بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/08/15.Saturday/081509-Peiman-Farzandi-az-Iran-To-Secular-Republicans.htm |
شنبه 24 مرداد 1388 ـ 15 آگوست 2009 |
سخنی با جمهوریخواهان سکولار ایران
پیمان فرزندی از ایرانزمین
به نام خداوند جان و خرد
سرانجام انتخابات جمهوریاسلامی با شعبده و کودتای بزرگ سیدعلی خامنهای به پایان رسید و این دیکتاتور بزرگ روی اصلی خود را به عیان نشان داد و با صدای بلند فریاد زد که هیچ انتقاد و مخالفتی را تحمل نمیکند. اما این بار دیگر، پس از سی سال رنج و بدبختی و ستم، ملت به جان آمده خروشید و به خیابان آمد و فریاد زد «مرگ بر دیکتاتور»، و علناً جمهوری ایرانی را به جای اسلامی فریاد زد.
اصلاحطلبان حکومتی هم این بار ایستادگی کردند چون دیدند خامنهای و باند سپاه به آنها هیچ رحمی نخواهد کرد. آنگاه، بعد از گذشت 50 روز، خامنهای راه آشتی را بیشتر بست و نشان داد که اینها را دیگر نمیخواهد. نشان داد که فرعون زمانه میخواهد با بمب اتمی و نیز تروریسم اسلامی جهانی را به خون کشد و بر جسد میلیون ها انسان امپراتوری خون و بدبختی جهانی بنیان نهد و برای اینکار دیوانهای چون محمود احمدینژاد و جرثومهگانی چون مصباح و فیروزآبادی به کارس میآیند.
ازسویی ديگر، باند سپاه میخواهد روحانيت را برای همیشه کنار زند و این کار از 4 سال پیش باعث ایجاد گسلی در جمهوریاسلامی شده که امروز به درهای عمیق بدل گشته و جمهوری اسلامی را به راحتی به دو پاره بخش کرده است.
این نادانان، چون دیگر دیکتاتورها، خود را ابدی دانسته و مردم را حساب نکرده بودند. اما مردم امروز ديگر نمیترسند. بالای 300 شهید و هزاران زندانی نشانگر مبارزهء دامنهدار و شجاعت بینظیر مردم ایران با دیکتاتوری و فساد است. مردم دیگر جانشان به لب رسیده و حتی حالا که موسوی و کروبی مقاومتی کرده اند به آنها نيز دلبسته اند اما، در هر صورت این حکومت را نمیخواهند. ملتی که هفته اول شعارش در حد انتخابات بود، بعد از کشتار روز 30 خرداد، شعارهایش ماهیت رژیم جنایتکار را هدف گرفت. ازسویی خامنهای نادان خودش را به احمدینژاد گره زد و پل های پشت سرش را ویران ساخت.
متأسفانه، هنوز از سوی جمهوری خواهان سکولار ایران، به جز اعلامیه پراکنی یا شرکت در تظاهرات اعتراضی، حرکتی شایسته دیده نشده است. به همين دليل اين خطوط را در شب سياه وطن، و از خاک وطن خطاب به آنان می نويسم:
دوستان عزیز! امروز فرصتی تاریخی پيش آمده است، کاری کنيد! ما یک لشکر انبوهیم. 10 تا 15 میلیون ایرانی در نمایش انتخابات شرکت نکرده و به دنیا نشان داده اند که میخواهند مذهب از عرصهء حکومتی و زندگی اجتماعی آنها برای همیشه بیرون رود. بخش عمده ای از بیش از 25 میلیونی که به کاندیداهای اصلاحطلب رای دادند نيز در این مبارزه با ما هستند. ما هم اکنون، در کمترین میزان، حداقل 30 میلیون هستیم و طرفداران رژیم به 7 میلیون هم نمیرسند.
نگارنده این اعداد را براساس آماری که کارکنان شجاع وزارت کشور به بیرون درز دادند و نیز مقایسه تظاهرات مردم و تنها و تنها حضور مزدوران رژیم در قالب نیروهای سرکوب میگویم.
ملت ایران، با تظاهراتهای ملیونی و آرام به دنیا نشان داد که دیگر نمیخواهد انقلاب خونباری را برپا کند تا از دل آن یک دیکتاتوری دیگر بیرون بیاید. دوستان جمهوریخواه! بدانيد که عدم استفاده از این فرصت، به فرصتطلبانی چون پادشاهیخواهان تندرو که میخواهند دوباره سایه پرمهر! اعلیحضرت بزرگارتشتاران را به ایران برگردانند، یا کمونیستهای در خط لنین و استالین، و یا مجاهدین و جمهوری اسلامی شان، امکان می دهد تا از رادیکال شدن جنبش سواستفاده نموده و دوباره مصیبتی بر ایران نازل کنند. (نگارنده در اینجا یورش وحشیانهء ارتش عراق به اردوگاه اشرف را محکوم میکند و حساب آن بیچارگان دربند را از رهبران شان جدا میداند).
دوستان عزیز! امروز فرصتی تاریخی برای استقرار یک جمهوری سکولار پارلمانی در ایران مهیا شده است و این فرصت را خامنهای و باند خونخوارش ناخواسته و بهواسطه حماقت و دیوانگی شان برای ملت ایران مهیا نموده اند. نسل نيمه سالی که زندگانی اش نابود شده، و نیز نسل جدیدتری که به یمن پیشرفت فنآوری چهرهء واقعی دینکاران را شناخته، دیگر نه ولی میخواهد نه بهشت آخرتی، و نه حاکمیت مذهب يا هرگونه استبداد فاشیستی را. ولی مهمترین معضل اين نسل فقدان یک رهبری مورد اطمینان است. ملت دیگر به رهبری شخصی اعتماد نمیکند چون بلای خمینی را به چشم دیده است. امروز دوستان جمهوریخواه سکولار بايد یک گروه رهبری تشکیل دهند با این دید که منشوری ملی برای جمع کردن تمام دموکرات های ایران بنویسند. این گروه باید، با شرکت در رهبری تمامی تظاهرات و اعتصابات، از هرز رفتن نیروی مردم جلوگیری کرده و با مردم برای جهتدهی کوشش هاشان همراه باشد. مردمی که فریاد «جمهوری ایرانی» سر میدهند آشکارا هدفشان ایجاد یک جمهوری ملی سکولار و خلاصی از جمهوریاسلامی است.
بنظر من می رسد که وجود نکات زير در آن منشور ملی که گفتم ضروری است:
1. حکومت آیندهء ایران از نوع دموکراسی پارلمانی است.
2. امور تمام استانهای ایران باید توسط شوراهای استانی ی برگزیدهء مردم در هر استان صورت گیرد و دولت مرکزی تنها باید سیاست خارجی، سیاست های کلان اقتصادی و نیروی ارتش را راهبری کند.
2. در حکومت آیندهء ایران هیچگونه تبعیضی بین مردم از نظر قومیت، زبان و دین برقرار نگردد.
4. با ایجاد دادگاه های حقیقتیاب از انتقام های کورکورانه جلوگیری شود و مجرمان و جنایتکاران اسلامی با رعایت ضوابط حقوق بشر مورد محاکمه قرارگیرند.
5. لازم است کسانی که در ایجاد این نظام مشارکت داشتند و حتی در زمان هایی در جنایات اولیه نیز بودند ولی بعد نادم شده و بابت بازگشت شان مورد اذیت و آزار نظام قرارگرفته اند عفو شده و در مبارزات ملی از وجودشان استفاده شود. ضمن اینکه اگر اصلاح طلبان حکومتی هم به صف مردم پیوستند باید از آنها استقبال نمود.
6. آزادی اجتماعی و نیز آزادی مذهب و هرگونه عقیده ای بايد تضمين شود.
مساله این است که نباید به بهانههای مسخرهای چون اینکه شخصی نماز میخواند یا دیندار است او را عامل حکومت دانسته و از مبارزات طرد نمود. بیایید زمان را تلف نکنید.
دوستان! فرصت طلبانی در کمين نشسته اند تا با سوار شدن بر موج تنفر نسل امروز از حکومت مذهبی، دیکتاتوری های خود را بنا کنند. اما جمهوری خواهان سکولار بايد از اين نکته ء بسیار امیدوار کننده خشنود باشند که اکثريت نسل جوان و متفکران ایران امروز به لزوم برقراری یک جمهوری واقعی، که سکولاريسم آن متضمن آزادی و دموکراسی است پی برده و دیگر به هیچ رژیم دیکتاتوری دلبسته نیستند.
دوستان جمهوری خواه سکولار! امروز بحث ما بحث حذف مذهب از حکومت و حذف ولایت فقیه در رأس ساختار آن است. پس اشتباه نکنید و خود را دربست در اختیار اصلاح طلبان حکومتی و حامیان خارجی شان قرار ندهيد. امروز حکومت های خارجی آشکارا نشان داده اند که میخواهند نظام تعدیل شود نه اينکه تغییر کند! چرا که منافع خود را در گروی استمرار حکومت اسلامی می بينند. دیدید که آقای اوبامای چه گفت؟ گفت که ما احمدینژاد را به رسمیت میشناسیم ولی برایش پیام تبریک نمیدهیم! که به رسميت شناختن برای بدست آوردن دل حکومت است و تبريک نگفتن برای خام کردن مردم به جان آمده با اين دلخوشکنک بی معنا.
و در پايان سخنی نیز با اصلاح طلبان حکومتی دارم:
خانم ها، آقايان! ببینند که خامنهای با ياران شما چه کرده است و بفهميد که از نظر او تاريخ مصرف شما به سر آمده است. به ابطحی، بهزاد نبوی، رمضانزاده و امینزاده و بسیاری دیگر بنگرید. خانم ها و آقایان! حکومت شما را حذف کرده است! پس بیایید و به مردم بپیوندید.
جناب مهندس موسوی! مردم حکومت آخوند و پاسدار نمیخواهند. مردم میخواهند آزاد باشند. دیگر مردم اندیشههای ناب امام راحل و مزخرفات ایشان و دیگر آخوندهایی که خود امروز از دست پاسداران بیچاره شده اند را نمیخواهند. خامنهای کمر به نابود کردن شما و کروبی هم بسته است. پس، تا دیر نشده به مردم بیوندید و اعلام کنيد که حاضرید اشتباهات سی ساله را جبران کنید.
آقایان! دیگر اشتباه بس است. مذهب خونريزتان هیچ چیزی برای دنیای مردم ندارد به جز نکبت. با اين همه سکولارها به مذهب تان کاری ندارند و فقط میخواهند شرش از سر ما کم شود و در حکومت نباشد.
شما هر چه قدر که دوست دارید نماز بخوانید و روزه بگیرید، با خدای خود راز و نياز کنيد اما کاری به دیگران کاری نداشتهباشید. اسلامی های سکولار هم اکنون چنين می کنند. از آنها ياد بگيريد! آنجا که گفته اند «می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری نکن» بهشت خداون تان مسلماً متعلق به کم آزارترين شمايان است. و الا خشم مردم همه تان را جارو خواهد کرد و در آن دنيا ديگری هم که در باور شما وجود دارد در آتش جهنم مخلد خواهيد شد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |