گير افتاده در دو وادی حيرت
وادی اول: آيت الله خیاط باشی در کوزه افتاد !
فدوی با آنکه با اخلاق مقام معظم رهبری حفظ الله تعالی کم تا قسمتی آشناست، معذالک گاه سر از کار شان درنياورده و همينطور ارّه به ماتحت می ماند! نمونه ی خيلی دم دست اگر بخواهيد ، همين ماجرای انتخابات معتبر جمهوری شکوهمند اسلامی است که نتائج درخشان آن موجب شد تا سرِ همه جای فدوی اسفناج برويد..!
باری ـ حيرت فدوی از اين بابت است که وقتی برادر ميرحسين (ع) موسوی که با ارفاق، پاکنويس ِ تبسّمُ الاسلام و المسلمين محمد (ص) خاتمی است [که او خود در امتحان حکومت قبول و در آزمون ملت شديداً رفوزه شده است] در بيانيه ی اعتراض خود پيرامون نتائج انتخابات بر اين نکته اصرار می ورزد که:
«ما به عنوان کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام میدانیم و...»
ديگر چه جای نگرانی مقام معظم رهبری بود که آن وجود مقدس را تا آنجا به زحمت بياندازد که دست توسل به پاچهء شلوار برادر جاعل الاسلام والمسلمين صادق محصولی بزند...
به هر حال، چنين بنظر می رسد که مقام معظم رهبری سلمه الله تعالی اساس را بر اين گذاشته بودند که ملت بکلی سـِرشده و اصلا ً دردش نمی آيد! لکن ملاحظه فرمودند که چنين نيست و بمصداق "چه فکر می کرديم چه شد!" قضيه بکلی بر عکس شد .
و اما فدوی، که جز حساب بانکی همه چيزش اعم از کلسترول، فشار خون و غيره شديداً بالاست، در حاشيه، به بيماری ديگری که نامش "رقّت قلب" است نيز مبتلاست و به مقام معظم رهبری دامت شوکته شديداً توصيه می کند که پيش از آنکه بقول مورخين "از او پوست بر گيرند"* به بيت فدوی پناهنده شود !
والله الموفق والمعين
16 جونُ المُوجَوّف سنه ی 2009 ترسائی
الاحقر ـ فدوی
اشاره ای است به *اين قول که: «سپس فرمان سلطان مؤيد رسيد مبنی براينکه از او پوست برگرفته شود و جنازه اش هفت روز در شهر حلب در معرض تماشای عام گذارده شود...» عمادالدين نسيمی ـ يدالله جلالی پنداری ص30 ـ و نيز ن.ک. به يادی از فرخی يزدی ص 81 ـ حميدرضا رحيمی ـ انتشارات گستره ـ فرانکفورت 1370.]
*************
وادی دوم: آنکه با فرزند چنين کند، با ما چه می کند؟
فدوی نمی داند که در اسلام عزيز چه معجونی است که مبتلايان به آن بکلی تغيير ماهّيت داده و عواطف ناگزير انسانی را حتا، به آسانی ترک می گويند. حضرت امام (ل) را که بخاطر می آوريد که چگونه براحتی در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پرسيد پس از پانزده سال دوری از ايران چه احساسی دارد، فرمود «هيچ!»..
فدوی يک چشمه ی ديگر از حضرت امام (ل) را در همين راستا برای جوری جنس و نيز عبرت خلق در پی می آورد :
«نمايندهء ولی فقيه در اطلاعات درباره ماندگارترين جمله از حضرت امام به لحظه ای اشاره کرد که امام (ره) از شهادت فرزندشان آقا مصطفی مطلع شدند و گفت برخورد امام شکوهمندترين برخوردی بود که ايشان بعنوان انسان الهی انجام دادند... امام لحظه ای که مطمئن شدند مصطفی را از دست داده برای لحظه ای به انگشتان دستشان که بر روی زمين قرار داشت خيره شدند و بعد از گذشت چند دقيقه با گفتن «لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظيم» تمام علاقه ای را که نسبت به فرزندشان داشتند از دل بيرون برده و حُبّ الهی را در دل جای دادند. وی افزود امام در اوّلين جلسه درس پس از فوت آقا مصطفی در حاليکه به ستونی که معمولاً وی به آن تکيه می دادند نگاه کردند و گفتند درگذشت مصطفی لطف خفيه الهی بود!»
و يا حجت الاسلام حسنی، امام جمعه ی مشهور رضائيه، خود ترتيب لو دادن و اعدام پسرش را می دهد. و اما تازه ترين برائت متعلق به آيت الله خزعلی، مدّه ظله العالی، است که عيناً از جرايد شريفه ی دارالخُرافه نقل می شود :
«متن بيانيه آيت الله خزعلي در برائت از فرزند خود به اين شرح است: خداوند متعال مي فرمايد "يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم فاحذروهم"، و نيز تذكر مي دهد "لاتجد قوما يومنون بالله و اليوم الاخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا آباءهم او ابناءهم"؛ در اين دو آيهء ارجمند خداوند سبحان به ما تنبه مي دهد اگر اولادتان با خدا و رسول كنار نيامدند از آنها احتراز كنيد و آنها را دوست نداشته باشيد. مدت مديدي است پسرم، مهدي خزعلي، از راه مستقيم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته؛ هر چه نصيحت مي كنم و براي هدايتش متوسل به اولياي خدا مي شوم اثر نمي كند. با بعضي از علماي بزرگ صحبت كردم، فرمودند دست نگه دار شايد به راه بيايد. ديگر كاسهء صبرم لبريز شده، ديگر با او صحبت نمي كنم و حرف هاي نامناسب او را برنمي تابم. ملت انقلابي عزيز هميشه در صحنهء ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من
نقل كند، نپذيرند. با من ارتباطي ندارد. ولي الان هم دعا مي كنم خداوند به او توفيق دهد كه از راه انحرافي كه پيش گرفته است برگردد وگرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئيس جمهور و مسلمين عزيز را از شر او مصون و محفوظ بفرمايد!»
فدوی شديداً در اين فکر است که وقتی اينان با فرزندان خود چنين می کنند، تکليف فرزندان ديگران، بويژه در تظاهرات خيابانی اين روزها، براستی چه می شود؟
19 جون المشّوش سنه ی 2009 ترسائی
الاحقر ـ فدوی
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |