پيوند به آرشيو نوشته های بصير نصيبی در سکولاريسم نو
چند خبر هنری، انتخاباتی، جنائی، جاسوسی
برگرفته از سايت «سينمای آزاد»
• علیرغم همه محدودیت ها و تهدیدها روشنفکران و هنرمندان ایران به سود انتخابات و عمدتا رای به میرحسین موسوی بسیج شده اند (آفرین به این هنرمندان شجاع!) تاکنون علاوه بر "پگاه آهنگرانی" بازیگر نسبتاً! جوان و شایسته سینمای ایران (دختر منیژه حکمت که ستاد انتخاباتی یاران خاتمی را تشکیل داد) از میرحسین موسوی، محسن مخملباف (این آقای مترقی شده که ادعا داشت رزیم میخواهد او را بکشد) نیز روز گذشته با انتشار نامه ای سراپا ستایش از میرحسین موسوی،حمایت خود را از وی اعلام داشت. (متن نامه را در اين پيوند بخوانيد).
• آقای داریوش مهرجویی در گفتگویی از میرحسین موسوی خواسته تا محمدباقر قالیباف را به عنوان معاون اولاش انتخاب کند: «چون هم مدیر توانایی است و هم محبوبیت دارد و حضور میرحسین موسوی و قالیباف به عنوان دو مدیر پرتجربه، توانا و حاذق به نفع کشور است.» او برای هواداریاش از میرحسین موسوی، دلایل دیگری هم عنوان کرده: «معمار است و اهل عمل و سازندگی. نقاش هم هست و نگاه ظریف، دقیق و حساسی نسبت به مسائل دارد. او همچنین از غلامحسین کرباسچی، معاون اول کروبی هم تعریف کرده، و باز دلایلاش اینهاست: «آقای کرباسچی نیز مدیر محبوب وتوانایی است»
• لوريس چكناواريان در گفت وگويي از نهادهاي دولتي خواست تا در توليد كارهاي بزرگ و سمفونيك موسيقي درباره جنگ و دفاع مقدس سرمايه گذاري كنند. وي كه همزمان با برگزاري هفتمين جشنواره موسيقي نواهاي حماسي و موسيقي دفاع مقدس با خبرنگار ايسنا سخن مي گفت افزود: اگر از سوي دولت يا نهادهايي مثل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس سفارش كار در زمينه دفاع مقدس داده شود، با كمال رغبت سمفوني بزرگي را در اين خصوص خواهيم ساخت.
• چند دلیل ساده برای اثبات فرصت طلبی قبادی برای جو سازی در کن 2009:
1. همزمان با پخش نامه قبادی ،پذیرش فیلمی از قبادی در کن اعلام می شود
2. در اطلاعیه اولیه مطبوعات حکومتی چنین ادعا می شود که فیلم در بخش اصلی مسابقه است وقتی این دروغ را جا می اندازند بعد معلوم می شود نمایش فیلم در قسمت فرعی است .
3. سوءتیتر خبری طوری تنظیم می شود که نقش رخسانا را برجسته جلوه می دهند. اما بعدا مشخص می شود این سهم محدود است به قوت قلب! آقای رژِیسور از حضور رخسانا در سر صحنه . چند مصاحبه پی در پی بهمن قبادی که رخسانا را هم به فیلم مرتبط می کند فقط برای بازار گرمی و ساختن موقعیت برای فیلم وتاثیر گذاری روی داوران بخش های فرعی وپخش کنندگان خارجی تنظیم شده است.
4. سر وصدا وجنجال که فیلم قبادی بدون اجازه مقامات در کن حضور دارد هم جو سازی دیگری برای کسب موقعیت کاذب برای فیلم است که در این باره مقاله مسلم منصوری را در همین شماره بخوانید .
• اما آقای عبداالله زاده، نويسندهء سينمائی سایت روز اون لاین می گويند: «...در اين ميان برخي که متخصص ربط دادن چيز هاي بي ربط به هم هستند، همزماني نامه قبادي و پذيرفته شدن فيلم او در جشنواره کن را نشانه سياسي کاري اين فستيوال و مصداق سو استفاده قبادي از ماجراي رکسانا مي دانند. تا آنجا که من مي دانم، چنين فکري مي تواند تنها از ذهن بيمار و دشمن هراس آدم هايي چون برادران اطلاعات و مقامات نظام برآيد که همه را به کيش خود مي پندارند»
• جواب سینمای آزاد: «بله آقای عبدالله زاده! فستیوال کن آلوده به مقاصد سیاسی است. اگر استدلالهای چند تن انگشت شمار مرتبط با آلودگی این جشنواره به اهداف سیاسی نشانی از بیماری باشد لطفا شما که بحمدالله سلامتی عقلتان به گواهی پزشگان دارالخلافه رسیده است جوابی به پرت وپلا گویی های ما بدهید ومردم را از گمراهی نجات دهید .وقتی هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم هم در مقاله خود در روزنامه دوم خردادی شرق با صراحت اعلام می کنند که ج. اسلامی در کن سهمیه دارد ، از ما که گذشته است فکری برای اغتشاش فکری سردبیر نشریه پر خواننده فیلم چاپ ایران بنمائید! لطفا بفرمائید فیلمسازانی که به اعتراف فلاحیان وزیر اطلاعات دوران خاتمی از واواک خط می گرفتند چه نام دارند والان کجا هستند؟ از چه جشنوار هایی برای تشنگان افتخارات این چنینی افتخار کسب کرده اند؟ شما خیلی معترض همکاری با برادران اطلاعاتی هستیدامانشریه شما در هر فرصتی، وقت وبی وقت مصاحبه ای ویا نقد ونظر مثبتی برای تطهیر مسعود کیمیایی ترتیب می دهد. (پرونده مسعود کیمیایی در ارتباط با ساختن دوفیلم ضیافت وسلطان به دستور سعید امامی را سینا مطلبی در عصر آزادگان برملا کرد) البته برای دوم خردادی ها، همکاری در دستگاه امنیتی خاتمی حلال ومبارک است اما در دوران احمدی نژاد نجس وقابل سرزنش.
• حسين تفنگدار، در سایت های داخلی، خطاب به بهمن قبادی نوشته است: «البته گمان بنده اين است که احتمالا شما اين فِسنالهها را براي جلب توجه دوستان آن سوي مرز کرديد نه کمک رساندن به خانم صابري. اين نامه دردفاع از رکسانا صابري نيست و نفعي هم براي او ندارد، چه بسا ممکن است بر ناراحتي وي نيز بيافزايد. زيرا شما انقدر از خودتان نوشتهايد که ديگر چيزي جز يک اسم از رکسانا صابري باقي نمانده است... برادر عزيزم! اينکه انساني در زندان است بسيار غمانگيز و ناراحت کننده است، ولي ابدا مهم نيست که چشمانش ژاپني است! و شناسنامه اش آمريکايي! ولي ظاهرا براي شما مهم است... برادر عاشق جشنوارههاي خارجيِ من! آيا ارزشش را دارد؟! کاش به قول خودت رکسانا ازايران مي رفت تا هم اسير نميشد وهم ما فرو ريختن تو را نميديديم... اما نه! اگر رکسانا صابري رفته بود و اسير نميشد، ممکن بود تا سالها و شايد هم هرگز چنين موقعيتي به دست نميآوردي تا از آن براي خود محملي بسازي و بار ديگر جواز ورود و کسب موفقيت در جشنوارههاي مطرح جهاني را پيدا کني. آقاي بهمن قبادي عزيز فراموش نکنيد، که اگر چيزي شديد (علاوه بر تلاش خودتان) به واسطه حمايتهاي مداوم انجمن سينماي جوان جمهوري اسلامي ايران، حوزه هنري و بنياد سينمايي فارابي بود، ... اين را از ياد نبريد و بعد از اين هم بد نيست، در فرصتطلبي کمي تامل کنيد...»
سايت «سينمای آزاد» به روز شد:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |