بازگشت به خانه | فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان | پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/07/11.Saturday/071109-R.Z.You-talk-on-my-behalf.htm |
20 تير 1388 ـ 11 جولای 2009 |
که نام حقیران به نیکی برد!
ف. ف.
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدر دکتر اسماعیل نوری علا
دیر زمانی نیست که با سایت و نظرات شما آشنا شده ام. امادر این مدت کوتاه تقریباً بیشتر مقالات شما را مطالعه کرده ام و کم و بیش با دیدگاه شما آشنا شده ام. و از اينکه ساعاتی از شبانه روز اوقاتم را به مطالعهء نوشتارهای شما اختصاص می دهم بسیار خرسندم زیرا که عمرم را به بطالت نگذرانده ام. در عين حال عرض می کنم که بنده سکولارم و نيز طرفدار نظریات داروین و هیچ اعتقادی به دین و به خدا ندارم و اگر از الفاظی محترمانه برای اسطوره های دینی استفاده می کنم دليلش چیزی جز احترام به عقاید دیگران نیست. باری، چون از اطالهء کلام بیزارم مستقیماً به اصل مطلب اشاره می کنم.
یقیناً آگاهید که در هفته های اخیر، چه پیش از انتخابات و چه پس از ان، جناحی موسوم به اصلاح طلبان برای به زیر کشیدن رقیب خود که بر مسند قدرت تکیه کرده، با تمسک به اصول دینی و سوء استفاده از شعارها و شخصیت های دینی، چه در صدر اسلام و چه در اوایل انقلاب ـ یکه تازی می کند و هیچ صدای اعتراضی را – حتی نصیحت های خیر خواهانهء نیرو های خودی را – بر نمی تابد، و افرادش در صدد بر آمده اند تا از «تاکتیک» جدیدی – به عقیدهء من لغت «حیله» مناسب تر است - برای اثبات حقانیت شان استفاده کنند؛ و آن زنده کردن مجدد آقای خمینی و مقایسهء عملکرد ایشان با رهبر فعلی انقلاب است.
اما مطالعه ای مختصر، نسل ما، یعنی متولدین اوایل انقلاب، را دچار حیرت ناشی از دوگانگی شخصیت آقای خمینی می سازد. و ما مبهوت و گیج می شويم که ایشان چگونه فردی بود؟ از طرفی زیر رگبار تبلیغی صدا و سیمای دولتی و مطبوعات داخلی، شخصیت آقای خمینی به مرتبهء ائمه و معصومین بالا می رود و، از سویی دیگر، در رسانه های خارج از کشور، اپوزیسیون و شخصیت های مبارز اوایل انقلاب که خود نقش بسزایی در پیروزی انقلاب داشته اند، چهره و شخصیت ایشان را به حد شخصیتی چون دراکولا و دیو تنزل میدهند.
به اعتقاد من، این همان اپورتونیزم و فرصت طلبی بسیار زیرکانه و عامدانه و حرفه ای جناح اصلاح طلب می باشد که، چه قبل و چه بعد از انتخابات، شخصیت و افق فکری آقای خمینی را به گونه ای دیگر عرضه می کنند تا هر آن کس که از نسل ماست بی اختیار دچار شک و تردید شود و اگر نمی داند که ایشان چه بلایی بر سر آزادی و دموکراسی و حقیقت و راستی آورده بدون تردید شیفتهء این امام ـ به قول آقای موسوی ـ "روشن ضمیر" بشود. دقیقاً این همان حيله ای ست که جناح رفورمیست های اسلامی، هر گاه جمهوری اسلامی را در لبهء پرتگاه نابودی می بینند، به شکلی و حرکتی برای فریب و اغوای دوباره مردم دست می زنند که مبادا این «محصول تولید داخل» نابود شود.
اما خواهش من از شما استاد عزیز نوشتن در مورد هدف های پس پرده ی این برجسته سازی شخصیت شخصی معلوم الحال چون آقای خمینی ست؛ و اشارهء روشنگر به آنجایی که آقای موسوی، در مناظرهء تلویزیو نی شان، فرمان هشت ماده ای امام را مطرح می کنند و دیگران هم از نفرت امام از تند روی ها سخن می گویند، و کسانی هم از قانون گرایی و احترام امام به رای اکثریت سخن ها می رانند؛ حال آنکه می دانیم که ایشان خود از مرتجعان و تندرو ترین اشخاص بوده اند. کافی است اين جمله از امام را به یاد آوریم که گفتند: «اگر همه بگویند آری من می گویم نه!»
در پايان، از آنجایی که بنده هم به سبک آقای خرسندی علاقه دارم در شعر حضرت سعدی دست ببرم، بيتی از آن مرحوم را با اندک تغییر خدمت آقای موسوی وآقایان اصلاح طلب تقدیم میکنم:
«بزرگش نخوانند اهل خرد / که نام حقیران به نیکی برد».
آرزوی سلامتی برای شما و خانوادهء محترمتان دارم. دوستدار همیشگی شما، فرزاد، ساکن یکی از شهرستان های شمال سرسبز ایران.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |