بازگشت به خانه | فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان | پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/061109-Bijan-Karamati-Zamaan-e-MirHossein |
20 تير 1388 ـ 11 جولای 2009 |
جانا سخن از «دل ما» مي گوئى!
ر. ز.
جناب نورى علاى عزيز،
با سلام و خسته نباشيد بايد عرض کنم که شما نبض ايران در تب و تاب را بدرستى در دست داريد و هنوز سيل جمعيت و جنبش، عقل و منطق را از شما نربوده و دچار آن شور و شيدائى ايرانى که همواره در طول تاريخ کار دستمان داده ، نشده ايد. مقالهء اين هفتهء شما، مثل هميشه آتشى در جان من زد و مرا باين فکر فرو برد که با چه مکانيزمى مي شود به ايرانيان بجان آمده از استبداد دينى و مفاسد اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى آن، حالى کرد که مبادا يک بار ديگر دنبال خرهاى دجال جمهورى اسلامى چى بيافتند و بقعر اسفل السافلين سقوط کنند، مثل سال 57!
از خود می پرسم آيا ـ بفرض پيروزى آقاى موسوى و حاميانش ـ مي شود تصور کرد که از قبل اين جنبش جانانه، داد اين مردم نقره داغ شده به دست همين دار و دسته، که موسوى هم يکى از آنها است ستانده شود؟ و به خود پاسخ می دهم يقيناً نه. چون اينها همه سر در يک آخور دارند و هيچوقت چاقو دسته خودش را نمي برد!
براستى کدام دم مسيحائى قادر است اين روزها به بپاخاستگان ايرانى حالى کند که خيل دجال هاى کوچک و بزرگ دينکاران اصلاً بنا ندارند جز خودشان هيچ ايرانى ديگرى را داخل آدم حساب کنند که بتواند در ادارهء کشور نقشى ايفا کند؛ مگر آنکه اين دفعه با آگاهى و قدرت پرونده شان را براى هميشه ببنديم و حوادث محنت بار سى سال گذشته را به موزهء تاريخ پر فراز و نشيب ايران بسپريم .
شخصاً معتقدم که، صرف نظر از استقبال يا عدم استقبال مردم در حال مبارزه، بر سياستمداران و آگاهان سکولار ايرانى فرض است که در اين شرايط حساس يک «صداى مشترک» ايجاد کنند (شکلش مهم نيست) و دائما بزنگاه هاى خطرناک را بمردم گوشزد کنند تا اين جنبش دوباره، مثل سال 57، به بيراهه کشانده نشود، مثل کارى که شما مي کنيد .
حتما کسانى خواهند گفت: «گر تو بهتر مي زنى بستان بزن!» من خودم را در آن حد نمي بينم؛ ولى مي دانم که ايران صاحب هزاران هزار مرد ميدان است، ولى حيف که اکثر آنها توان کار گروهى را ندارند و از همين رو است که آخوندها و ايادي شان سى سال است که در ايران ترکتازى مي کنند و بنا ندارند از رو بروند.
و فکر می کنم خوب است توصيه و شعار محورى چنين صدائى «رفراندوم، دموکراسى و حقوق بشر» باشد. شايد از مهمترين اقدامات اين «گروه عاقلان همصدا»، يکی هم اين باشد که ترفندهاى جمهورى اسلامى براى مديريت بحران و سرکوب جنبش را افشا کرده و براى دور زدن اين ترفندها بر آگاهى مردم بيافزايند.
آنچه که به آقايان نورى زاده و سازگارا بر مي گردد، با شما کاملاً موافقم که اين دو بيشتر به فالگير سياسى مي مانند تا مفسر. هر کدامشان ادعا دارند که با اطاق خواب هاى سران رژيم هم در ارتباطند و، در عين حال، دل در گروى اصلاح طلبان حکومتى دارند که قرار است يک شبه عابد و زاهد و مسلمان شوند. آنها مي خواهند به مردم بپا خواسته القا کنند که ايرانيان بايد آزادي شان را از زندانبانان جمهورى اسلامى گدائى کنند و گرنه ايران مثل عراق خواهد شد.
بايد به اين قبيل آقايان گفت که «نخير! اين تو بميرى از اون تو بميري ها نيست. اين جويبارها که در ايران براه افتاده عنقريب به سيلى بنيان شکن تبديل شده و آخوندها و رجاله هاى دور و برشان را بقعر درياها خواهد فرستاد. ايراني ها، از هر قوم و نژادى، تصميم دارند عظمت و آبروى از دست رفته شان را باز يابند و در کنار هم با عشق و دوستى براى سربلندى خود و فرزندانشان تلاش کنند.
بهاران ايران خجسته باد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |