بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

خرداد   1388 ـ مه  2009 

مفهوم منافع ملی در عصر جهانی شدن

گفت‌وگو با امیرحسین گنج ‌بخش

گفتگوگر: فریبا داودی مهاجر

اشاره: «منافع ملی» مفهومی است که برداشت‌های گوناگونی درباره‌ی آن صورت گرفته است و به ویژه بسیاری از مقامات با ادعای حفظ و حراست از آن، به اقدامات و تصمیم‌های دست زده‌اند که به نظر گروه‌های دیگری درست نتیجه واژگون داده است. به منظور بررسی ترازنامه‌ی دولت جمهوری اسلامی و بازشناسایی معیارهای این دولت از مقوله‌ی «منافع ملی» با «امیرحسین گنج‌بخش»، تحلیل‌گر سیاسی و از اعضای «اتحاد جمهوريخواهان ایران» به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.  ه

***

پرسش: دلیل اهمیتی که شما به مفهوم منافع ملی‌ در عصر جهانی‌ شدن می‌دهید، چیست؟

پاسخ: در دنیای به هم پیوستهء، امروز که تمام کشور‌های دنیا مجبورند در کنار هم دیگر زندگی‌ کنند، اهمیت مقولهء «منافع ملی»‌ دو چندان شده است. سیاست‌مداران باید بتوانند با دقت و ظرافت، تغییرات سریع را که در دنیا اتفاق می‌افتد ارز‌یابی‌ کنند و راه‌های مناسب را برای بیشترین استفاده از این موقعیت‌ها پیدا کنند.  ه

اما به نظر من یکی‌ از مشکلات معرفتی بخش بزرگی از جنبش سیاسی ایران، عدم توجه به تغییر معنی مفاهیم سیاسی در طول زمان است. یکی‌ از این مقولات ، که در طول سده‌ی اخیر دستخوش تغییر شده است، مقوله «منافع ملی‌» است. خطری که جنبش سیاسی ایران با آن روبروست آنست که منافع ملی‌ را با محتوایی که مثلا صد سال یا پنجاه سال پیش معنی‌ داشته است تبیین کنیم. آنگاه با چنین دیدگاه پس‌مانده‌ای به مسایل امروز دنیا برخورد ‌کنیم که هیچ ربطی به دنیای آن روز ندارد. از طرف دیگر، سوء استفاده‌ای که حکومت جمهوری اسلامی از این مقوله می‌کند هم مزید بر علت شده است. البته این تعاریف و یا برداشت‌های متفاوت درباره‌ی بیشتر مفاهیم کلیدی سیاسی وجود دارد. مقولاتی چون آزادی، عدالت، و استقلال در ادبیات همه‌ی نیروهای سیاسی وجود دارد با محتوا‌های گوناگون. این امری طبیعی است چون در علوم تجربی‌ هم به چنین مواردی بر می‌خوریم.  ه

ظاهراً همه درباره‌ی یک مفهوم صحبت می‌کنند ولی‌ با محتوای متفاوت. مثالی بزنم، هم فیزیک کلاسیک، هم فیزیک نسبیت از مفهوم جرم استفاده می‌کنند، اما هم معنی‌ و هم کاربرد این مفهوم در فیزیک نسبیت عمیقا با فیزیک کلاسیک یا نیوتنی فرق دارد، ولی در ظاهر همان کلمه است.  ه

 

پرسش: با این توضیح سیر تحول مفهوم «منافع ملی‌« را در پیوند با ایران چگونه می‌توان شرح داد؟

پاسخ: این مقوله عمدتا در کشورهای پیشرفته غربی شکل گرفته بود که در جستجوی نفوذ سیاسی و اقتصادی بیشتر در رقابت با یکدیگر بودند. این رقابت حاصل انحصار منابع ثروت و علم بود که آن را می‌توان نتیجه‌ی پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در همه عرصه‌های سیاسی اقتصادی، علمی‌ و فن‌آوری دانست. متأسفانه، به قول «داریوش شایگان» در کتاب «نگاه شکسته»، ایرانیان در این جشن تاریخ شرکت نکردند، و هنگامی که دنیا در جنب و جوش پیشرفت بود، ایران در تخدیر استبداد و خرافات دینی به سر می‌برد.  ه

مفهوم منافع ملی‌ مثل همه‌ی مفاهیم مدرن دیگر در دوران مشروطیت به ایران رسید. اما این دورانی بود که دیگر ایران هیچ نقشی‌ در عرصه‌ی رقابت با دیگران نداشت، بلکه به موضوع رقابت میان دولت‌های دیگر بدل شده بود. به همین لحاظ منافع ملی‌ با مبارزه برای استقلال پیوند خورد. یعنی‌ سیاست‌هایی‌ که در حد امکان دخالت مستقیم خارجی را در امور مملکتی از میان بردارد. پس از انقلاب مشروطیت ما با رهبران سیاسی روبرو هستیم که با روش‌های مختلف برای چنین امری مبارزه کردند. کسانی چون «رضا شاه» که با وجود دیکتاتوری، اهمیت ساختن یک دولت مدرن و دانش‌‌محور را دریافت و نتایج ارزنده‌ای هم به دست آورد. همچنین کسانی مانند «قوام‌السلطنه» که نگذاشتند «استالین» آذربایجان و کردستان ایران را جدا کند. اما مهم‌ترین مشکل برای استقلال ایران کنترل درآمد نفت بود که مهم‌ترین منبع ‌درآمد دولت بود. بدون کنترل دولت ایران بر درآمد نفت، ایران کماکان در زیر نفوذ دخالت‌های خارجی‌ باقی‌ می‌ماند. رهبری این مهم را «دکتر محمد مصدق» به عهده گرفت و مهم‌ترین نهضت استقلال‌طلبی را در خاورمیانه پیش برد.  ه

به نظر من مهم‌ترین ویژگی‌ این نهضت که در شخصیت دکتر مصدق تجلی‌ می‌کرد، دفاع همزمان از منافع ملی‌ و آزادی بود. دکتر مصدق که عمیقا به دمکراسی لیبرال اعتقاد داشت نشان داد که ایران می‌تواند بدون یک دیکتاتور خیر‌خواه (کمونیستی، دینی، یا نظامی) با تکیه به حاکمیت مردم پاسداری را از منافع ملی‌ ممکن کند.   ه

          از همین بابت «کودتای ۲۸ مرداد» قابل تقبیح است. جدا از لطمه‌ای که به دمکراسی در ایران زد، زمینه را برای رشد بیشتر افکار ضدآزادی و ضدملی‌ مثل چپ کمونیستی، و ارتجاعی چون اسلام‌گرایی افراطی مهیا کرد، و باعث ضعیف شدن عقاید و افکار میانه‌روانه و آزادی‌خواهانه شد.  ه

متأسفانه حکومت «محمدرضا شاه» هم این واقعیت را درنیافت که چه رابطه‌ی تنگا‌تنگی میان مشارکت مردم و منافع ملی‌ وجود دارد. در شرایطی که پیشرفت‌های اقتصادی مهمی در دوران پهلوی صورت گرفت، و ایران آرام آرام با پیوستن به دنیا از مواهب علم و فن‌آوری استفاده می‌کرد، و از مزایای استقلالی که توسط مصدق برای ایران بوجود آمده بود سود می‌برد، سیاست عقب‌گرد کرد و به جای توسعه‌ی سیاسی، حزب واحد رستاخیز پایه‌ریزی شد. همچنین، با عوام‌فریبی کمونیست‌ها و ارتجاع مذهبی‌ و احساس بی‌‌عدالتی توسط مردم، انقلاب اسلامی زاییده شد که در آن عقب افتاده‌ترین گرایش فرهنگی و سیاسی جامعه‌‌ی ایران به قدرت رسید.  ه

 

پرسش: بنابراین، به نظر شما در حوزه‌ی منافع ملی‌، انقلاب اسلامی آسیب بزرگی‌ برای ایران بود. ممکن است این امر را از جهت زمانی‌ و مکانی بیشتر تشریح کنید؟

پاسخ: شاید بتوان گفت که انقلاب اسلامی در بد‌ترین زمان ممکن اتفاق افتاد. اول از آن جهت که، این زمان دورانی بود که به ظاهر کشور‌های غربی و به ویژه دمکراسی‌های غربی، با شکست‌هایی‌ که در ویتنام، کامبوج، و آفریقا متحمل شده بودند، در عقب‌نشینی به سر می‌بردند و ظاهرا شوروی در اوج قدرت خود بود و مبارزه‌ی ضدغرب روح زمانه. در حالی که فقط چند سال بعد ازهم فروپاشید. این فضا جسارت ویژه‌ای به نیروهای ضدامپریالیست می‌داد. ه

دوم آنکه، انقلاب ایران در زمانی‌ اتفاق افتاد که هنوز موج سوم دمکراسی که در جنوب اروپا آغاز شده بود، به سواحل کشور‌های جهان سوم نرسیده بود. طی‌ حدود ده سال، ده‌ها کشور با نظام دیکتاتوری سیاسی یا نظامی به کاروان کشور‌هایی‌ با نظام دمکراسی پیوستند. اما این امر برای ایران دیر بود، و در ورطه‌ی هولناک انقلاب اسلامی گرفتار شده بود.

سوم، فرایند جهانی‌ شدن شتاب بسیاری گرفته بود و یافتن جایگاه درخور در این فرایند، اهمیت حیاتی برای پیشرفت داشت، درست زمانی‌ که مفهوم استقلال در حال دگردیسی بود و با هم‌پیوستگی کشور‌های جهان و میزان وابستگی متقابل تعریف می‌شد، انقلاب اسلامی تعریف پس مانده‌ی خودکفایی را زنده کرد و بریدن از نظم جهانی‌ و منزوی شدن را در عرصه بین‌المللی برگزید. بی‌جهت نیست که هنوز برای مفهوم «اینتردپندنس» واژه مرکب فارسی‌ ساخته نشده است. ه

 

پرسش: ترازنامه‌ی جمهوری اسلامی را در این عرصه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ: به نظر من، دولت‌هایی‌ می‌توانند ادعای دفاع از منافع ملی‌ را داشته باشند که با رقم و عدد نشان دهند چگونه از این مناسبات بین‌المللی برای پیشرفت اقتصادی و افزایش اعتبار و احترام در جهان استفاده کرده‌اند. دولت‌ها باید نشان بدهند که چه تدبیری برای دفاع از تمامیت ارزی و افزایش نفوذ کلام یک کشور در عرصه‌ی جهانی اختیار کرده‌اند.  ه

          با این معیار ترازنامه جمهوری اسلامی بسیار منفی است‌. باید توجه داشت که ما درباره‌ی ایران صحبت می‌کنیم و نه یک کشور کوچک در منطقه‌ای غیرمهم. ایران کشوری است که به لحاظ قدمت تاریخی،‌ نیروی انسانی‌، منابع طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیک باید نمونه‌ی آزادمنشی، توسعه‌ی سیاسی و اقتصادی، و مهم‌ترین نیروی ثبات و صلح در منطقه باشد. برعکس جمهوری اسلامی تمدن قدیمی‌ ایرانی‌ را به چالش کشیده است، نه تنها از طریق دشمنی با کشور‌های پیشرفته، تربیت متخصص و انتقال تکنولوژی را دشوار کرده است؛ بلکه با ایجاد فضای وحشت باعث فرار بسیاری از متخصصین نیز شده است. و به‌جای اینکه نقش رهبری سیاسی و اقتصادی کشور‌های منطقه را به عهده بگیرد، و با اتخاذ سیاست‌های درست، ایران و کل منطقه را پیشرفت دهد، سیاست تنش با دنیا و منطقه را پیش گرفته است که هیچ سودی چه از لحاظ سیاسی چه از نقطه نظر اقتصادی برای ایران نداشته است.ه

 

پرسش: اما معیار‌هایی‌ که شما به کار بردید توسط جمهوری اسلامی مورد پذیرش نیست، مقامات این نظام ادعای دفاع از منافع ملی‌ را دارند، حال حکومت اسلامی با چه معیار‌هایی‌ به طرح این ادعای می‌پردازد؟

پاسخ: جمهوری اسلامی از بدو تاسیس برای خود جایگاه ویژه‌ای در میان کشور‌های جهان قائل بود که آن پیدایش نظام نوینی است که نه تنها با نظام‌های سیاسی موجود در شرق و غرب متفاوت است، بلکه رسالت جهانی‌ و منطقی را در  مقابل با این نظام‌ها نیز دارد و پیشبرد منافع ملی‌ را از این منظر نگریسته است. گروگان‌گیری، ادامه‌ی جنگ برای رسیدن به قدس از کربلا، دشمنی با آمریکا و اسراییل، حمایت از حماس و حزب‌الله و امروز ماجرای هسته‌ایی همه اجزای سیاستی هستند که نظم جهانی‌ را به چالش می‌کشد. حکومت اسلامی کوشیده است تا با کشور‌ها و نیروهایی که به صورتی‌ با نظم جهانی‌ مقابله و یا مخالفت می‌کنند، رابطه‌ی دوستانه داشته باشد. از دوستی با «کاسترو»، آن دیکتاتور فرتوت، «چاوز» و «مورالس» در آمریکای لاتین و حتی از دوستی‌ با جنایتکاران علیه بشریت مانند «عمر بشیر» در سودان هم ابایی ندارد. در عین حال با چنین سیاست‌هایی،‌ از یک طرف نظر مثبت و حمایت بخشی از مردم عامی کشور‌های مسلمان، و از طرف دیگر چپ‌های ضدامپریالیست (که نیروی عمده آن در ایران  به جریان توده‌ای اکثریتی شهرت داشته است) و مخالف نظم جهانی‌ را هم داشته‌ است. به هر حال باید پذیرفت که پیدایش یک حکومت اسلامی از راه انقلاب، امید زیادی در میان اسلام‌گرایان سیاسی ایجاد کرده است، جمهوری اسلامی نقش خود را بیشتر در این جهت می‌بیند و تمام کوشش خود را به کار می‌بندد تا به عنوان چنین نیرویی مورد قبول جهان به ویژه کشور‌های غربی قرار بگیرد، مسایلی نظیر قطعنامه‌های شورای امنیت و تحریم اقتصادی که بیشترین لطمه را به مردم عادی می‌زنند نه تنها ناراحتشان نمی‌کند، بلکه آن را نشا‌نه‌ای از مظلومیت نظام وانمود می‌کند. جدا از نتایج  فاجعه‌بار اقتصادی، نداشتن همراهان و هم‌پیمانان قدرتمند و مورد احترام جامعه‌ی‌ جهانی‌، تمامیت ارزی ایران را نیز به مخاطره انداخته است. تا آنجا که حتی کشوری چون سوریه که به ‌ظاهر متحد ‌ایران است، کماکان از حق حاکمیت امارات بر سه جزیره در خلیج فارس - که آن را خلیج عربی‌ می‌نامد-، دفاع می‌کند. در شمال نیز، کشور‌های ساحلی دریای مازندران، با استفاده از انزاوی سیاسی ایران، حق این کشور را در این دریا پایمال می‌کنند.ه

 

پرسش: سرانجام، در این شرایط چه انتظاری می‌توان داشت؟

پاسخ: باید امیدوار بود که مبارزه نیروهای آزادی‌خواه مهاری بر ماجراجویی‌های حکومت اسلامی بزند. به هر حال این نوع حکومت‌ها فرجامی ندارند و دیر یا زود دگرگون خواهند شد. باید امیدوار بود که تا آن زمان، جمهوری اسلامی کاری نکند که ضرر‌های آن برای ایران غیرقابل برگشت باشد.ه

http://www.gozaar.org/template1.php?id=1251&language=persian

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630