بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان   |   پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

آدرس اين صفحه با فيلترشکن:  https://newsecul.ipower.com/2009/06/14.Sunday/061409-Peiman-from-Iran-Musavi-support.htm

خرداد   1388 ـ جون  2009 

 

چرا عامه مردم به موسوی اقبال یافتند؟

پیمان، فرزندی از ایران‌زمین

 

به نام خداوند جان و خرد

انتخاباتی دیگر انجام شد که نه تنها نمایشی برای اقتدار رژیم تمامیت‌ خواه حاکم بر ایران که نیز نبردی بسیار حساس برای کسب قدرت باندهای مافیایی و شاید پیش به سوی فروپاشی نظام حاکم به حساب آيد. 4 سال پیش وقتی خامنه‌ای آن خبط بزرگ را کرد و به خیال خودش قدرت را یکدست نمود نمی‌دانست که با دست خودش چه گسل‌های عظیمی بین هیات حاکمه جمهوری‌اسلامی پدید آورده ‌است. از سویی باند سپاه می‌خواهد با نابودی روحانیت خود دیگر همه‌ کاره کشور شود و می‌گوید که من همه کار برای شما کردم حالا نوبت خوردن من است و شما آخوندهای پررو از سر سفره بلند شوید و ازسویی آخوندهای پررو نیز نمی‌خواهند از سر سفره بلند شوند که می‌خواهند این شرکای جدید را از سفره دور و دوباره نوکر گوش‌به‌فرمان خود بکنند.

اما این انتخابات برای مردم مفهوم دیگری نیز داشت. مردمی که در این 4 سال سهمی از درآمد افسانه‌ای نفت نبردند و روزبه‌روز به تیره‌بختی آنها اضافه شد. مردمی که شاهد وحشی‌گری ‌های طالبانی به نام گشت ارشاد و امنیت ‌اجتماعی و احیای وحشی‌بازی‌های اول انقلاب بودند. مردمی که شاهد یک دروغگو، وقیح، فاسد، دزد و ویرانگری به نام احمدی‌نژاد بودند.

من نخست به عنوان یک جمهوری‌خواه سکولار اعلام می‌کنم که در این انتخابات دروغین اسلامی شرکت نکردم چون متاسفانه با وجود ساختار متصلب و غیردموکراتیک جمهوری‌اسلامی و نیز فرصت‌سوزی دوباره اپوزیسیون نمایندگان واقعی ملت نمی‌توانند انتخاب شوند. دوم اینکه دوباره رای بنده و دیگران به‌حساب بیعت با ولی‌امرمسلمین جهان و حومه گذاشته خواهد شد. سوم اینکه تمام این آقایان همه در جنایات و خیانتهای رژیم دستشان یک‌کاسه است. از کودتای 1360 به این طرف.

اما استاد گرانقدر جناب دکتر نوری‌علا در جمعه‌گردی هفته پيش مطالبی داشتند که با برخی از بخش‌های آن موافق نیستم. استاد عزیز می‌فرمایند که اگر جوانان در این انتخابات شرکت کنند حسابشان در خرابکاری با نسل بهمن 57 صاف می‌شود! استاد گرامی به این نکته توجه نفرمودند که ایندو پدیده اصلا هموزن نیستند. در سال 57 نسل آنروز خودش و نیز نسل‌های بعد را در چاه بی‌بنی انداخت که رهایی از آن کاری بسیار دشوار است. همچنین در دو سال اول که می‌توانست و فرصت داشت تا با حمایت از پیش‌نویس قانون‌اساسی و نیز دولت‌موقت مرحوم بازرگان و ریاست‌جمهوری دکتر بنی‌صدر راه را برای بازگشت دموکراسی هموار کند عکس اینکار را انجام داد و استبداد اسلامی را مستحکمتر نمود. آن کار وحشتناک، جوانان امروز ایران را به دامی انداخته که به‌واقع رهایی از ان کاری سخت است. ازسویی این رژیم دارای حامیان بین‌المللی نیرومندی مانند دو استثمارگر قدیمی ایران انگلستان و روسیه است. پس به‌هیچ‌وجه نمی‌توان انتظار شق‌القمر از نسل امروز را داشت.

مردمی که برای نجات از این گردباد به هر خار و خاشاکی متوسل می‌شوند. مردمی که مانند کسی می‌مانند که مار عظیمی دورشان چنبره زده و دارد آنها را می‌فشارد. مردمی که باید از صبح تا شب به‌دنبال نان و قوت‌لایموت و امور روزمره و بدبختی‌هایشان باشند. استاد عزیز باید در ایران باشند تا دغدغه بخش بزرگی از مردم که اتفاقا از جمهوری‌اسلامی متنفرند ولی در انتخابات شرکت می‌کنند را درک کنند. جوانانی که فکر می‌کنید خوشند ولی دلشان در دریای خون ستم این رژیم غوطه‌ور است چرا به راستی مایل به شخص میرحسین در این انتخابات شدند؟ استاد عزیز، باید از دریچه این افراد به این قضیه نگریست. نویسنده این نوشتار که خود از حامیان شدید تحریم این نمایش جمهوری‌اسلامی بوده است به‌شدت فعالیت کرد تا این جو را در اطراف خود به‌وجود بیاورد ولی تحولات جوری دیگر شد. پس برای درک بهتر این قضیه سعی کردم تا در محل کار و نیز در بین مردم دلیل این امر را جستجو کنم. چرا مردمی که بیش از 30 میلیون نفر آنها نمایش 4 سال قبل را تحریم کردند و اکثریت آنها در انتصابات مجلس حاضر نشدند در این دوره فعال شدند؟

مردم موردسوال من از قشرهای گوناگون بودند بخصوص جوانان متنفر از جمهوری‌اسلامی و حتی اسلام و طرفداران سکولاریسم. دلایل این افراد قابل‌تعمق است دربرابر استدلال‌های من.

گفتم که اینها همه یک گروهند باند مافیایی اسلامی. همه اینها در خون جنایت دستشان آلوده است و در برابر بلایای امروز همه مسوولند. آنها گفتند درست می‌گویی اما احمدی‌نژاد تحفه‌ای دیگر است. حداقل میرحسین نان و گوشت مردم را می‌رساند. اینگونه دزدی و فساد زمان او نمی‌شد. شخص خودش هم دزد نبود. اینگونه دروغ به مردم در روز روشن نمی‌گفتند که راه‌آهن نیمه‌تمام افتتاح کنند. شکست در همه عرصه‌ها را پیروزی بخوانند. کشور را در معرض حمله عظیم نظامی آمریکا و اسراییل قرار دهند و ایرانی را بیش‌ازپیش سرافکنده و خوار سازند.

گفتم همه مشکلات کشور آیا با رفتن احمدی‌نژاد حل می‌شود؟ آیا نمی‌دانید ولایت‌فقیهی بالای سرش است که او را 4 سال پیش با تقلب جای کروبی و معین بالا آورد؟ آیا نمی‌دانید که تمام کارهای او با چراغ‌سبز خامنه‌ای است؟ گفتند بلی ولی او دیگر نوبر است. با رای خامنه‌ای آمد ولی خود یکپا ولی ‌فقیه شده ‌است. می‌خواهد مانند چاوز مادام‌العمر شود و حکومتی طالبانی‌تر را در ایران ایجاد کند. هر چه گفته عکسش را انجام داده. فردی است که به‌هیچ اصل اخلاقی و راستی پایبند نیست.

گفتم او مانند دیگر سران اسلامی در این باب است. گفتند که این یکی خیلی وقیح‌تر و بدتر است. حداقل دزدهای قبلی چون رفسنجانی چون شکمشان سیر بوده کمی به ملت می‌رسیدند کمی تجربه کشورداری دارند اما این یکی با خویشان و دوستانش تازه از پشت‌کوه آمده و حالش را نمی‌فهمد از اینهمه ثروت. رفسنجانی و خاتمی با این ثروت افسانه‌ای نفت کارهای بهتری می‌کردند تا این تازه‌به‌دوران‌رسیده گرسنه. خاتمی و موسوی در شرایط سخت سعی کردند وضع معیشتی مردم از حداقلی پایینتر نرود و توانستند اما احمدی‌نژاد به جز چپاول کاری نکرد.

گفتم که فکر می‌کنید گشت ارشاد ساخته امروز است و دیروز نبود؟ از مادران و خواهران بزرگترتان بپرسید یا حتی من که در کودکی گشتهای این حیوانات در پارک ها را می‌دیدم. این وحشی‌گری‌ها فقط در دوره این جانور به‌وجود نیامد. گفتند آری ولی دیگر در دوران خاتمی نبود. در آن دوران قالیباف و سردار طلایی بسیار مردمدارتر بودند. پلیس به ناموس مردم حمله نمی‌کرد. اینگونه نبود که حتی به خرید ماست و چیپس مردم هم کار داشته‌باشند. دیگر آدمهایی چون خاتمی، موسوی و رفسنجانی می‌دانند که باید این مسخره‌بازی‌ها و وحشی‌بازی‌ها را جمع کرد و شدید به این مساله حمله کردند. اگر همین گشتها جمع شوند زندگی ما راحتتر می‌شود.

گفتم فکر می‌کنید موسوی چون خودش دزد نیست می‌تواند جلوی باندهای مافیایی را بگیرد؟ رفسنجانی دزد از حامیان اصلی اوست. جنگ قدرت بین رفسنجانی و خامنه‌ای است و یکی می‌خواهد دیگری را زمین بزند. گفتند می‌دانیم و چه خوب که درگیری بین فاسدان رخ داده که ما نیز باید به آن دامن زنیم. اینها به خود درگیر شوند کمتر به آزار مردم مشغول می‌شوند و پایه‌های رژیم سستر می‌گردد. تازه رفسنجانی باز سیر است و باز هوای مردم را کمی دارد. دخترش هم چون متجدد است فضا را بیشتر باز می‌کند. برعکس باند کثیف سپاه به سرکردگی احمدی‌نژاد و مشتی آدمخوار سپاهی را در این 4 سال دیدیم چه می‌کنند. اگر موسوی بیاید هاشمی شورای رهبری علم می‌کند و اختیارات خامنه‌ای را کم می‌کند. تازه موسوی و ریاست‌جمهور اختیارات بیشتری می‌گیرند.

گفتم بیچاره‌ها به چه امامزاده‌ای دخیل بستید؟ اینها سرنشینان یک کشتی هستند و کشتی خود را که سوراخ نمی‌کنند. گفتند که دیگر چرا چون دو باند فاسد روحانیت و سپاه دیگر نمی‌توانند باهم بسازند و باید یکی دیگری را نابود کند. در این نبرد نفع زیادی می‌تواند به مردم برسد و کم‌کم راه پیشرفت حکومت غیردینی در ایران هموارتر شود. تازه خامنه‌ای و موسوی دشمن قدیمی هستند و موسوی همواره اختیارات زیادی از خامنه‌ای می‌خواهد.

گفتم کروبی حداقل حرفهای بهتری می‌زند. یاران بهتری دارد. باقی، سروش و ... از او حمایت می‌کنند. خندیدند و گفتند کروبی آخوند است و ما دیگر به آخوند اعتماد نمی‌کنیم که یک روده راست در درون شکم آنها نیست. همین کروبی رانت‌خوار و فاسد است و دیدیم که چگونه مجیز خامنه‌ای را می‌گفت.

گفتم رفسنجانی خود خامنه‌ای و احمدی‌نژاد را رشد داد. خودش بود که در کودتای سال 60 به همراه بهشتی نقش اول را داشت. در عزل آقای منتظری و اصلاح قانون اساسی و ایجاد ولایت‌مطلقه‌فقیه نقش محوری را داشت. گفتند درست ولی چون اینها به‌ صورتش چنگ زدند فهمیده چه غلطی کرده و حالا پشیمان شده‌است. او الان می‌تواند با محدودکردن خامنه‌ای و ولایت‌فقیه راه را برای جدایی دین از سیاست باز کند. تازه مراد احمدی‌نژاد مصباح‌یزدی است که دیگر طالبانی‌تر از او ندیدیم و باید اینها نابود شوند.

استاد عزیز، مردم ایران از درد ناچاری است که سراغ این جانوران رفتند که از هیچیک دل خوشی ندارند. وقتی این صحنه‌ها را می‌بینم یاد فیلم کمیسر متهم می‌کند که یادآور حکومت نازی‌ها در رومانی در زمان جنگ دوم جهانی است می‌افتم. در آن روزها دو گروه جانی سرنوشت رومانی و میخاییل پادشاه آنرا در دست داشتند. یکی نظامیان سرسپرده هیتلر به رهبری مارشال آنتونسکو و دیگری گارد آهنین به رهبری زاویانو. گارد آهنین و یارانش چنان جنایت و خونریزی نمودند که حتی پارتیزانهای رومانی حاضر شدند برای دفع آنها با آنتونسکو همکاری کنند باوجودی‌که می‌دانستند او نیز چه جانی خطرناکی است ولی شرط لازم برای پیروزی، نابودی گارد آهنین بود. گواینکه ورود ارتش شوروی در سال 1945 به بخارست کار را خراب کرد اما امروز مردم می‌گویند آغاز گشایش در کشور با رفتن احمدی‌نژاد و باند مخوفی که او را سرکار آورده میسر می‌شود. یا مثال دیگرش نبرد درون حزب کمونیست چین به رهبری دنگ‌شیائوپنگ و نیز چوین‌لای با باند انقلاب‌فرهنگی به رهبری بیوه مائو بود. نابودی این باند سرآغاز رشد چین در همه زمینه‌ها شد.

از نظر مردم رفسنجانی دزد و بدجنس هست ولی بسیار از خامنه‌ای بهتر. مردم می‌خواهند با درگیری ایندو نفر نظام تضعیف شود و راه برای ایجاد دموکراسی حقیقی فراهم گردد. و نکته‌ای مهم که نخست باید معیشت مردم شامل غذا، مسکن، کار و بهداشت فراهم شود. مردمی که اصلا هیچ معیشتی ندارند چه کنند؟ آن وقت بهتر در مورد سکولاریسم می‌توانند فکر کنند. استاد عزیز جوانان ایران امروز به حق مطالبات اجتماعی، فرهنگی و جسمی بسیاری دارند که باند رفسنجانی، خاتمی و موسوی به آنها وعده‌اش را دادند. استاد عزیز، شما هر روز دغدغه اینرا ندارید که وقتی فرزندتان یا همسرتان یا دخترتان از منزل بیرون رفت سالم به خانه برگردد و یکوقت گشتهای حکومت به جرم بدحجابی نگیرندش. ترس این را ندارید که خانمتان یا فرزندتان را به خاطر نوع زندگی یا اعتقادات یا پوشش شلاق بزنند. خدا را شکر مشکل اقتصادی و معیشتی ندارید که برای سیرکردن خانواده خود مجبور باشید چندشغله باشید. ببخشید به این صراحت می‌گویم ولی جوانان در غرب مشکل جنسی نمی‌یابند چون آزادانه می‌توانند انرا حل کنند ولی در حکومت عدل‌اسلامی حتی این حق طبیعی نیز از جوانان دریغ شده و این سبب بروز ناهنجاری‌های عظیم شده‌است.

من هم امروز خانواده ندارم که می‌توانم اینگونه مبارزه کنم و حتما بعد از تشکیل خانواده بسیار کارم دشوار می‌شود. ضمن‌اینکه رژیم روبروی مردم ایران نشان‌داده که در ددمنشی و وحشی‌گری هیچگونه کم‌وکاستی ندارد و مردم از این رژیم متاسفانه ترسیده‌اند. ازسویی دیگر موضع خاینانه کشورهای خارجی است که به‌شدت سعی می‌کنند سطح مطالبات مردم ایران را به اصلاح‌طلبان حکومتی کاهش دهند و به غارت ایران ادامه دهند. شبکه فارسی بی‌بی‌سی و صدای آمریکا که نمونه بارز آن هستند.

استاد عزیز بخشی از مردم نیز در این باغ‌ها نیستند یک روستایی که می‌خواهد گاوهایش بیشتر شوند یا تراکتور به او بدهند یا رییس‌جمهوری به او سر بزند و بگوید من نوکر تو هستم. این جماعت روستایی شعورشان بیشتر از این نیست پس به کسی رای می‌دهند که به انها وعده‌هایی در زمینه رفاه جسمی آنها بدهد. این جماعت نمی‌فهمند حقوق‌بشر خوردنی است یا پوشیدنی.

اما استاد عزیز جوانانی که امروز حامی موسوی شدند از درد لاعلاجی است نه به خاطر چشم و ابروی او. این جوانان دارند تاوان اشتباه عظیم پدران و مادران خود را می‌دهند که با حماقت و بی‌مسوولیتی تمام خود و نسل های بعدی را به درون چاه خمینی و این حکومت وحشی انداختند. پس اینگونه رفع مسوولیت از ان نسل نکنید که آن نسل ما را به این خاک سیاه نشاند.

یک مشکل دیگر بی‌عملی اپوزیسیون است. مگر بنده یا جناب خشایار رخسانی و عده‌ای دیگر پیشنهاد نکردیم که از نامزدی خارج حکومت مانند آقای دکتر شعله‌سعدی حمایت شود؟ اگر اینکار رخ می‌داد امری مبارک بود و باعث می‌شد آلترناتیوی خارج حکومت علیه آن ایجاد شود و این نیز به بی‌عملی اپوزیسیون از دست رفت. ملت به پهلوان زنده اینطرف آب نگاه می‌کنند نه به خارج‌نشینان خوش‌نشین و نمی‌توانند تا ابد منتظر بمانند که اپوزیسیون آن طرف آب مشکلاتش را با خود حل کند. درنهایت سخن را با این شعر حضرت حافظ به پایان می‌برم که:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چونین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630