بازگشت به خانه | فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان | پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/07/16.Thursday/071609-Reza-Pahlavi-No-connection-to-past.htm |
پنج شنبه 25 تير 1388 ـ 16 جولای 2009 |
من هيچ پيوندی با گذشته ندارم
رضا پهلوی
در گفتگو با ژان پير از راديو اروپا
پرسش:
رضا
پهلوی، شما به پاریس تشریف آورده اید. درود بر شما و خوش آمديد.
در این جا می خواهم یادواری کنم که شما پنج ماه پيش از این به
جامعه ی اروپا اعلام کرديد که مردم ايران، بالاخره پرانتز سی سال تاريکی را بسته
اند.
پاسخ:
کاملاً، رويدادهايی که در سه هفتهء پيش رخ داده اند، یک فصل نوينی را در مرحلهء آخر
وجود اين رژيم که در حال نابودی است پدید آورده اند. من از اين جهت اين را عنوان می
کنم که نه تنها بحث از بين رفتن کامل مشروعيتی که در حال حاضر تنها متعلق به ملت می
باشد، در میان هست، بلکه سخن بر سر اين هم هست که يک «بيداری همگانی» پيش آمده است،
نه تنها در ايران، بلکه در همه ی جهان؛ بیداری نسبت به اين که اين رژيم کاملاً يک
رژيم غاصب هست و با بهره گیری از ترور و ديکتاتوری می خواهد خواسته ی خودش را تحميل
کند.
پرسش:
با
اطلاعاتی که شما داريد، سرکوب در ايران هنوز ادامه دارد. اين سرکوب چه کسانی را در
بر می گيرد؟
پاسخ:
ببينيد، شوربختانه تصميم آقای خامنه ای تصادفی و پیشامدانه نبود!
او یک خط قرمز
کشيده است و رژيم تلاش خواهد کرد که خودش را تحميل کند و برای اش مهم است که پا بر
جا بماند. و در اين شرايط ويژه هست که دنيا بايد متوجه باشد که این يک جامعه است که
سرکوب شده است، و این جامعه نياز به همیاری و پشتيبانی دارد تا خود را تنها حس نکند!
پرسش:
در
خيابان ها و پشت بام خانه های تهران، فرياد مرگ بر ديکتاتور سر داده می شود، چه کسی
هدف اين شعار ها است؟
پاسخ:
هدف آنها ولی فقيه است، و زمانی که به ولی فقيه نه می گويند، يعنی به ساختار نظام
نه گفته اند! و البته يک چيزی را فراموش نکنيد! بيش از سی سال است که به هم ميهنان
من حق گزینش آزادانه را نداده اند!
پرسش:
در
گذشته نيز به آنها داده نمی شد؟!
پاسخ:
آن داستان ديگری است! من دربارهء رژيمی گفتگو می کنم که کانديداها را از يک صافی
صلاحيت رد می کند، و در نهايت حق گزینش از ميان دو سه نفر را که همگی از پيش تعيین
شده اند می دهد.
اين جنبش از میانهء ارديبهشت
ماه آغاز شده است و رويدادهايی که در سه هفته ی گذشته رخ داده اند، نشان از به سر
آمدن تاب و بردباری مردم دارند! مردم ديگر از اين بيشتر نمی توانند رژيم را تاب
آورند! خواسته های مردم زير پای اين رژيم لگد مال شده است، به وضيعت زنان از همان
آغاز اين رژيم تا به امروز نگاه کنيد! فرياد و دادخواست مردم ايران در سراسر دنيای
آزاد تنها داشتن آزادی، حق گزینش و فرمانروایی مردم بر مردم است...
پرسش:
شما چه
خواستی داريد که از اينجا بخواهيد اعلام کنيد؟
پاسخ:
چيزی که من درخواست می کنم، بسيار ساده است، «پشتيبانی جهاني»
از مردمی که
تنها می خواهند آزادی گزینش داشته باشند. اين همان پدافند از آزادی است؛ همچنين نقش
حقوق بشر نيز در ميان است. جهان حق دارد که بگويد:
نبايستی در مسائل داخلی يک کشور دخالت کرد...
پرسش:
جهان
را فراموش کنيم! امروز ايران يک زندان است، امروز گزارشگری در ايران آزاد نيست،
امروز در ايران، شبکه ی اينترنت از کار افتاده است،... آيا خواست امروز، همان
پاسداری از داشتن همه ی آزادی ها برای مردم ايران است؟
پاسخ:
البته! يک ايران مردم سالار در آينده، کشوری که همه قانون های اش بر پايه ی منشور
جهانی حقوق بشر نوشته شده است، يعنی کشوری که از حقوق شهروندان، از هر انديشه و
گرايشی، پاسبانی خواهد کرد، نه تنها آزادی را باز خواهد يافت، بلکه از کسانی که در
اين نظام، ناخواسته و اجباری کار می کنند، با بهره گیری از يک بخشش بين المللی و
بازنگری ملی، نگهداری خواهد کرد! به عبارت دیگر، بخشش عواملی که حتی در برخی گاه
ها، از آنان به عنوان بازوی زور رژيم بهره برداری شده است.
پرسش:
از ديد
غرب، و به عبارتی از دید همه ی جهان، احمدی نژاد و دولت اش، قدرتمند است و پيروانش
را نیز همچنان دارد! باور و ديد شما دربارهء جزئيات اين در هم شکستن جامعهء کنونی
ايران، و يا در کل، در هم شکستن رژيم ايران، چيست؟
پاسخ:
به گمان ام همه می دانند که آن چیزی که رژيم با آن روبرو شده است در هم شکستن است.
برای نمونه مخالفت رفسنجانی با آقای خامنه ای و يا به عبارتی اختلافات در درون
نظام! تنها اين نيست! يک رژيم تماميت گرا، تلاش خواهد کرد که خود را تحميل کند.
هميشه به همين گونه بوده است، برای نمونه رفتار رژيم مسکو در جنگ سرد!
ولی چيزی که بسار مهم است، دانستن اين امر است که هيچ رژيمی در
دراز مدت، بدون داشتن مشروعيت و تنها با بهره گیری از فشار نتوانسته است پا بر جا
بماند! تاريخ درستی اين موضوع را نشان داده است!
ايرانيان امروز تنها نيستند. من هيج زمان در طول تاريخ ايران،
همچنين تاريخ معاصر، یک چنين پشتيبانی جهانی ای را از مردم ايران نديده ام!
پرسش:
رضا
پهلوی، ديروز در پاريس، همهء گروه های مخالف رژيم با شما گرد هم آمدند. دربارهء چه
فعاليت هايی که از اين پس بايستی دنبال دنبال شوند هم انديشی کرديد؟
پاسخ:
همبستگی همه ی نيروهای مردم سالار بدين معنی است که اهميت، پيش از همه چيز برای
آينده يک کشور، رسيدن به آزادی است، و از آن لحظه هست که گروه های گوناگون با باور
های دگرگون، آغاز به کار خواهند کرد تا بهترين روش را برای تحقق اين دموکراسی ارائه
دهند.
امروز، جمهوری خواه و پادشاهی خواه، نيروی چپ و نيروی راست،
همگی دور هم گرد آمده ايم و در يک طيف گسترده ای که در بر گيرندهء انديشه ها و بينش
های سياسی گوناگون است، به «یک نگرش یگانه از يک ايران مردم سالار» رسيده ايم.
پرسش:
خواست شما
چيست؟ از این رو این را می پرسم که در گفت و گوی پيشين و زمانی که دربارهء واپسین
کتاب شما گفتگو می کرديم، شما، فعاليت های غير خشن را پيشنهاد نموديد، و حتی از
گاندی و نلسون ماندلا به عنوان پیروان «نافرمانی مدنی» ياد کرديد!
پاسخ:
بله، اين بسيار مهم است!
پرسش:
آيا
امروز با وجود اين همه خشونت در کشور شما، نافرمانی مدنی روش درخورندی است؟
پاسخ:
شما مانند ديگران خواهيد ديد که از یک ديد واقع گرايانه، نمی توان هر روز راهپیمایی
بزرگی را در خيابان ها راه انداخت! و نبايستی نگران اين بود که امروز يک ميليون در
خيابان ها بودند و فردا 300 هزار نفر و شايد در دو هفته ی آينده سه هزار نفر! اين
مهم نيست! مهم اينست که مردم به يک مرحلهء بی اعتمادی و نبرد با اين رژيم رسيده
اند. در اينجا يک رژيم غاصب وجود دارد! نه تنها احمدی نژاد، بلکه تماميت نظام، يک
رژيم غاصب است.
پرسش:
نافرمانی مدنی در اين شرايط، به چه شکل می تواند اجرا شود؟
پاسخ:
اين می تواند به شکل اعتصابات باشد، به شکل سرباز زدن از کار برای رژيم، و به طور
کلی تيره ساختن زندگی برای رژيمی که حتی نمی تواند روی کمینه ای از همياری از سوی
مردم حساب کند.
مانند سخن گاندی که می گفت: اگر صد ميليون هندی تصميم به قطع
همکاری با صد هزار گماشتهء دولت بريتانيا را بگيرند، اين دولت چگونه می تواند در
هند پا بر جا بماند؟
پرسش:
اين
بدین معنی است که مردم ايران وارد مرحلهء نوينی از مقاومت فعال و صلح جويانه شده
اند؟
پاسخ:
کاملا درست است. اين چيزی است که ما هم اکنون شاهد آن هستيم. در برابر، از ياد
نبريم که رژيم همچنان در حال فشار آوردن بر روی مردم است، اين فشار بسيار بيشتر از
آن است که رسانه ها نشان داده اند، البته ايراد از رسانه ها نيست، همانگونه که می
دانيد رسانه ها در ايران به طور کلی محدود شده اند!
پرسش:
پليس
تهران از مرگ 20 نفر به گفته ی آن ها « آشوبگر» و دستگيری 1000 نفر گزارش داده است.
آ يا به نگر شما، ارقام بيشتر از اين است؟
پاسخ:
بله، در کل کشور بيشتر از اين است، و شوربختانه گزارشی در اين زمينه پخش نشده است.
امروز همه می دانند که بايستی چه کار کرد. رژيمی بر سر کار است که تمام تلاش خود را
برای تحميل کردن اش به مردم، خواهد کرد، البته پیروز نخواهد شد! برای اينکه امروز
حقیقت نزد مردم است و خواست و از جان گذشتگی آن ها ثابت کرده است که مردم ايران،
مردمی هستند که ديگر ترس و هراسی ندارند، مردمی هستند که می توانند تصميم بگيرند،
مردمی هستند که با هم همبسته شده اند تا از اين جنبش پشتيبانی کنند.
پرسش:
آيا
فکر نمی کنيد که هم صدايی ايرانيان خارج از کشور و همچنين قدرت های جهان، خطرناک
باشد؟
پاسخ:
به هيچ روی اين گونه نيست. ما دربارهء نوعی دخالت خارجی نیست که گفتگو می کنيم،
همانگونه که پيشتر هم گفتم، موضع گيری دولت های خارجی، دال بر اينکه نبايستی در
امور داخلی کشوری دخالت کرد را بسيار سنجيده می بينم، ولی بايستی يک «پشتيبانی
جهانی» در نقاطی که کليدی هستند پدید آید.
ايرانيان از
جهانيان می خواهند که از آنها دفاع کنند، بر اين اساس که کشورهای آزاد جهان زير
برگهء منشور جهانی حقوق بشر را در سازمان ملل متحد امضا کرده اند. اين موضوع ربطی
با یک برداشت صرفاً احساسی از حقوق بشر ندارد، خیر، با این امضاء شما متعهد شده اید
که به دفاع از حقوق بشر در جهان بپردازید.
پرسش:
رضا پهلوی،
فرانسه به تندی رویکرد خود را در برابر اين رژيم اعلام کرد. باراک اوباما نخست با
تامل و سپس اندکی پرخاشگرانه با اين موضوع برخورد کرد! نظر شما دربارهء اين دو چيست
و امروز بايستی چه کرد؟
پاسخ:
به نظر من امروز، موضع گيری اساسی از برای پدافند از حقوق بشر و آزادی، يک اصل و
اجبار برای کشورهای مردم سالار و آزاد جهان است که زير بيانيه ی حقوق بشر را امضا
کرده اند.
اين يک موضع گيری با در نظر گرفتن منافع کشور نيست، بلکه يک اصل
بشمار می آيد، و اين چيزی است که هم ميهنان من از جهانيان می خواهند. به عبارت
دیگر، همه ی کمک ها و همياری هايی را که می توان به اين جنبش کرد، حال چه به شکل
پشتیبانی مستقيم در گفتگو کردن با نيروی های دموکراتيک و يا به شکل غير مستقيم و با
برقراری تحريم های «هوشمندانه» برای رژيم.
پرسش:
آيا در
واشنگتن، پاريس، لندن و حتی در برلين، مخالفين رژيم با مراکز دولتی در پیوند هستند؟
پاسخ:
همانطور که می دانيد، پراکندگی ايرانيان در جهان بسيار گسترده است، به ويژه در
اروپا...
پرسش:
آيا
پیوند هم هست؟
پاسخ:
البته که هست، ولی مهم تر اين است که اکنون يک هماهنگی در اين ميان پدید آمده است.
نه تنها در ميان خود مخالفين، بلکه با دنيای خارج از اپوزيسيون هم اين هماهنگی پدید
آمده است. به اين معنی که دولت ها بايستی يک نوع فرمول گزينشی را برای رويارويی با
اين رژيم پدید بياورند.
پرسش:
اين
روزها شما تنها به عنوان فرزند شاه ظاهر نشده ايد. آيا فکر می کنيد که بالاخره
بعنوان رضا پهلوی در صحنه حضور پيدا کرده ايد؟
پاسخ:
اگر پروانه بدهيد که بگويم، من فکر می کنم که پس از بيست و نه سال، شايستگی این را
داشته باشم که بگويم که نه تنها هم ميهنان ام، بلکه بيشتر افراد در چهار گوشهء جهان
مرا به عنوان فردی می شناسند که دارای نگرش مستقل خود است؛ فردی که همراه با زمان
حال و در پيوند با آينده می انديشد و هيچ پیوندی به گذشته ندارد. من باور دارم که
امروز، اين موضوع برای همگان آشکارتر شده است.
ژان
پير:
رضا پهلوی، از شما
برای آگاهی ای که به رسانه های فرانسوی داديد سپاس گزارم.
(تر جمه به پارسی از سوی جنبش فرزندان کوروش)
http://iranbbb.org/46642.htm
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |