بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان   |   پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

آدرس اين صفحه با فيلترشکن:  https://newsecul.ipower.com/2009/07/26.Sunday/072609-Behzad-Mehrani-Kadivr-Montazeri.htm

يک شنبه 4 مرداد 1388 ـ 26 جولای 2009

نقدی بر پرسش های کدیور از آیت الله منتظری

بهزاد مهرانی

چندی پیش با دوست فرزانه ای در مورد واکنش های روحانیون و مراجع تقلید نسبت به جنبش سبز و پیامدهای آن پس از 22 خرداد مباحثه ای داشتم. صاحب این قلم در این بحث دوستانه به عمل استفتای دکتر کدیور از آیت الله منتظری انتقاد داشتم و لب کلام آن رفیق شفیق این بود که این انتقادات در چنین شرایطی به مصلحت نیست. به یاد قبل از انقلاب 57 افتادم که در آن زمان نیز، به بهانهء مصلحت و جلوگيری از شکاف در میان مبارزین علیه نظام سلطنتی، بسیاری، از نقد متفکران و معلمان انقلاب سر باز زدند. مهندس بازرگان بعدها گفت که در زمان اوج گیری تفکرات علی شریعتی همواره منتقد اندیشه های او بوده است. اما به علت اتحاد بین صفوف مخالفین نظام از نقدهای خویش چشم پوشیده است. بهانهء «ایجاد انسجام بین صفوف منتقدین» بهانه ای منطقی و معقول نیست که بتواند موجبات آن را فراهم سازد که چشم بر نقد اندیشه ها ببندیم. به ویژه اگر بر این باور باشیم که هدف وسیله را توجیه نمی کند.

محسن کدیور، در روز میلاد امام اول شیعیان، پرسش هایی را با آیت الله منتظری در میان نهاد؛ پرسش هایی کلی و بدون مصداق که لاجرم پاسخ هایی بدون ذکر مصداق را نیز به دنبال داشت. (با توجه به اینکه کار فقیه تعیین مصداق نیز نیست). کدیور در پرسش نخست خویش می گوید: «تصدی مناصبی که براساس قانون لازم الرعایه – شرط ضمن عقد خدمت کلیهء متصدیان خدمات عمومی – مشروط به شرایطی الزامی از قبیل عدالت، امانتداری، تدبیر و برخورداری از رای اکثریت مردم است؛ پس از سقوط شرایط و احراز مکرر صفات متضاد به نحو شیاع و در حد اطمینان قریب به یقین، چه حکمی دارد؟» و آیت الله منتظری «از بین رفتن هر یک از آن شرایط را بدون حاجت به عزل، موجب سقوط قهری ولایت و تصدی امر اجتماعی و عدم نفوذ احکام صادره از سوی آن متولی و متصدی» می داند» و، سپس، وظیفهء شرعی مردم در قبال چنین متصدیانی را برکناری آنها، با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر، و حفظ ترتیب الاسهل فالاسهل، و الانفع فالانفع، و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن می داند.

این پرسش و پاسخ مورد توجه بسیاری از رسانه ها و منتقدین حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفت و همگان مراد و منظور پرسشگر و پاسخ دهنده را دریافتند و دانستند که روی سخن در «سقوط قهری ولایت» با چه کسی است.

اینکه اکثر روحانیون و مراجع تقلید همراه و همگام جنبش کنونی ملت ایران هستند، ادعایی است که نمی توان چندان برای آن دلایل قانع کننده یافت. بسیاری از روحانیون و مراجع تقلید پشتیبان حکومت اسلامی هستند. بسیاری از آنان همواره حمایت خود را از نظام مستقر اعلام داشته اند و برخی از آنان نیز سکوت پیشه کردند؛ سکوتی که ـ به زعم کدیور ـ نشانهء حمایت آنان از جنبش مردم ایران است. حال آنکه این سکوت را به هیچ وجه نمی توان اینگونه تفسیر نمود. چگونه است که روحانیت شیعه، که به باور دکتر کدیور همواره ملجاء و پناهگاه مظلومان بوده است، اکنون راضی به سکوت شده است؟ افراد شجاع و حق طلبی چون آیت الله منتظری استثناء هستند.

نقدی که به سوالات آقای کدیور از آیت الله منتظری وارد است نقدی مفهومی نیست بلکه نفس اینگونه پرسش ها - بدون ورود به ارزشمندی و کارایی آن - مورد انتقاد است. می دانیم که مراجع تقلیدی وجود دارند که به ولایت مطلقه فقیه باور دارند و همچنین روحانیونی که این حرکت های مردمی را مصداق «بغی» (بدکاری و فساد و ستمکاری) شناخته و سرکوب و کشتار ناراضیان مسالمت جو را عملی شرعی می دانند. حال اگر کسی به عنوان یک مقلد دینی پرسش هایی را ـ متفاوت با آنچه کدیور با آیت الله منتظری در میان نهاده است ـ از مرجع مورد وثوق خود بپرسد و پاسخی متفاوت و بل متضاد با آنچه دکتر کدیور دریافت کرده است را دریافت کند، آیا این مقلد محترم دلیل متقنی یافته است که دست به کشتار معترضین بزند؟ مگر آیت الله خمینی، به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی و مرجع تقلید، نگفته اند که «حفظ نظام از اوجب واجبات است؟» پس چگونه است که از مریدان و مقلدان ایشان می خواهیم که برای حفظ نظام اسلامی در برابر معترضان سکوت کنند؟

تکیه بر استفتاء در مسائل سیاسی اینگونه نیست که همواره پاسخی داشته باشد که به مذاقمان خوشایند باشد. این قفل گر اینگونه نیست که همواره برایمان کلید بسازد تا ما با کمک آن درهای بسته خود را بگشائیم و گاهی قفلی بر قفل های دیگر ما می زند؛ به قول مولانا، «قفل گر گه قفل سازد گه کلید!»

در نظام های دموکراتیک، بر اساس رأی و نظر قاطبهء مردم است که امور انسان ها سامان می یابد و این چنین نیست که این راه شفاف را بتوان با استفاده از استفتاء شرعی دور زد.

محسن کدیور، در مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل (8 تیر 1388)، در پاسخ خبرنگار مجله می گوید: «من قبول دارم که پاره ای از جوانان تمایل به زندگی از نوع غربی دارند. اما نباید برای آن وزن زیادی قائل شد. نه من و نه اکثریت هموطنان من طرفدار جدایی کامل دین از حکومت نیستیم . ایران کشوری است با سنن و ارزش های اسلامی. بیش از 98% ایرانی ها مسلمان هستند». از اینکه آقای کدیور چگونه و بر اساس چه آماری به این نتیجه رسیده اند که اکثریت ایرانیان خواهان جدایی کامل دین از حکومت نیستند در می گذریم؛ اما پرسش این است که حکومت دینی مورد نظر ایشان بر اساس کدام تعریف از دین شکل می گیرد؟ از دین تعاریف متفاوتی ارائه شده است. حال حکومت دینی باید بر مبنای کدام یک از این تعاریف متعدد و متکثر و متلون و بعضاً متضاد شکل گیرد؟ اگر دین را همچون تعریفی که مولانا، بعنوان یک عارف مسلمان، ارائه داده است، «حیرانی »* بدانیم و «سبب دانی»** و چون و چرا کردن را دور شدن از حضرت باریتعالی بشناسیم، بر اساس این پارادایم چگونه می توان دست به تأسیس حکومتی دینی زد؟ لاجرم باید در اینجا تعریفی از دین را مبنای تشکیل حکومت دینی قرار دهیم و قطعاً این تعریف نیاز به مفسران و ایدئولوگ های خاص خود دارد که نتیجه اش رفتن از یک حکومت مطلقهء دینی به سوی حکومت مطلقه دینی ِ دیگری است.

پرسش های کدیور از آیت الله منتظری به گونه ای استفاده ابزاری از دین است؛ استفادهء ابزاری که راه گشای جنبش مردمی ایران است اما تجربهء سی سالهء حکومت جمهوری اسلامی نشان داده است که اینگونه استفاده از دین راه به جائی نخواهد برد زیرا ناباورمندان به حکومت دموکراتیک نیز می توانند از این ابزار در جهت استیلای استبداد مذهبی استفاده کنند، چنانچه تاکنون با توانائی و امکانات بیشتر و ابزارهای کارآمدتر این کار را کرده اند.

 

* گه چنین بنماید و گه ضد این / جز که حیرانی نباشد کار دین (مثنوی)

** از سبب دانی شود کم حیرتت / حیرت تو ره دهد در حضرتت

    زیرکی بفروش و حیرانی بخر / زیرکی ظن است و حیرانی بصر (مثنوی)

http://www.behzadmehrani.net/post-284.aspx

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630