پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو
تحریمی، به مثابه دشنام؛ و راهی برای رأی گرفتن از تحریمی
محمود زاهدی
در چند ماه اخیر بسیاری از اصلاحطلبان حکومتی و هواداران شرکت در انتخابات تلویحاً و تصریحاً "تحریمیها" را مسئول انتخاب شدنِ رییس جمهور کنونی دانستهاند. "تحریمی" اکنون بیشتر یک ناسزاست تا یک گرایش سیاسی درست مثل لیبرال در اوایل انقلاب. فرض همگی ناسزاگویان این است که اگر "تحریمیها" در انتخابات شرکت میکردند به نامزد مورد نظر آنان رأی میدادند.
اما چیزی که کمتر از آن صحبت میشود این است که تحریمیها چه کسانی هستند؟ به چه طبقات و گروههایی تعلق دارند؟ و تعداد آنها چگونه تخمین زده میشود؟
گمان من آن است که تحریمی به کسانی اطلاق می شود که در انتخابات قبلی شرکت کرده بودند و به اصلاحطلبان رأی داده بودند و بعداً به دلایل مختلف حاضر نشدند چنین کنند. وگرنه منطقی نمینماید که از کسانی که هرگز در انتخابات شرکت نکردهاند توقع داشته باشیم نظر خود را عوض کنند. به عبارت دیگر، تحریمیها را میتوان کسانی دانست که از اصلاحطلبان حکومتی سرخوردهاند و برگشتهاند؛ سرخوردگیای که از انتخابات شوراها (که شورای نگهبان هیچ نقشی در آن ندارد) شروع شد و رو به افزایش نهاد. دلایل این سرخورگی حتماً متنوع و متکثر است و بحث در بارۀ آن در این مختصر نمیگنجد. اما این دلایل هرچه هست به اصلاحطلبان حکومتی باز میگردد ولاغیر.
با این مقدمه، اگر تحریمیها را معادل سرخوردگان از اصلاحات حکومتی بپنداریم، راه ترغیب آنان برای شرکت در انتخابات باید از نقد اصلاحطلبی حکومتی بگذرد و نه ترساندن آنان از لولوی آنچه راست افراطیاش مینامند. واژگونگی گفتمان سیاسی کنونی را دراین نکته میتوان دید که نقد عملکرد و مبانی نظری اصلاحطلبی حکومتی بالکل در این گفتمان غایب است. حداکثر حرفی که بعضی از آقایان میزنند این است که جناح مقابل نگذاشت. این سخن آدم را یاد هواداران شوروی سابق میاندازد که همۀ نارساییهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شوروی را به گردنِ توطئههای امپریالیسم جهانی میانداختند.
سوابق و لواحق هردو نامزد مطرح شده از جانب اصلاح طلبان حکومتی و هواداران آنها بیش از آن مشوه است که بتواند "سرخوردگان از اصلاحطلبان حکومتی" را جذب کند. هردو خود را منتسب به و پیرو رهبر سابق انقلاب میدانند بدون اینکه هیچ تعریف یا نقدی از "خط امام" به دست دهند. آخر این مضحک نیست که هیچکدام از دو نامزد "اصلاح طلب" در مورد بنیادی ترین موضوع صحنۀ سیاسی ایران، یعنی ولایت مطلقۀ فقیه، اظهار نظر نمی کنند؟ مگر نه این است که همۀ این فشارها و بگیر و ببندها از جانب قوۀ قضاییه صورت میگیرد که رئیس اش منصوب ولی فقیه است؟
روشهای کنونی به کارگرفته شده برای به مشارکت واداشتنِ "سرخوردگان از اصلاح طلبی حکومتی" ساده اندیشانه و سخیفانه تر از آن است که اثری داشته باشد. همه می دانند که "فولپرفسورشیپ" آن "فِرست لیدی" احتمالی همانقدر اعتبار دارد که دکترای اقای الله کرم و آقای محسن رضایی و اگر بنا بود گیسوانِ بیرون افتاده و چهرههای آرایش کرده تأثیری ببخشد اکنون رییس جمهور ایران آقای رفسنجانی بود، بخصوص که ایشان شاخۀ بسیج و حزبالله هم نداشت.
اما من حدس میزنم یک راه برای جذب بخشی و فقط بخشی از آن "سرخوردگان از اصلاح طلبی حکومتی" وجود داشته باشد. اگر هوادارانِ کسانی که آرای این افراد را میخواهند یا کسانی از نخبگان جامعه (که این روزها آبروی خود را خرج این آن داوطلب میکنند) صادقانه بگویند دماغتان را بگیرید و به این یا آن داوطلب رأی بدهید، بسیار موثرتر از تهدید و ناسزاست.
آیا چنین شجاعت و صداقتی هست؟
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |
آزادی
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |