بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/08/15.Saturday/081509-Mehdi-Arabshahi-Thinking-of-the-movement.htm |
شنبه 24 مرداد 1388 ـ 15 آگوست 2009 |
تاملی در چيستی جنبش سبز تغيير
مهدی عربشاهی
در شرايطی که ايران 50 روز پرالتهاب را پشت سر گذاشته و تهران صحنه بزرگترين اعتراضات مردمی به فضای بسته سياسی کشور و نتايج انتخابات رياست جمهوری بوده است، دو سوال بيش از پيش رخ می نمايد.
مردم عادی که سياسی ترين وجه زندگی خويش را در 30 سال گذشته می گذرانند از يکديگر بی صبرانه می پرسند "سرانجام چه خواهد شد؟" فعالان سياسی و اجتماعی هم در گيرودار پاسخ به سوال هميشگی خود هستند: "چه بايد کرد؟"
گروهی از فعالان، که عمدتاً ساکن خارج از کشور هستند، بر عبور سريع از موسوی و انديشه های او تأکيد می کنند تا خود پرچم رهبری مبارزات مردمی برای دموکراسی را به دست بگيرند. جمعی در جنبش زنان در جستجوی صف و هويت مستقل خود درون جنبشی بزرگتر هستند. گروهی همچنان در مرحلهء تجزيه و تحليل شرايط جديد کشور به سر می برند و به جمع بندی مشخصی نرسيده اند.
در
اين ميان، ميرحسين موسوی حلقه مشاوران خود را از دست داده و تنها مانده است. گروهی
که صريح تر و شجاع تر بودند در بازداشت يا زندگی مخفی به سر می برند و گروهی هم که
تنها به طمع قدرت او را همراهی کرده بودند در هنگام هزينه دادن از گرد او پراکنده
شدند. اينگونه، موسوی همچنان بر يکسانی هويتی ی همهء نيروهای حاضر در جنبش سبز حول
گفتمان صدر انقلاب اسلامی تاکيد می کند.
در اين يادداشت
تأملاتی پيرامون برخی از مهم ترين مسايل "جنبش سبز تغيير" ارايه می شود.
1. مطالبات جنبش (گسترش يابد يا نه؟) : موسوی و کروبی تلاش می کنند تا مطالبات مردم در چارچوب قانون اساسی، البته با خوانشی متفاوت از خوانش شورای نگهبان کنونی، پيگيری شود. آنها اصلی ترين مطالبه را اصلاح انحرافات پديد آمده در مسير انقلاب اسلامی دانسته و بر ابطال انتخابات و برپايی انتخابات آزاد تاکيد می کنند.
گروهی ديگر اصرار عجيبی دارند که سطح مطالبات را به سرعت بالا برده و هدف قرار دادن چيزی کمتر از تغيير نظام سياسی و دگرگونی ريشه ای مناسبات اجتماعی را بی ارزش می دانند.
به نظر من، با نگاهی به تجربيات تاريخی و نيز امکانات و توانمندی های جنبش سبز در برابر حاکميت، رشد سريع مطالبات در اين مرحله چندان مفيد ارزيابی نمی شود. فراموش نکنيم که اين ائتلاف خودجوش شبيه به راهپيمايی دستهء بزرگی از پير و جوان است که، برای متلاشی نشدن جمع، هم پيرها بايد کمی پا تند کنند و هم جوان ها کمی دندان بر جگر بگذارند.
2. رهبری جنبش (تغيير کند يا نه؟) : به گونه ای نسبتاً تصادفی، سير حوادث قبل و بعد از انتخابات به سمتی رفت که بحران رهبری در ميان نيروهای منتقد را تا حدودی حل نمود. در درجهء اول موسوی، و سپس کروبی، با اقبال مردمی روبرو شده و از خود پايمردی لازم را تا اين لحظه نشان داده اند تا تبديل به نمادهای جنبش سبز تغيير شوند. با اين حال، اين دو نبايد تلاش کنند که رهبری نمادين خود را به يک رهبری ايدئولوژيک گسترش دهند؛ چرا که بدنهء جنبش گسترده تر از چتر فکری آنها است.
از سوی ديگر ساختار افقی و برنامه ريزی باز، که با شبکهء اطلاع رسانی مردمی و اينترنت کامل شده، در صورت تداوم استقامت روحی و روانی مردم همچنان کارا خواهد بود و هرگونه تلاش برای ايجاد ساختار هرمی برای جنبش با توجه به ملاحظات امنيتی پيشاپيش شکست می خورد.
3. تکثر درونی جنبش (مطلوب است يا نه؟) : رنگين کمان هفت رنگی از نيروهای سياسی و اجتماعی، با محوريت رنگ سبز، در اردوگاه اين جنبش مسالمت آميز برپا شده است. اين هويت های ناهمگون بر سر اشتراکاتی حداقلی به هماهنگی نسبی رسيده اند اما اختلافات عميقی در نگرش، ايدئولوژی و پيشينهء تاريخی آنها مشاهده می شود. از يکسو نياز به تداوم اين اتحاد برای پيروزی احساس می شود و از سوی ديگر اين نگرانی هست که چشم بستن بر اختلافات سرنوشتی چون انقلاب بهمن ۵۷ را سبب شود و يک گروه آنچنان فربه شود که ديگران را حذف کند.
به نظر می رسد بهترين راهکار احترام به تکثر درونی جنبش و پرهيز از يکپارچه سازی هويت های ناهمگون است. بديهی است هويت های گوناگون همراه شده در جنبش، ضمن آزادی در ابراز ديدگاه های خود، بايد از تلاش برای ايجاد هژمونی بر جنبش خودداری کنند؛ چرا که نتيجهء آن اتلاف انرژی نيروهای جنبش و پراکندگی و دلسردی مردم خواهد بود.
4. روش و زمانبندی : مهمترين کانون پيروزی بخش اين جنبش مسالمت آميز بودن اعتراضات بوده، به گونه ای که صدای مظلوميت مردم ايران پژواکی جهانی يافته است. تداوم اين راه و پرهيز از انتقام جويی (که دور باطل خشونت را در پی دارد) تنها مسير روشن پيش پای دموکراسی خواهان است.
با توجه به اينکه اعتراضات در اين مرحله شکل فرسايشی پيدا کرده، فرجام نهايی اين رقابت به سود گروهی رقم خواهد خورد که ديرتر صحنه را ترک کند. چشم انداز دموکراسی و حقوق بشر نه مانند روزگار قبل از انتخابات، در بلندمدت (بيش از 5 سال)، و نه خوشباورانه، در کوتاه مدت (2 تا 4 ماه)، نمايان می شود.
و اين پاسخ سوالی است که مردم از هم می پرسند: پيروزی با دموکراسی خواهان است اما در ميان مدت (6 ماه تا 2 سال آينده) و کمی صبر مرهم پای خسته مردم ايران در اين راه خواهد بود.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |