بازگشت به خانه   آرشيو   دوشنبه ها: مکتوبات فدوی طنزنوشته های هفتگی حميد رضا رحيمی خرداد 1388    - جون 2009

سه گانهء جمع اضداد، حفظ محيط زيست، و بر باد رفته

حمیدرضا رحیمی

جمع اضداد

فدوی عاشق رفتار یا عملیات پارتیزانی ـ عبادی ملت شگفت انگیز ایران است. ملت و مقام معظم رهبری، حضرات آیات عظام و حجج اسلام و توابع سببی و نسبی، کثرالله امثالهم، از میزان تنفری که از هم دارند، کاملا ً آگاهند؛ لکن کاری بکار یکدیگر ندارند یعنی، هرکدام کار خودشان را می کنند !..

در امرِ، جسارت است رویمان بدیوار، «انتخابات»، ملت در حکم آن گربه ی ماده است که گربه نره او را به ُعنف بلب پشت بام کشانده و گزینه ی دیگری جز  رأی دادن به یکی از مهره های علی البدل، که حکومت برای جوری جنس ضمیمه کرده است، ندارد. اما ملت هم منتظر می ماند تا حکومت مهره ی اصلی خود را به صحنه بفرستد تا به او رأی ندهد و اغلب هم در تشخيص «مهرهء اصلی» دچار اشتباه و خطای باصره می شود!... لکن در این میان و ابتدائاً چنين بنظر می رسد که منظور ملت ـ که همانا جا خالی دادن به مقام معظم رهبری ست ـ حاصل شده است؛ حال آنکه مقام معظم نیز در مقابل این شکست، فیلم شرکت ملت را در انتخابات برای جلب رضایت خاج پرستان، لعنت الله علیهم اجمعین، به نمایش گذاشته و مهرهء خود را به شعبده ای شگرف از صندوق مار گيری اش بيرون می آورد.

همانطور که ملاحظه می شود، جز فدوی همه ی عناصر ذینفع یا ذیربط  در این معادله، از نتیجه ی عملکرد خویش خرسند و به حیات خود در محدوده ی جغرافیائی ولایت مطلقه ی فقیه ادامه می دهند.

در اینصورت، بقول اهل استادیوم، جفت ۲ بنفع تماشاچی !

علی الله التکلان و هوالمستعان فی جمع امور

۱۲ جون الجهالت سنه ی ۲۰۰۹ ترسائی

***********

حفظ محيط زيست

اندر کنف دولت او خسته نگردد

آهو بره از ناخن و دندان غضنفر

                                     (معزی)

بقول عوام، که ليدر های گرانقدر جامعه ی شکوهمند اسلامی ما هستند، «کارا میکنه قيصر، چشا ميرن کاسه ی سر!»

فدوی مي دانست که اسراف مسؤلين محترم حکومتی، اعلی الله مقامهم اجمعين، امری کاملا ً رايج و خداپسندانه است؛ لکن طول و عرضش را  ديگر نمی دانست تا اينکه در بررسی خبر های دارالخرُافه به خبری بدين مضمون بر خورد که افزايش خرگوشان در منطقه ی سراب از توابع آذربايجان شرقی، اداره ی محترم محيط زيست آن ديار را بر آن داشت تا بمنظور کنترل جمعيت آن زبان بستگان تدبيری عالمانه بينديشد. فدوی البته می توانست که ارائه  ی آن تدبير داهيانه را بين خوانندگان خود که بحمدالله از هوش سرشاری نيز برخوردار هستند، بمسابقه بگذارد و برای  برنده ی خوشبختی که بتواند آن تدبير ِافزون برخدا شناسانه، کارشناسانه را حتا حدس بزند، جايزه ی نفيسی را تعيين و تقديم کند، لکن از آنجا که می داند هوش هيچيک از خوانندگان ضد انقلاب و عوامل استکبار جهانی و صهيونيزم بين الملل او به گرد پای مسؤل مکتبی آن اداره ی محترم هم نمی رسد، لذا از طرح آن بعنوان مسابقه صرفنظر، و تنها به ذکر راه حل عالمانه ی آن برادر اکتفا می کند.

ماجرا از اين قرار است که برادر مدير، بمنظور کنترل جمعيت خرگوشان می دهد به کشور اوکراين سفارش ارسال تعدادی گرگ می دهد. لکن، گفتن ندارد، گرگ هائی که از سرزمين کفر و الحاد می آيند، فاقد اخلاق اسلامی بوده و مصدر اعمالی می شوند که قاصم الجارين را خوش نمی آيد .

فدوی هنوز نمی داند که آن گرگان ُملحد و نابکار، چه  اشکالی در طعم ِ گوشت خرگوشان مسلمان يافته اند که از خوردنشان صرف نظر کرده و اقدام به خوردن اهالی کرده اند! به گزارش منابع خبری، اينک شمار برادران و خواهرانی که توسط  گرگان ُملحد نوش جان شده اند به بيست و پنج تن

رسيده و جرأت رفت و آمد در شهر نيز از اهالی سلب شده است.

و اما در ارتباط با خدماتی که از سوی مسؤلين محترم اعلی الله مقامهم اجمعين به بازماندگان  اين طرح عالمانه  ارائه شده عرض می کند که چون گرگان ِ مربوطه متواری بوده و نمی شود که قانون مترقی ِ مجازات اسلامی را در  خصوص شان اجرا کرد، مقرر گرديد که اداره ی محترم محيط زيست استان

که بانی اين امر خير بوده، به نيابت از گرگان متواری، نسبت به پرداخت ِ ديه به قربانيان اين راه حل کارساز اقدام نمايد. ادامه ی گزارش حاکی است که اداره ی مذکور، در يک اقدام ديگر، برای مرده ی گرگان سه ميليون و برای زنده ی آنان شش ميليون تومان پاداش تعيين کرده است .

افزون بر اين ها، فدوی نيز در حاشيه به وظيفه ی سياسی ـ عبادی خويش عمل کرد و با استفاده از روابط حسنه ی خود با محافل نزديک به وزارت خارجه حکومت اسلامی ترتيبی داد تا سفير اوکراين به وزارت خارجه  احضار و مراتب اعتراض شديد فدوی را به دولت فخيمه ی ملحده ی متبوع او، داير بر اينکه چرا گرگ های تربيت نشده بما فروخته اند ، ابلاغ نمايند .

علی الله التکلان و هوالمستعان فی جمع الامور

ششم می المخمور سنه ی ۲۰۰۹ ترسائی

کتبتة الفقير ـ فدوی

****

بر باد رفته !

منظور فدوی از تیتر این مطلب، داستان " بر باد رفته " اثر مارگارت میچل نیست؛ بلکه می خواست بگوید:

رنج ُگل بلبل کشید و بوی ُگل را باد ُبرد

بیستون را عشق کند وشهرتش فرهاد ُبرد

و از بیت اخیر نیز فدوی منظوری نداشت جز اینکه برادران پنداری به گونه ای خسَره الدّنیا والآخره شده اند و بزرگسالان را که هیچ، حتا  ُخردسالان را نیز نتوانسته اند به تمکین از اسلام عزیز متقاعد فرمایند.

فدوی، در مرور خبرهای دارالخُرافه، به شاهدی بر این ُمدّعا برخورد که بخشی از آنرا عینا ً نقل و، هم زمان، نیز رفع زحمت کرده و خوانندگان گرامی و البته ضد انقلاب و وابسته  به استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل را پس از مقام ِ معظم رهبری سلمه الله تعالی، به قاصم الجبارین می سپارد :

«مجموعهء تلويزيوني "عمو پورنگ" از پربيننده ‌ترين برنامه‌هاي مخصوص كودكان است كه عصر روزهاي زوج از شبكهء يك سيما پخش مي شود... وقتي پورنگ از 2 كودك دو قلو مي‌پرسد پدرش پس از بازگشت از سر كار كدام يك از آنها را اول مي‌بوسد، يكي از كودكان پاسخ مي‌دهد كه پدرشان در بدو ورود به منزل ابتدا مادرشان را مي‌بوسد!»

فدوی احتمال می دهد که چنين پدر نامهربانی لابد پس از بوسهء مذکور از تکنيک هائی همچون فرستادن فرزتدان به دنبال نخود سياه نيز استفاده نمايد، که حرامش باد!

زیاده عرضی نیست .

اول مارچ الموچَوّش سنه ی ۲۰۰۹ ترسائی

الاحقر ـ فدوی

www.hazl.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه