بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/06/23.Tuesday/062309-Shokooh-Mirzadegi-Az-Negaah.htm

مـا را بـه دم پير نگه نتـوان داشــت

در خانه ی دلگير نگه نتـوان داشت

آن را که سـر زلـف چو زنجير بود

در خانه به زنجير نگه نتوان داشت

مهستی گنجوی       

از نگاه يک زن

يادداشت های هفتگی شکوه ميرزادگی

www.shokoohmirzadegi.com

https://twitter.com/SMirzadegi

2 تير 1388 ـ   23 جون 2009

پيوند به آرشيو

 

«ندا» ی سی و پنج ميليون زن ايرانی

اين روزها در کوچه و خيابان، در اداره و مدرسه و در جمع های مردم آمريکا اگر سخنی از ايران شود، حتما ابراز تاسف و تاثری هم برای «ندا» و اشاره ای به قتل به شدت فجيع او می شود. برای مردمی که هاليوود را دارند، با انبوهی از فيلم هايي با صحنه هايي تاثرانگيز، و رسانه هايي آزاد دارند برای پخش دایم تصويرهای جنگ، تظاهرات، تيراندازی و کشتار، اين ابراز تاثر شايد عجيب به نظر بيايد. اما می بينيم که تقريباً در هيچ کجا از جهان، حتی در کشورهايي که با پول های مرحمتی حکومت ايران تغذيه می کنند، نيست که در رسانه ای نام و عکسی از ندا سلطانی نباشد؛ دختر جوانی که به دست ماموران حکومت ايران کشته شد.

به راستی اين توجه گسترده ی مردم جهان به ندا از چيست؟ آيا اگر ندا چون يکی از زنان و دخترانی که در خيابان های جهان به دست ولگردان کشته می شوند و عکس هاي فجيع صحنه ی مرگشان، در رسانه ای منتشر می شود، جان خود را از دست داده بود اين گونه واکنش مردم جهان را برمی انگيخت؟ حتی، آيا اگر ندا در يکی از زندان های کشورهای ديکتاتور زده به دست مامورانی شکنجه و اعدام می شد و عکس مرگ و اعدام و حتی شکنجه ی او را جايي منتشر می کردند (که می کنند) اين واکنش را برمی انگيخت؟ يا اگر ندا يکی  از کسانی بود که در جنگ های وحشيانه ی مختلفی که در گوشه و کنار دنيا ادامه دارند کشته می شد چنين واکنشی را برمی انگيخت؟

بله، همه ی آن قتل ها البته که واکنش برانگيخته و برمی انگيزند، چرا که همه ی آن ها می توانند وحدان های بيدار و قلب های انساندوست مردم متمدن جهان را به درد آورند؛ ولی چرا اين يکی چنين همگانی و گسترده توجه و تاثر برانگيخته است؟

به نظر من، آن چه که ندا را از همه ی زنان قربانی و قربانيان ديگر کشورهای ديکتاتوری ممتاز و مجزا می کند آن است که او يک تن نيست، نمادی است از 35 ميليون زن، که در کشوری سخت زن ستيز، به خاطر آزادی جان باخته است. مرگ ندا مرگ احتمالی سی و پنج ميليون زنی را به نمايش می گذارد که سی سال است «تو سری» خورده اند، شکنجه شده اند، تحقير شده اند، و به خيابان آمده اند تا برای  آزادی بميرند.

آخرين نگاه ندا، که قلب ميليون ها ميليون انسان را در سراسر جهان تکان داده است، نگاه انتظار سی و پنج ميليون زن ايرانی از جهان است برای پشتيبانی از خواست طبيعی و سالم و انسانی شان؛ خواستی برای تغيير و برابری.

و می بينيم که آن نگاه غروب کننده در خون کار خود را کرده است و اکنون مردم جهان با صدای رسا به پاسخگویی آن برخاسته اند. به قول تلويزيون الجزيره، «يک گلوله ندا را کشت و اکنون اين ندا است که می تواند حکومت اسلامی ايران را بکشد». همانگونه که سال هاست مردمانی گفته اند که: «عاقبت اين نيروی آزادی خواهی زن ايرانی است که حکومت اسلامی را برکنار می کند»

 

چرا هيلری کلينتون وقت برخاستن مردم غيبش زد؟

اين روزها کسانی که اهل سياست هستند بارها سراغ خانم کلينتون را در ارتباط با مسايل ايران گرفته اند. راستی چه شده که ناگهان هيلری کلينتون ـ که هم در جريان انتخابات اخير آمريکا و کانديداتوری خود برای رياست جمهوری و هم پس از آن ـ بارها نظرات قاطعی در مورد سياست آمريکا بيان می کرده است، درست در اين دوران که موقعيت ايران و سرنوشت آينده ی آن بسيار حساس شده است، سخنی نمی گويد؟!  البته چندین روز پيش، يعنی درست در آستانه ی اوج گيری مبارزات مردم ايران و آغاز برخوردهای شديد سرکوبگرانه، و در زمانی که برخی از سناتورها، رسانه ها، و مردم آمريکا نسبت به سياست به شدت محافظه کارانه ی اوباما در قبال وقايع اخير ايران اعتراض داشتند، خانم کلينتون «به خاطر شکستن دست» از ديدها پنهان شد؟

آخرين بار که خانم کلينتون در مورد ايران سخن گفت درست يک ماه قبل از انتخابات ايران و در ميانه ی تبليغات انتخاباتی اصلاح طلبان در ايران بود. ايشان، در بيستم ماه مه، گفت:« تحريم ها ابزاری است برای ما تا رژيم ايران را وادار به تغيير رفتار کنيم، رفتاری که ما آن را تهديد جدی ارزيابی می کنيم». او همچنين به مذاکره ی آمريکا با کشورهای اروپايي (به عنوان شرکای آمريکا) در ارتباط با سياست تنبیه و تشويق در قبال ايران اشاره کرد و در اين زمينه گفت که: «دولت باراک سياست تعامل را در برابر تهران در پيش گرفته و {تنها} در صورتی که رويکرد ديپلماتيک در قبال ايران نتيجه ندهد، ايالات متحده در موقعيت بهتری برای تشديد تحريم های بين المللی عليه ايران قرار می گيرد». او  صراحتاً گفت: «دولت باراک اوباما معتقد است که زمينه برای پيشرفت مهيا است تا همزمان با همکاری با جامعه بين المللی با دولت ايران وارد مذاکره شود».

با اين حال، هم ايشان و هم ديگر کسانی که درباره ی مذاکره با ايران سخن می گفتند هميشه اين مذاکرات را مربوط به بعد از انتخابات ايران می دانستند که البته، به نظر می رسد، اين «بعد از انتخابات» پيشنهاد و يا شرط «شرکای آمريکا»، يعنی اروپايي ها، برای مذاکره با ايران بوده است.

در واقع، همانطور که اوباما روی مذاکره با حکومت ولی فقيه و احمدی نژاد تکيه می کرده، اروپايي ها هم روی بخش اصلاح طلب حکومت ايران حساب باز کرده بودند. اما، به هر حال و هر چه بود، آنچه مردم ايران با حضور قدرتمند خود و هزينه دادن های سنگينی برای تعيين سرنوشت آينده ی خويش آغاز کردند همه را غافلگير کرد و اين احتمال می رود که خانم کلينتون در اين لحظه های حساس نظری خلاف نظر آقای اوباما دارد و چون، به عنوان وزير خارجه ی ايشان، نمی توانند خلاف ايشان حرفی بزند، فعلا ترجيح داده سخنی نگويد.

فعلاً قرار است که اواخر اين هفته نتايج جراحی دست شکسته ايشان معلوم شده و مشخص گردد که خانم کلينتون کی به سر کار خود باز خواهند گشت. اما من فکر می کنم همه  می دانند که شکستن دست، هر چقدر که سخت باشد، نمی تواند دهان کسی را ببندد. به خصوص که آن دهان هميشه برای بيان صريح خواست ها و نظراتش گشوده بوده است.

البته زمزمه هايي هم در مورد امکان استعفای ايشان در ميان است که البته هيچ مقامی آن را تاييد نکرده است. به هر حال، با توجه به نظرات کاملاً متفاوت اوباما و کلينتون (قبل از همکاری اخير با يکديگر) در ارتباط با مسايل خاورميانه، بايد ديد که خانم کلينتون تا کی می خواهد همچنان سکوت کند و آيا ايشان هم موافقت خواهد کرد که سياست محافظه کارانه ی اوباما را بپذيرد و يا، مثل بسياری از سياستمداران آمريکا، کنار مردم ايران خواهد ايستاد.

 

کشيش زاده ای که به آزادی بيان باور دارد

در چند روز اخير که صدای حق طلب مردم ايران سراسر جهان را فراگرفته تقريبا همه ی سران کشورهای دنيای متمدن به زبان های مختلف از اين مردم حمايت کرده اند. اما قوی ترين و قاطع ترين صدا از آن خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان است که گفته اند: «آلمان در کنار مردم ايران است كه در پى حقوق مربوط به آزادى بيان و حق اجتماع براى خود هستند». و قاطعانه از حکومت ايران خواست جلوی تظاهرات صلح آميز مردم را نگيرند. خانم مركل همچنين از مقام هاى ايرانى خواست تا از كاربرد خشونت عليه تظاهر كنندگان خوددارى نموده، بازداشت شدگان را آزاد كند، به رسانه هاى گروهى اجازه دهد تا آزادانه فعاليت كنند و موضوع بازشمارى انتخابات را در دستور كار خود قرار دهند.

به اين ترتيب می بينيم که اولين زن صدراعظم آلمان، فيزيک دانی که از خانواده ای سخت مذهبی آمده و در جامعه ی به شدت بسته ی آلمان شرقی رشد کرده، بيشتر از ديگر رهبران کشورهای پيشرفته به فکر آزادی بيان مردمان جهان است.

 

زنان نماينده مجلس اسلامی هم از جنبش مردم حرف می زنند؟

بد نيست حالا که بيشتر مردم جهان، به خصوص زن ها، از جنبش مردم ايران حمايت می کنند، ببينيم  خانم های «سياستمدار» حکومت اسلامی در اين مورد چه می گويند؛ آن هم زنانی که به نام «نماينده ی مردم» در مجلس شورای اسلامی نشسته اند و قرار است از حقوق مردم در مقابل دولت حمايت کنند. البته می دانيم که بيشتر اين زن ها نه به خاطر دانش و آگاهی شان از مسايل سياسی و اجتماعی، و نه به خاطر سابقه ی خدمت به مردم و تشخيص و انتخاب آزادنه ی مردم،  بلکه به خاطر وابستگی شان به مقامات حکومت اسلامی برای اين نوع کارها در نظر گرفته شده اند و در واقع منتخب حاکمين حکومت هستند. به همين دليل گوش سپردن به سخنان اين زنان ماهيت بخش زنانه ی حکومت اسلامی را آشکارتر می کند.

در پی سخنان آيت الله خامنه ای و اخطارش به مردم برای خاموش شدن و دم برنياوردن، دو تن از اين زنان نيز بلافاصله، به صورتی سخت و خشن، به زبان آمده و، با رویکرد به گفته های ولی فقيه، مردم را ترسانده و به نوعی گفته اند که: «دهان ببنديد و به خانه ها برگريد، وگرنه همانطور که رهبر گفت پوست از سرتان می کنيم».

يکی از اين «بانوان محترمه» دکتر زهره الهيان نماينده ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو کميسيون امنيت ملی است، که مثل همه ی مسئولين نظام، «حضور بی سابقه ی مردم فهیم و آگاه» را در حکم تاييد مقام رهبری دانسته، سخنان رهبر را اتمام حجت اعلام کرده، و فرموده است: «رهبري اين تأكيد و توصيه را به كانديداها داشتند كه در همين قانون اساسي بايد مسائل و مطالبات خود را دنبال كنند و با كشاندن مردم به خيابان‌ها فرصت را به بدخواهان و منافقان ندهند، چراكه براساس مواردي كه مشخص شده، عوامل اين ناامني‌ها مردم و كانديداها نيستند بلكه ريشه آن به برخي افراد فرصت ‌طلب و عوامل سرويس‌هاي جاسوسي دشمنان نظام جمهوري اسلامي ايران و برخي افراد پشت پرده كه در داخل نقشه‌هاي دشمنان را اجرا مي‌كنند، بازمي‌گردد». ايشان در پايان سخنان خود تهديد کرده است که:« اگر آشوبي بوجود بيايد كه مردم خسارت ببينند، مسئوليت خسارت‌ها بر عهده ی افرادي است كه مردم را به حضور در خيابان‌ها تشويق مي‌كنند».

«بانوی محترمه» ی ديگر فاطمه آليا، عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي است که اين گونه گوهرفشانی فرموده اند که: «عده اي از روي حسد، کينه يا هواي نفس پروژه عبور از احمدي نژاد را در دستور کار دارند». ايشان توصيه کرده که «آنها» به سخنان رهبر که گفته «همه چيز درست و قانونی بوده» توجه کنند که با کلام خود شک ها را برطرف کرده است.

فاطمه خانوم می فرمايد:« سخنان رهبري حجت را بر همه تمام كرد و مردم جامعه بايد هوشيار باشند و حاميان و هواداران برخي نامزدها بايد مراقب باشند و صف خودشان را از آشوبگراني كه ماه‌ها سرمايه ‌گذاري مالي و توطئه چيني كردند جدا كنند و رهبري نيز براي افرادي كه در شك بودند روشنگري كردند. اگر كسي حركتي بر خلاف سخنان رهبري انجام دهد آب به آسياب دشمن ريخته است و امروز مردم يكپارچه پشت سر رهبري هستند و پاسخ آشوبگران را خواهند داد».

می بينيد که زن و مرد اين «طايفه» در تهديد و دروغ پردازی و آمادگی برای خون ريزی تفاوتی با هم ندارند و از اين منظر بين شان «رفع تبعيض» به صورتی کامل انجام پذيرفته است.

22 جون 2009

برگرفته از سايت نويسنده:

http://shokoohmirzadegi.com

https://twitter.com/SMirzadegi

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630