آشنائی با ميشل اوبامای ايرانی
محمود زاهدی
سکولاريسم نو: آنچه می خوانيد برگرفته ای از مقالهء دو قسمتی و بسيار جالب آقای محمود زاهدی است با عنوان «علم و دانشگاه در نظام مقدس» که کل آن را می توانيد در اين جا (>>>) بخوانيد و ما، در اينجا، بخشی از آن را برای روز سه شنبه، که خاص مطالب مربوط به زنان است، آورده ايم. خانم زهرا کاظمی، که با نام خانم زهرا رهنورد شناخته می شوند، همسر آقای مهندس مير حسين موسوی، کانديدای رياست جمهوری حکومت اسلامی و، در عين حال، رئيس سابق دانشگاه الزهرا هستند. اين تکه از مقالهء آقای محمود زاهدی به زمينهء علمی اين شخصيت می پردازد که روزنامهء انگليسی گاردين او را ميشل اوبامای ايرانی خوانده که «روسری که زیر چادرش بر سر میکند منقش به طرحهای رنگارنگ است، برخلاف سایر زنان اسلامگرا، دائماً تلاش نمیکند چهرهاش را بپوشاند. و اغلب دستانش را از زیر چادر بیرون آورده و آزادانه حرکت میدهد.
*******
استخدام خانم زهرا رهنورد در دانشگاه الزهراء و سپس انتصاب ایشان به ریاست اين دانشگاه معنی بهتری پیدا میکند وقتی به اين پرسش پاسخ دهيم که: در دانشگاه آزاد چه میگذرد؟ مراد من از این پرسش این نیست که چه کسی و کجا از چه نهادی زمین گرفته و تفصیل ماجرای دزدی گرگیهای دانشگاه آزاد چیست. نه، من به دلایلی که از حوصلۀ این یادداشت بیرون است، معتقدم سالهاست فساد مالی از استثناء به قاعده تبدیل شده و درمان آن در محدودۀ نظام سیاسی جاری ممکن نیست. در نتیجه، بحث در مورد آن نیز اولویتی ندارد. ثانیاً این فسادها در مقایسه با آنچه "مافیای نفتی" اش خواندهاند اهمیتی ندارد.
پرسش مهم این است که کیفیت آموزشی موسسهای که "یک میلیون و 400 هزار دانشجو، 2.5 میلیون فارغالتحصیل، بیش از 14 میلیون مترمکعب فضای آموزشی و رفاهی، 350 واحد و مرکز دانشگاهی فعال، بیش از 50 مرکز پژوهشی و تحقیقاتی، بیش از 10 بیمارستان، 600 مدرسه و 50 هزار دانشآموز و 110 آموزشکده و با هزاران آزمایشگاه و کارگاه و درمانگاه و مرکز کامپیوتر و کتابخانه"[i] دارد، چگونه است و یا، حداقل، در مقایسه با همگنان دولتی آن چگونه است؟ پاسخ دادن به این پرسش البته محتاج پژوهشی وسیع و فراتر از ظرفیت دستگاههای حکومتی است. اما نمونههای پراکنده و برخی اظهار نظرهای استادانی که در دانشگاه آزاد و هم در دانشگاه های دولتی درس میدهند، و نیز برخی نقل قولها از مقامات سابق و لاحق وزارت علوم در محافل خصوصیتر خبرهای خوبی برای دانشجویان دانشگاه آزاد و والدین آن ها ندارد.
مثلاً ابراز نگرانی ذیل، به نقل از وبسایت "استادان علیه تقلب"، جای تأمل دارد:
«تنها چند سال پس از تأسیس دانشگاه آزاد و ارتقاء فعالیتهای این دانشگاه به سطوح مختلف تحصیلات تکمیلی، مجموعه آموزش عالی کشور با پدیده جدیدی بهنام اعلام کاذب وابستگی مولفان در مقالات و گزارشات علمی مستخرج از فعالیت آنان در دانشگاه آزاد به نام دانشگاههای دولتی روبرو گردید. روشنتر اینکه اساتیدی که در دانشگاههای دولتی مشغولند مقالات علمی مستخرج از انجام فعالیت های پژوهشی و یا راهنمایی دانشجویان خود در دانشگاه آزاد (ویا سایر موسسات آموزش عالی غیردولتی) را به طور کاذب با درج وابستگی خود به دانشگاه دولتی محل اشتغال اصلی اعلام مینمایند تا از مزایای مترتب بر آن (مانند اعتبارات تحقیقاتی، پایههای سالیانه، ارتقاء مرتبه و...) بهرهمند گردند. اگرچه سیستم آموزش عالی کشورمان در مقایسه با روش های متداول جهانی نکات و موارد منحصر به فرد کم ندارد ولی بیاغراق شاید برای چنین موردی نمونه نظیری در هیچکجای دنیا نتوان یافت. به نظر میرسد علیرغم گرم و سرد شدن نوع روابط بین وزارتخانه متصدی امر آموزش عالی و دانشگاه آزاد در طی سالیان گذشته یک نوع توافق پنهانی در مجموعه آموزش عالی کشور در این خصوص وجود دارد وگرنه چگونه میتوان فعالیتهایی را که هیچ سابقهای در یک دانشگاه ندارد به نام آن ثبت نمود در حالیکه صاحب اصلی اثر (بهطور مثال دانشگاه آزاد) نسبت به چنین دستبردی معترض نباشد؟ نویسنده این سطور اگرچه شخصا حضور اعضاء هئیت علمی در مراکز آموزشی متعدد به ویژه نوع آزاد آن را که غالبا بدون کسب مجوز از دانشگاه مرجع صورت میگیرد مجاز بهشمار نمیآورد ولی با علم به بسیاری از مشکلات رویاروی اعضاء هئیت علمی به ویژه تنگناهای مالی اصولاً خود را واجد صلاحیت لازم برای داوری و یا تقبیح چنین فعالیت هایی نمی داند. ولی جدای از این مشکل کلی، واقعیت این است که لااقل این بخش از کار یعنی انتساب کاذب مقاله به دانشگاه دیگر فاقد توجیه اخلاقی بوده و در واقع به باور نویسنده میتوان بنا به دلایل زیر آن را مصداق نوعی تقلب دانسته و خواستار مقابله با آن شد.» [ii]
تنش موجود بین دانشگاه آزاد و دانشگاه های دولتی ابعاد مختلفی دارد. سوای مسائلی که در میان سطوح عالی مدیریت این دو مجموعه وجود دارد و بیشتر ناشی از دعوای جنگ قدرت و ثروت است، پذیرش فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاههای دولتی و استخدام فارغالتحصیلان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه آزاد در دانشگاههای دولتی از جمله موضوعات داغی است که همیشه در ذهن همه هست ولی هرگز علناً دربارۀ آن حرف رسمی زده نمی شود. ولی مجموعۀ دولتی همیشه با پیشفرض ناگفتۀ کیفیت فرودست دانشگاه آزاد به این موضوع مینگرد و در راه دادن افراد دانشگاه آزادی راه امساک را برگزیده است.
****
با این مقدمات استخدام خانم زهرا رهنورد در دانشگاه الزهراء و سپس انتصاب ایشان به ریاست دانشگاه معنی بهتری پیدا میکند. در سوابق منتشر شده از خانم رهنورد سالهای تحصیل و تدریس ایشان روشن نیست. فهرست پایاننامههای دانشگاه آزاد هم فقط نشان می دهد که ایشان با نام اصلی (زهره کاظمی) رساله دکتری خود را با عنوان دولت اسلامي (با الهام از انديشه سياسي امام خميني) با راهنمایی ملک یحیی صلاحی و مشاورۀ فرهنگ رجایی گذرانده است. [iii] خود رساله تاریخ 1374 را دارد. بدین طریق در سال 1377 که ایشان به ریاست دانشگاه الزهرا منصوب شدهاند، به احتمال زیاد سه سال سابقۀ استادیاری داشتهاند و وزیر اصلاح طلب علوم در راستای شایسته سالاری ایشان را به ریاست دانشگاهی گماشتند که بسیاری از استادان آن هم از دانشگاههای معتبرتری فارغالتحصیل شده بودند و هم سوابق تدریس و تحقیق به مراتب بیشتری داشتند و بسیاریشان هم مسلمان و مومن بودند. البته چون همسر خانم دکتر رییس فرهنگستان هنر هستند ایشان احتمالاً با حکم «آقاشون» به عضویت گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر هم درآمدهاند. [iv] در همین منبع میبینیم ایشان سمتهای زیر را هم داشتهاند:
- مسئول كميته تاليف و تدوين كتاب درسی رشته هنر در وزارت علوم، تحقيقات و فناوری
- روزنامه نگار و سردبير مجله راه زينب (ع)
- مشاور سياسی رئيس جمهور (آقای خاتمی)
- رئيس گروه هنر سازمان مطالعه و تدوين سمت، وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوری
- مجری طرح ملی نگارش تاريخ هنر ايران در دوره اسلامی
- عضو كميسيون ملی يونسكو در ايران
- عضو هيئت علمی دانشگاه تهران
- عضو شورای مركزی پژوهشكده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- عضو شورای تحصيلات تكميلی دانشكده هنرهای زيبای دانشگاه تهران
- عضو و نماينده ٢ وزير در شورای فرهنگی - اجتماعی زنان با حكم رئيس جمهور (آقای خاتمی)
- عضو شورای فرهنگ عمومی كشور با حكم رئيس جمهور (آقای خاتمی)
سایت روزآنلاین در این زمینه بدون ذکر تاریخ مینویسد «او سپس فوق ليسانس و دکتراي علوم سياسي خود را از دانشگاه آزاد اسلامي دريافت مي کند و به کار تدريس در دانشگاه هاي آزاد تهران، تهران و الزهرا ادامه مي دهد.»[v] «سازمان سمت» هم در صفحۀ معرفی ایشان آورده است که "در سه حوزهء ادبي و هنري، علوم سياسي و مطالعات زنان" تحقیق میکنند و جزو فعالیت هایشان "اشتغال به تدريس دروس مجسمه سازي، تاريخ هنر، حكمت هنر اسلامي و مطالعات تطبيقي و زبان و بيان در هنرهاي سنتي در مقاطع ليسانس تا دكترا" است.[vi] [یا ابالحسن] این فقط یک نمونه است از وضع تحقیق و تدریس در دانشگاههای نظام مقدس.
از حق نگذریم که ایشان واقف بود که این مناصب را از دولت سر دوستان همسرش دارد. در نتیجه، بعد از برچیده شدن بساط دوستان، این حق را به مقامات جدید دادند که آنها هم همسران دوستان خود را منصوب کنند. ایشان در این باره میگوید: "با تغيير دولت، من خود خواهان بركناري از اين سمت شدم و مسئوليت را با سربلندي به يك سربلند ديگر تحويل دادم، دكتر مباشري نيز يك فرد گرانقدري براي دانشگاه است. دولت جديد نيز حق تغيير رياست دانشگاه و جايگزيني نيروي خود را دارد."[vii]
با این تفاصیل چقدر خوشبختیم ما که قرار است بانویی که به قول روزآنلاین «درجهء علمياش "فولپروفسور" رشته هنر است» فِرست لیدی (بانوی اول) کشور ما بشود و «در صورت پيروزي موسوي از رهنورد به عنوان تئوريسين دولت بعدي ياد مي شود.»[viii]
روزنامه گاردین که از خوشبختی ما دارد ذوقمرگ میشود و نوشته است که میشل اوبامای ایرانی "روسری که زیر چادرش بر سر میکند منقش به طرحهای رنگارنگ است. برخلاف سایر زنان اسلامگرا، دائماً تلاش نمیکند چهرهاش را بپوشاند. اغلب دستانش را از زیر چادر بیرون آورده و آزادانه حرکت میدهد. در مقابل، همسر احمدی نژاد همواره سر تا پا پوشیده است."[ix]
یکی از نزدیکان آقای رفسنجانی در این مورد میگوید "اين پيام به جامعهء زنان ايران است که با ديدگاهی جديد نسبت به زنان ممکن است در آينده رو به رو شويم." [x]
وبلاگنویس دیگری هم هیجان زده مینویسد: «کدوم زنی تا بحال در رده های بالای سیاسی کشور جرات و شهامت این رو داشته که مانتوی لی تنش کنه با صورت آرایش کرده با بلند کردن دستش به همراه شوهر به ابراز احساسات مردم جواب بده..! ایا ما از زنان رده بالای مملکتی جز یک چشم و دماغ چیز دیگری هم دیده ایم…؟"[xi]
جای اقبال خالی که بسراید "میرسد آن زن که زنجیر غلامان بشکند."
این یادداشت طولانیتر از حد معمول شد ولی بد نیست یک نقل قول از خانم دکتر بیاورم که به اندازۀ زغال خوب در این "فولپرفسورشیپی" تأثیر داشته است. ایشان فرمودهاند: «در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، روزی همسر ایشان به منزل ما آمدند و به من گفتند: "كوپن قند و شكر ما تمام شده است، اگر شما قند و شكر دارید مقداری به ما قرض بدهید".»[xii]
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |