آزادی دین یا آزادی بیان؟ (*)
پتر سینگر
برگردان: علیمحمد طباطبایی
اخيراً شورای حقوق بشر سازمان ملل قطعنامهای را به تصویب رساند که «هتک حرمت ادیان» را به عنوان نقض حقوق بشر محکوم میکرد. مطابق با متن این قطعنامه «هتک حرمت ادیان بی احترامی جدی نسبت به شأن و منزلت انسانی» است که به «محدود ساختن آزادی مریدان دینی» میانجامد.
این قطعنامه ابتدا توسط 56 کشور عضو در سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) پیشنهاد شده بود و سپس توسط پاکستان به شورای حقوق بشر تقدیم گردید. هدف این قطعنامه بر اساس اظهارات خود این کشورها در درجهی اول مقابله با اقداماتی نظیر کاریکاتورهای تحقیر آمیز در بارهی پیامبر اسلام بود که سه سال پیش از این در یک روزنامهی دانمارکی منتشر شده بودند.
آلمان با این قطعنامه مخالفت کرد. سخنگویی از کشور آلمان که به نمایندگی از اتحادیه اروپا سخن میگفت مفهوم «هتک حرمت ادیان» را رد کرد زیرا معتقد بود که چنین درخواستی با متن حقوق بشر ناسازگار است. به گفتهی او حقوق بشر متعلق به افراد است و به ادیان یا تشکیلات دیگر تعلق ندارد.
بسیاری از سازمانهای غیر دولتی چه از نوع سکولار یا دینیاش نیز با این قطعنامه مخالف بودند. رونالد لودر که رئیس کنگرهی جهانی یهود است چنین نظر داد که این قطعنامه از دیدگاه سازمان او باعث سست تر کردن «حقوق افراد در بیان دیدگاههای خود» میگردد.
این ادعای او به نظر استدلالی معقول میآید. در حالی که از تلاش برای تحریک و تشویق دیگران در ایجاد نفرت نسبت به مریدان یک دین یا در به راه انداختن خشونت نسبت به آنها میتوان به روشی مشروع و منطقی جلوگیری نمود، اما انتقاد از دین به معنای دقیق کلمه شامل چنین محدودیتهایی نباید قرار گیرد.
البته این قطعنامهی الزام آور نیست، لیکن چنانچه کشورهای عضو قرار باشد که آن را با تصویب قوانین داخلی به مورد اجرا گذارند، تردیدی وجود ندارد که با آزادی بیان در تعارض قرار خواهد گرفت. اشکال از اینجا آغاز میشود که آنچه تحت « هتک حرمت ادیان » فهمیده میشود خود موضوعی مناقشه برانگیز است.
برای مثال سازمان کنفرانس اسلامی در بیانیهی خود میگوید «غالباً اسلام را به اشتباه با نقض حقوق بشر و تروریسم مربوط میدانند». آیا این ارتباط دادنها اشتباه است؟ چنانچه سازمان کنفرانس اسلامی مایل است برداشت بسیاری از مردم را در این خصوص تغییر دهد که اسلام حقوق بشر را نقض میکند، پس محدود کردن آزادی بیان به هیچ وجه شیوهی مناسبی برای آن نیست. شیوهی تغییر دادن این قبیل برداشتها از اسلام اتفاقاً نشان دادن شواهدی برخلاف آن ادعاها است و روشن ساختن آن که حقوق بشر به انضمام حقوق زنان در کشورهای اسلامی درست به مانند کشورهای غیر اسلامی رعایت میشود.
برای نشان دادن این که ارتباط اسلام با تروریسم اشتباه است، سازمان کشورهای اسلامی میتوانست به عنوان اولین گام آمار و اطلاعاتی در بارهی وابستگی دینی کسانی منتشر سازد که درگیر فعالیتهای تروریستی هستند. برخلاف آن سرکوب کردن آزادی بیان در خصوص کسانی که اسلام را مورد انتقاد قرار میدهند صرفاً باعث ایجاد این سوء ظن میشود که شواهد و استدلالهای معقولانهی آنها را [منتقدین را] نمیتوان مورد انکار قرار داد.
اتفاقاً در همان هفتهای که آلمان و کنگره جهانی یهود این ایده را رد کردند که هتک حرمت ادیان در حکم نقض حقوق بشر است و بر حق آزادی بیان صحه گذاردند، دادگاه عالی آلمان در بارهی قضیهای به رأی نشسته بود که به شکایت یک سازمان و دو فرد یهودی میپرداخت. رأی دادگاه در نهایت به ضرر یک سازمان حمایت حیوانات آمریکایی شد که نام آن « مردم برای رفتار اخلاقی با حیوانات » بود و مدتی پیش از آن در پوسترهای خود تصاویری از قربانیان هولوکاوست را با عکسهایی از حیوانات در مزارع و قاصب خانههای کارخانجات تولید گوشت کنار هم گذارده بود.
بر بالای آن پوستر چنین عنوانی نوشته شده بود: «برای حیوانات همهی انسانها در حکم نازیها هستند». این در واقع یکی از جملات مشهور نویسندهای یهودی و لهستانی تبار به نام آیزاک سینگر بود. مطابق با نظر دادگاه، قوانین کشور آلمان در بارهی آزادی بیان انتشار پوستر تبلیغاتی سازمان حقوق حیوانات (PETA) را مورد تایید قرار نمیداد زیرا به نظر میرسید که سرنوشت قربانیان هولوکاست در این پوستر به ابتذال کشیده شده است و این درواقع عملی بر خلاف شأن و منزلت انسانی بود.
البته استدلال سازمان حقوق حیوانات (PETA) این نبود که سرنوشت قربانیان هولوکاوست مبتذل و بی اهمیت است. برعکس، از هولوکاوست که ما همگی در هولناکی بی حد و اندازهی آن هم عقیده ایم استفاده میکرد تا همانگونه که آیزاک باشویس سینگر انجام داده بود نشان دهد که میان شیوهای که نازیها با یهودیان رفتار میکردند با آنچه ما به سر حیوانات اهلی خود میآوریم شباهتهای زیادی وجود دارد. هدفی که PETA از انتشار آن پوستر داشت این بود که بینندگان آن به این نتیجه گیری برسند که نگهداری انبوه حیوانات اهلی و قصابی کردن بعدی آنها به همان اندازهی ماجرای هولوکاوست هراس انگیز است. در یک جامعهی باز و آزاد باید امکان بحث و بررسی چنین ادعاهایی فراهم باشد.
اما بدون توجه به آن که آیا اقدامات تبلیغاتی PETA از ارزشی متناسب برخوردار است یا نه، کسانی که میخواهند در شورای حقوق بشر سازمان ملل از حق آزادی بیان به دفاع برخیزند باید بتوانند به این حقیقت پی برند که ایجاد رنجش و احساس توهین در اثر برخی سخنان نباید دلیلی برای سانسور کردن آنها باشد. اگر PETA اجازه ندارد که استدلالهای خود را به مناسب ترین شیوهای که خود میداند به اجرا در آورد و آنهم به این دلیل که این تبلیغات باعث ایجاد رنجش در بعضی از انسانها میشود، از نقد دین نیز میتوان با دلایلی مشابه جلوگیری به عمل آورد.
لیکن چنانچه از طرف دیگر، طرفداران و پیروان یک دین هیچ گونه حقی برای محافظت در برابر انتقاد دیگران از اعتقاداتشان نداشته باشند، در چنین شرایطی حتی در کشوری مانند آلمان قربانیان هولوکاوست و فرزندان آنها (که من خود نیز یکی از آنها هستم) نباید در برابر اقدامات تبلیغاتی محافظت شوند که اگر چه هدف آن تبلیغات ایجاد نفرت یا جریحه دار کردن احساسات نیست، اما میتواند باعث احساسات ناراحت کننده در آنها شود.
(*) Freedom of Religion or Freedom of Speech?
by Peter Singer
Project Syndicate, 2009
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/think/more/18008/
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |