دربارۀ ما  |  تماس با ما  |  آرشيو روزانه |  فهرست کلی مقالات  |  فهرست موضوعی مطالب  |  آرشيو «کوتاه و گويا»  |  ويدئوها  |  کتابخانه اينترنتی | ماشين جستجو  | فيلترشکن

سال دوم ـ  شماره 562  ـ  يک شنبه 31 خرداد 1388 ـ  21 ژوئن 2009  

 

نامه ای به وجدان های بيدار جهان در مورد آنچه در ايران می گذرد

برای امضای اين نامه و شرکت در اين کمپين از اين پيوند استفاده کنيد>>>>>

غول از جعبهء جادو بيرون آمد

حشمت طبرزدی

این ها فکر کرده بودند که با جنبش دانشجویی هجده تیر ماه روبرو هستند که با یک سرکوب و بازداشت گسترده آن را خاموش کنند. امروز همه ی مردم به مرور با رژیم درگیر می شوند. آیا آقای خامنه ای صدای اله اکبر مردم بر پشت بام ها را نمی شنود؟ آیا فریادهای مرگ بر دیکتاتور را نمی شنود؟ نکند به او می گویند که این ها نوار است! نکند که او را به جایی برده اند که این صدا ها را نشنود! من به سهم خود از نیرو های بسیج و سپاه می خواهم که از دستور سرکوب سرپیچی کنند. فاصله ی بین بیم با رهایی، فقط اراده است. کافی است که نترسی. کافی است به مردم بنگری. این جوانانی که اینک در خیابان ها و با دست خالی در مقابل نیرو های تا دندان مسلح ایستاده اند تا دیروز در همین خیابان ها در جشن تبلیغات انتخاباتی در حال رقص و پایکوبی بودند. هیچ کس گمان نمی کرد که همان جوانان، امروز این گونه دلیرانه در مقابل همه ی خشونت بایستند. اما ایستادند.

(پيوند با فيلترشکن>>>>)

ديروز ضحاک را ديدم، امروز سپاه مزدا را

پیمان سرباز و فرزندی از ایران‌زمین

می نویسم، با دلی پرخون می نویسم، با بدنی خسته و کوفته می نویسم، با قلبی شکسته اما امیدوار به آینده. عزیزانم! من در این یک هفته کاوه‌ها، سیاوش‌ها را دیدم که به مسلخ برده می‌شدند تا «گروی‌« ها سر از بدنشان چون گوسپند ببرند. گیوها و گودرزها در کنار کاوه‌ها، فریدون‌ها در کنار رستم‌ها، و زال‌ها و فرامرزها که می‌رزمند با دیو سیاه استبداد. امروز ضحاک ماردوش، آن اهریمنی که سی سال پیش از بند رها شد، با تمام یارانش، با کندرو، با سواران تازی اش، در حال نبرد با اهورامزدا است. ضحاک را دیدم که دیروز با عمامهء سیاهش بر بلندای دانشگاه ایستاد، در حالی‌که از پنجه‌هایش خون می‌چکید و مارهایش مغز فرزندان همان دانشگاه را می‌خوردند. مزدوران سیاه‌ پوش و چکمه‌ پوشش را را دیدم که هر روز، نه دو جوان که ده‌ها جوان را برای این خونخوار زمانه ذبح می‌کنند در حالی که از درون چشمان شان شرارهء آتش دوزخ نمایان بود. افراسیاب‌ها و ارجاسب‌ها و کهرم‌ها و سعد ابن ‌ابی ‌وقاص همه جمع بودند تا به ندای اهریمن بزرگ زمان گوش فرا دهند. دیروز دیدم همهء دیوان گریخته از دوزخ را که دور اهریمن زمانه تجمع کرده‌ بودند و فریادهاشان همان فریادهای پلید دوزخیان بود. و امروز نادر را دیدم، در کنار یعقوب لیث و همگام با آرش و بهرام. امروز شیران غرنده را دیدم که به نبرد اهریمنان می‌رفتند. سپاه اهورامزدا دارد می‌آید. فریدون و کاوه با درفش کاویانی شان، کیخسرو و فرنگیس با درع سیاوش شان، اسفندیار و پشوتن با زرتشت شان، و رستم و دستان و زواره و فرامرز با درفش اژدها پیکرشان. بهرام‌چوبینه را دیدم  که از اژدهای جادوان نترسید تیر بر چله کمان گذاشت و قلب «ساوه ‌شاه» زمان را نشانه رفت. خون و آتش و گلوله را دیدم. مردان و زنان از جان گذشته را دیدم. بانو گشسب، تهمینه، گردآفرید و همای را دیدم که دلاورانه به صف سپاه اهرمین زدند، از شلاق ها، باتوم ها، گاز اشک‌آور و گلوله نهراسیدند. ديدم و دانستم که امروز زمانهء جنگ نهائی است. پس به میدان بیایید ای ایرانیان. بیایید تا سرزمین اهورامزدا، زرتشت، جمشید، فریدون، کاوه و رستم و زال را از لوث وجود اهریمن پاک کنیم. بیایید مردمان، بیایید...

(پيوند با فيلترشکن>>>>)

جنگ اول به از صلح آخر

سخنی با اصلاح طلبان

سيامک مهر

بنابراین فکر جمهوری اسلامیتان را از سر بیرون کنید و با ملت ایران تا انتها همراه باشید. در غیر اینصورت هم راه بازگشت شما مسدود است. چون اگر به مردم پشت کنید و گمان داشته باشید که ولی فقیه زخم خورده ای که پل های پشت سرش را تماماً خراب کرده است و در سه کنج کیش و مات به دام افتاده است، احیاناً توبه شمارا می پذیرد، آنوقت در تنهایی و در غیاب ملتی که از شما حمایت کند، حسین شریعتمداری و اژه ای و حسینیان و فلاحیان و ری شهری و طبسی و مصباح یزدی و احمد خاتمی و آیت الله نوری همدانی و آیت الله سبحانی و سایر« ینی چری» های ولی فقیه، شما را خام خام می خورند!

(پيوند با فيلترشکن>>>>)

همکاری خود را با صدا و سيما قطع می کنم

عبدالله شهبازی

انا ل‍له و انا اليه راجعون ـ اينجانب عبدالله شهبازي، که قريب به دو دهه به عنوان مورخ و تحليل‌گر سياسي با سازمان صدا و سيما همکاري داشته‌ام و مصاحبه‌هاي فراواني از من به‌ويژه در زمينه تاريخ معاصر ايران از تمامي شبکه‌هاي سازمان فوق پخش شده، و حدود يک دهه به عنوان مشاور پژوهشي در تدوين مهم‌ترين فيلم‌ها و سريال‌هاي تاريخي سيما نقش داشته ام که پربيننده‌ترين و تاثيرگذارترين بوده يا خواهد بود؛ مانند «پدرخوانده» (سريال ويژه دهه فجر 1386)، «عمارت فرنگي» (سريال ويژه دهه فجر 1387)، «سال‌هاي خاکستري» (سريال ويژه دهه فجر 1388، در مراحل آغازين ساخت)، «مدار صفر درجه»، «کلاه پهلوي» (در مراحل پاياني ساخت)، همکاري خود با سازمان فوق را متوقف مي‌کنم. علت اين تصميم، اعتراض شديد من به رويه يکجانبه سازمان صدا و سيما در جريان انتخابات تاريخي 22 خرداد 1388 به سود يک نامزد معين و عملکرد تحريک‌آميز آن بعد از انتخابات تا به امروز است که آن را در راستاي ايجاد و تشديد خصومت در جامعه، فروپاشيدن وحدت ملّي و اهانت به ملّت بزرگ ايران مي‌بينم. به‌ويژه بايد بر سکوت اين سازمان در قبال فاجعه تکان‌دهنده و نابخشودني حمله به کوي دانشگاه تهران و حملات خونين و شبانه به خوابگاه‌ها و اماکن دانشجويي در تهران و ساير شهرها تأکيد کنم. بدينوسيله، از سازمان صدا و سيما مي‌خواهم که از اين پس از پخش گفتگوهاي ضبط شده من خودداري کند. عبدالله شهبازي شيراز، 27 خرداد 1388

(پيوند با فيلترشکن>>>>)

بيانيهء شمارهء 5 مهندس ميرحسين موسوی

ساعت 9 و نيم شب  30 خرداد 1388

من در این دعوت بلیغ نبودم، ولی پیام اصیل انقلاب حتی از بیان نارسای من آنچنان دلنشین بود که نسل جوان را، نسلی که آن روزگاران را ندیده بود و میان خود و این میراث بزرگ احساس فاصله می‌کرد، به هیجان آورد و صحنه‌ هایی را که تنها در ایام نهضت و دفاع مقدس دیده بودیم بازسازی کرد. حرکت خودجوش مردم رنگ سبز را به عنوان نماد خویش برگزيد. اینجانب اعتراف می‌کنم که در این امر پیرو آنان بودم. و نسلی که به دوری از مبانی دینی متهم می‌شد در شعارهای خود به تکبیر رسید و به «نصر من الله و فتح قريب» و «یاحسین» و نام خمینی تکیه کرد تا ثابت کند این شجره طیبه هرگاه که به بار می‌نشيند میوه ‌هایش شبیه به هم است. چقدر بی‌انصافند کسانی که منافع كوچكشان آنها را وا می دارد تا این معجزه انقلاب اسلامی را ‌ساخته و پرداخته بيگانگان و «انقلاب مخملين» بنامند.   (پيوند با فيلترشکن>>>>)

آن ها چیزی بیش از یک انتخابات می خواهند

مصاحبه محسن مخملبا ف  با روزنامه گاردین

از جانب ستاد موسوی

بعضی می گویند که موسوی نمی تواند چیزی را عوض کند، چرا که او خود قسمتی از این سیستم است. این تا حدودی درست است چرا که آنها نمی گذارند کسی که متعلق به حلقه آنها نیست بتواند در یک مقام برتر قرار گیرد. اما تمامی اعضای یک خانواده مثل هم نیستند و در مورد موسوی هم باید دانست که او در این سال ها عوض شده است... در حال حاضر موسوی یک اصلاح طلب است. او اینک گاندی را می شناسد، قبلاً او فقط چه گوارا را می شناخت. اگر او قدرت را از طریق خشونت به دست آورد آن را باید با خشونت هم حفظ کند. به همین دلیل مردم ایران یک انقلاب سبز راه انداخته اند که با صلح و دمکراسی تعریف می شود.    (پيوند با فيلترشکن>>>>)

قيام عليه انقلاب فرهنگی حکومت اسلامی

يک گفتار راديوئی از اسماعيل نوری علا

برای شنيدن>>>>      برای دانلود>>>>     روی يو تيوب>>>>

بيانيه

درود بر ملَت به پا خواسته و حماسه ساز ایران که برای برقراری آزادی و کسب حقوق خویش خیابان های ایران را از شور زندگی و امید انباشته اند. درود به روان پاک جانباختگان راه آزادی که از جان خود مایه گذاشتند و جنبش مقاومت میهن را پایدار و مستحکم گردانیدند. در این لحضات حساس و سرنوشت ساز که چشمان جهانیان خیره ستارگان ما و گوش هایشان پر شده از طنین فریاد های حق طلبانه ماست و در این روزها و شب هایی که ستون دیکتاتوری پیر و فرسوده ی حاکم به لرزه در آمده است،وقت آن است که سپاه بیکران آزادی خواهان خواسته ی اساسی انتخابات آزاد را سر دهند. هم میهنان! تقلّب انتخاباتی رژیم از همان زمان هائی که شخصیت های برجسته و جوانان آینده ساز را با اعدام ها و ترور ها و تبعید ها از صحنه خارج نمودند،آزادی مطبوعات و رسانه ها را نابود ساختند،شورای نگهبان و نظارت استصوابی و ولایت مطلقه و اصول ضد میهنی،ضد مردمی، ضد آزادی و نابرابر قانون اساسی را بر سرنوشت ما حاکم نمودند آغاز گردید و آنچه پیش رو می بینید با تقلّبات وقیحانه آشکار بدان ادامه می دهند و با تمسخر و استهزا بر زخم های عمیق ما نمک می پاشند. وقت آن است که ضمن خواست به حق ابطال انتخابات فریاد انتخابات آزاد و فارغ از محدودیت های دیکتاتوهای چپاول گر را بر اساس آزادی کامل رسانه ها،احزاب، تجمعات، زندانیان و تبعیدیان سیاسی فارغ از تبعیض های جنسی ، قومی،مذهبی و عقیدتی زیر نظر سازمان ملل را خواستار شویم تا در فضائی باز،معلوم شود که انتخاب ملّت و خواسته هایش چیست. حزب مرزپرگهر از تمامی هواداران خود و کلیه ی آزادی خواهان میهن می خواهد که ضمن همراهی با صفوف متحد و فشرده ی عمومی و با اتکا به شیوه های شجاعانه مبارزات حق طلبانه ی مدنی این خواسته پایه ای و نیاز تاریخی را در میان عزیزان بپا خواسته فرا گیر نمایند. حزب مرزپرگهر که در دامان مبارزات مطبوعاتی متولد و از قیام دانشجویی، مردمی پس از 18 تیرماه و درمیان شما هم رزمان رشد کرده است از ملت در صحنه و تاریخ ساز درخواست می کند که از سازش های پشت پرده دیکتاتورها و رفیقان نیمه راه غافل نمانند و سرمایه هستی و شجاعت خویش را در راه آزادی پایه ای به کار اندازند. زمان درخواست های حد اقل در کوران همین چند روز حضور خیابانی و ملی و جهانی گذشته است.بیاییم خواسته های خود را به تناسب قدرت امروز خود توسعه دهیم و دیکتاتوری لرزان را فرصت وقت کشی و رجعت به شرایط نکبت بار قبلی ندهیم. برقرارباد دموکراسی و آزادی. پاینده ایران      (پيوند با فيلترشکن>>>>)

 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630