصاحبه با آنان طفره می رفت. برای مثال، یکی از روزنامه نگاران  که در عین حال برنامه ساز یکی از شبکه های تلویزیونی مدافع بیانیهء اعتصاب غذا بشمار می رفت، می گوید «وقتی برای چندمین بار در خواست مصاحبه نمودم "ایشان با گفتن اينکه من تمرکز فکری ندارم مانند پرنده ای از مصاحبه با من شانه خالی کرد. در صورتی که نامبرده بلافاصله با خبرنگار CNN به مدت 35 دقیقه و برای چندمین بار مصاحبه نمود و به من از اینکه تمرکز فکری ندارم دروغ گفت»(2). نمونهء دیگری از این نوع ترفندها زمانی بود که نمایندهء جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر(3) قصد داشت اعلامیه ای را که در حمایت و پشتیبانی بیانیهء اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل صادر شده بود قرائت نماید. مدیریت تکنفرهء برگزار کننده با صراحت و قاطعیت عنوان کرد که "هیچ بیانیه ای از جانب هیچ دسته و گروهی در اینجا قرائت نمی شود." اما دیری نپائید که بیانیهء جمعی از وکلای دادگستری توسط خانمی از پشت تریبون قرائت شد.

 

2-                تبعیض و تحقیر:

صرف نظر از اینکه این فرد، خبرنگاران و روزنامه نگاران آمریکائی را به خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی ترجیح می داد، در واقع آنان را به نوعی تحقیر نیز می نمود؛ تا جائی که خانم محترم و مجربی از روزنامه نگاران ایرانی رفتار اجتماعی مدیر برگزار کنندهء تجمع اعتراضی در نیویورک را ناشی از حس حقارت قومی ایرانیان در مقابل بیگانگان توصیف کرد. (4) البته نگارنده، برخلاف نظر ایشان، بر این باور است که رفتار اجتماعی مدیریت ولایت مدار تجمع اعتراضی نیویورک از حقارت شخصیتی  نشئت می گرفت و ارتباطی با حقارت قومی ایرانیان ندارد. زیرا پر واضح است که برای دریافت کارت سبز اقامت در آمریکا این گونه ترجیح دادن ها ضروری می باشد.

 

3-                فرصت طلبی:

در مقاله ای تحت عنوان "چپ و راست" رادیکال فرصت طلب (5)، بعد از آنکه نگارندهء مقاله از فرصت طلبی هائی که چپ و راست رادیکال از جنبش سبز مردم ابران بعمل آورده اند، می نویسد که فرصت طلبی سازمان مجاهدین خلق از قیام سبز مردم ایران از آنجا ناشی می گردد که «آنان نام ندا آقا سلطانی را که به سمبل و نماد جنبش مقاومت مردم تبدیل شده است را با نام ندا حسنی، دختر جوان و معصوم و ناآگاهی که در زمان دستگیری مریم عضدانلو (رجوی) در فرانسه به آتش کشیده شد و جان باخت، عجین ساختند». شایسته است به این مقاله افزوده گردد که فقط چپ و راست رادیکال نیستند که در صدد فرصت طلبی از قیام سبز مردم ایران برآمده اند بلکه جناح "گنج اصلاحات" در اعتصاب غذا در نیویورک نیز از فرصت بدست آمده استفاده کرد و تصویر سعید حجاریان را در کنار تصویر زیبای ندا و در مقابل چشمان افراد شرکت کننده ای که هنوز دههء خونبار 60 از حافظه شان زدوده نشده است، نصب نمود. بدیهی است که این عمل بدور از انصاف و فرصت طلبانه است.

 

4-                غلو و گنده گوئی

یکی از نکات قابل توجه در تجمع اعتراضی نیویورک سخنان مدیریت برگزار کنندهء آن بود. ایشان همواره از اختناق 30 سالهء رژیم سخن می گفت و چنان وانمود میکرد که او در طی این مدت یکی از قربانیان جنایات رژیم جمهوری اسلامی بوده است. اشارهء این نکته از آن روی اهمیت دارد که قسمت اعظم شرکت کنندگان را جوانان تشکیل می دادند و بدیهی است که حق مسلم آنان است تا از واقعیات نکبت باری که کارگزاران رژیم از دیر باز بر سر این ملت آورده اند مطلع گردند. البته در قسمت بعدی و در گفتگوی انتقاد آمیز با یکی از سخنرانان دست چین شده این تجمع اعتراضی، به این نکته پرداخته خواهد شد؛ اما در مورد غلو کردن باید گفت که از طرف یکی از اساتید دانشگاه که صحنه گردانی بخش انگلیسی زبان (6) تجمع را بر عهده داشت، از مدیر برگزار کنندهء اعتصاب غذا به عنوان "قهرمان ملی" یاد شد. بدیهی بود که در بادی امر بکار بردن چنین القابی، آن هم در یک تجمع اعتراضی و در حمایت جنبش سبز مردم ایران، زیاد عجیب بنظر نمی رسید اما بعدها و در سخنرانی های دیگران به این نوع گنده گوئی ها، از جمله "گنج اصلاحات"، "تئوریسین"، و "عضو نهضت آزادی" دامن زده شده و موضوع را از جنبهء اشتباهات سهوی که در اینگونه سخنرانی ها ممکن است روی دهد، خارج می ساخت. اما با این وجود بنظر نگارنده بکار بردن چنین القابی ضمن اینکه از باور اشخاص سرچشمه می گیرد بیشتر عدم آگاهی آنان را نسبت به قضایا می رساند. 

 

5-                تبیین یک جریان فکری

در یکی از سخنرانی ها، سخنرانی باور سیاسی خود را با آوردن نام زنده یاد دکتر محمد مصدق و جبههء ملی به رخ دیگران کشید و ظاهراً سعی کرد کودتای انتخابی رژیم سراپا جنایت جمهوری اسلامی را با کودتای ننگین 28 مرداد 32 مطابقت نماید. اما بعد از پایان سخنان این خطیب محترم، مدیریت برگزار کننده بلافاصله تریبون را در دست گرفت و قاطعانه اعلام کرد که "این تجمع، یک تجمع حقوق بشری است و به هیچ دسته و گروه و حزبی وابسته نیست و نیز از جریان فکری خاصی دفاع نمی کند". اما بعد از مدتی که از تذکر مدیریت یک بام و دو هوای تجمع اعتراضی گذشت، استاد دانشگاهی که پیشاپیش مدیریت یک نفرهء اعتصاب غذا را به لقب "قهرمان ملی" مفتخر کرده بود، بدون توجه به تذکرات داده شده،  از مبارزات خود در آمریکا به عنوان یک فرد "مسلمان" و معتقد سخن گفت. بدیهی است که تبلیغ باور های سیاسی در تجمعات حقوق بشری به همان اندازه خلاف قاعده است که تبلیغ باور های مذهبی. اما مدیریت "حزب اللهی" ی برگزار کنندهء اعتصاب غذا نه تنها زحمتی به خود نداد که تذکرات حقوق بشری خود را تکرار کند بلکه لبخند رضایت بخشی نیز بر لبانش نقش بست. عده ای، همراه با نگارندهء این سطور، که تا حدودی به تفکر این جریان فکری آشنا بودند، رضایت مدیریت محترم ولایت مدار تجمع اعتراضی نیویورک را در باور راستین ایشان به "ملی گرائی خلاف اسلام است"(7) تعبیر کردند.

یکی دیگر از نکات جالب اعتصاب غذای سه روزهء نیویورک سخنرانی استاد آمریکائی بود که با زبان شکستهء فارسی مطالبی را ایراد کرد که مورد نقد جمع کوچکی از شرکت کنندگان واقع شد. این استاد آمریکائی، که گوئی ملیت و عنوان او باعث شده بود که مدیریت برگزاری اعتصاب از وی دعوت بعمل آورد، بدون توجه به مفاد بیانیه اعلام شدهء اعتصاب غذا که در حقیقت  حمایت و پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران بود، مفاد اعلامیهء جدائی طلبان آذربایجان شمالی را قرائت کرد. نامبرده در طی سخنرانی خود اظهار داشت که "نباید فراموش کرد که موسوی در کشتار مردم آذربایجان بویژه در سرکوب آیت اله شریعتمداری نقش اساسی داشت و ..." این قسمت از سخنانش با هلهله و کف زدن های چند نفر در صف آخر که معلوم بود اعلامیه جدائی طلبان آذربایجان را بدست این استاد ناآگاه داده بودند مورد تشویق قرار گرفت. سخنان نامبرده بلافاصله مورد انتقاد همان جمع کوچک از شرکت کنندگان واقع شد. منتقدین ضمن توضیح مواضع عاری از حقیقت ایشان، و تشریح واقعی شرایط اجتماعی، سیاسی ایران، اشتباهات فاحش او را یادآور شدند. نامبرده ضمن پذیرفتن اشتباهات خود و تصحیح مواضع اش در آخر تصریح کرد که: "اما نباید جنایاتی که موسوی در دوران نخست وزیری اش مرتکب شده است را فراموش کرد." در پاسخ به تذکر پرفسور آمریکائی اظهار شد که در شرایط فعلی که قیام سبز مردم ایران احتیاج به اتحاد و همبستگی دارد، بنظر می رسد که اکنون موقع حسابرسی، آن هم از سوی يک فرد آمریکائی چون شما نیست، و اگر هم اینچنین باشد و قرار شود با این منطق به مسائل مبتلا به جامعه پرداخته شود آنموقع است که "سنگ روی سنگ بنا نخواهد شد".

برای مثال، آیا مدیریت اعتصاب غذای سه روزهء نیویورک که در مقابل ما این چنین با آب و تاب جولان می دهد و علیرغم ادعایش مبنی بر مبارزهء 30 ساله با رژیم مستبد جمهوری اسلامی و نیز ساختن جعلی شناسنامهء 30 ساله به اصطلاح مبارزاتی برای خود، مگر ایشان حداقل 2 دهه از تاریخ نکبت بار رژیم جمهوری اسلامی در خدمت این رژیم نبوده است؟ روزگاری که بسیاری از همین امضاء کنندگان بیانیه در دههء خونبار 60 در زندان ها "خون بالا می آوردند" نامبرده به عنوان پادو در خدمت سیستم جرم و جنایت رژیم قرار داشت. زمانی که خیل پناهندگان سیاسی، بویژه بعد از قتل عام زندانیان سیاسی سال 67، آوارهء کوه و بیابان و سرگردان در کشور هایی چون پاکستان و ترکیه شدند، "قهرمان ملی" و "گنج اصلاحات" که اینک مدیریت تکنفرهء ولایت مدار خود را اعمال می کند و تمثال مراد بزرگوارش را در کنار تصویر ندا نصب می کند، کارگزاری فرهنگی کنسول سفارت ایران در ترکیه را بعهده داشت و حتماً می دانید که نقش این گونه کارگزاران در خارج از کشور چه بوده است." (8)

پاسخی که از جانب استاد آمریکائی داده شد این بود که: "بدیهی است که انسان قابل تغییر و تحول است." در جواب گفته شد که آری موسوی و امثال موسوی هم از این قاعده مستثنی نیستند هر چند که ممکن است در فردای محکمهء مردم که بحساب همهء ما رسیدگی خواهد شد اینان بخاطر خدمات امروزشان بخشوده شوند اما جنایات رژیم هیچگاه فراموش نخواهد شد.

 

ب- تضاد فکری جناح برگزارکنندهء اعتصاب غذا در نیویورک با بیانیهء اعلام حمایت از جنبش سبز

با یک بررسی اجمالی در مورد اعتصاب سه روزهء غذا در نیویورک به سهولت آشکار می گردد که شیوهء برگزاری و بسیاری از مطالبی که ارائه شد هیچ سنخیتی با محتوای بیانیه امضاء شده ندارد. به عبارت دیگر، اعتصاب غذای سه روزهء نیویورک پیش از اینکه گویای حمایت و پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران و محکوم کردن تقلب گسترده در انتخابات باشد بیشتر به معرکه گیری جناح ویژه ای تبدیل شده بود که سعی داشت با ترفند هائی "همه" را با "من" نشان دهد. به سخنی دیگر، در واقع بیانیهء این اعتصاب بنام حمایت از مبارزات مردم ایران صادر شده بود اما به کام جناح "اصلاح طلبان" درون رژیم  فرو رفت.

در این شکی نیست که علت اساسی جنبش سبز مردم، علیرغم تحریم شرکت در انتخابات از سوی گروه ها و سازمان های افراطی، حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی بود. همین حضور میلیونی مردم در صحنهء انتخاباتی باعث شد که کودتای انتخاباتی صورت گیرد و بدنبال آن مردم ایران و ایرانیان سراسر دنیا با شعار "رأی من کجاست" و "مرگ بر دیکتاتور" علیه رژیم استبداد  قیام کنند. در این رابطه، جناح "گنج اصلاحات" در شمار تحریم کنندگان انتخابات بود و انتخابات را در چهارچوب قانون اساسی آب به آسیاب رژیم ریختن می دانست و با تفکری که موضوع انتخابات را فرصتی برای به چالش کشاندن رژیم برای دستیابی به خواسته ها و مطالبات مردم می دانست شدیداً مخالفت می کرد. برای مثال، در تاریخ 11 جولای 2007، زمانی که اکبر گنجی برای اعتصاب غذا در برابر مقر سازمان ملل و برای اولین بار در جمع 20 الی 30 نفره حاضر شد، نگارندهء این سطور از نامبرده سئوال کرد که: "چرا با اصلاحات و شیوهء مبارزه در چهارچوب قانون اساسی مخالف هستید؟ و چرا شرکت در انتخابات را که نهضت آزادی و دیگر دوستان ملی مذهبی آن را فرصتی جهت تغییر در مدیریت کلان کشور می دانند امری سازشکارانه و بیهوده تلقی می کنید؟"(9) نامبرده قاطعانه پاسخ داد که "اصلاحات در ساختار و چهارچوب قانون اساسی موجود غیر ممکن است" و  بعد ها عنوان می کرد که مشارکت در انتخابات بمثابه "شرکت در شبه انتخابات تقلبی سلطان و بیعت با او" است و بر این باور بود که "در هر شرایطی انتخابات باید تحریم گردد." به عبارت دیگر، اعتصاب سه روزهء غذا در برابر مقر سازمان ملل که، بنا بر بیانیهء امضاء شده، در جهت حمایت از آرای انتخاباتی مردم و محکوم کردن تقلب انتخاباتی صادر شده بود، با باور های ایشان و جناح مدافع خارج نشین اش منافات داشت.

بنابراین، بیدلیل نبود که برگزاری اعتصاب سه روزهء نیویورک به انحراف کشیده شد و با عملکرد ولایت مدارانه و جناحی یک فرد، اعتصابی که قرار بود "همه با هم" در آن شرکت کنند به معرکه گیری  جناحی ی "همه با من" تبدیل گرديد و نه تنها مفاد بیانیه زیر پا گذاشته شد بلکه بیش از پیش باعت تفرقه و عدم اعتماد نسبت به چنین فراخوان هائی گرديد.

در پایان، اگر عمری باقی ماند و فرصتی دست داد، نگارنده راهبرد کلان (استراتژی) جناح "گنج اصلاحات" در خارج از کشور را که در صدد "ملا خور کردن" مبارزات یک نسل از افرادی که زندگی و هستی خود را طی سه دهه اختناق و استبداد دینی فدا کرده اند تا آزادی و حاکمیت ملی را بدست آورند، تشریح خواهد کرد.

10 آگوست 2009

 

پاورقی ها:

1- اکبر گنجی عضو نهضت آزادی نبوده و نیست

2-  همصدائی، فرامرز فروزنده، 26 جولای  2009

3- بیانیه جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران www.irhumanrights.com

4- همصدائی، فرامرز فروزنده ، گفتگو با خانم هما سرشار

5- "چپ و راست" رادیکال فرصت طلب، آذرخش،     www.mellimazhabi.org

6- سخنرانی آقای علی دباشی در مراسم برگزاری اعتصاب غذا در نیویورک، 22- 24 جولای 2009

7- آیت اله خمینی، صحیفه نور ج 12 ص 110  

8- www.irajemesdaghi.com 

9- 11 جولای 2007 نیویورک

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630