پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو
ایران و کارنامهء صد روزهء اوباما
گفتگو با مرتضی کاظمیان
گفتگوگر: کیواندخت قهاری
پرسش خبرنگار صدای آلمان: آقای کاظمیان، میتوانید بگویید که از وقتی اوباما سر کار آمده است، مردم ایران چه حسی به دولت آمریکا دارند؟
مرتضی کاظمیان: نظرسنجی یا کار پژوهشی دقیقی در این رابطه نشده است، یا حداقل ما در حوزهی عمومی از چنین نظرسنجیهایی بیاطلاع هستیم. ولی من، در مقام فقط یک ناظر و کسی که در حوزهی جامعهی مدنی ارتباطات مطبوعاتی و سیاسی دارد، گمان میکنم که همچنان که در دیگر نقاط جهان روی کارآمدن اوباما واجد تغییرات محسوسی بود و نسبت به رییس جمهور جدید آمریکا اقبال نشان داده شد، و این متفاوت بود با چهرهای که بوش از خودش نشان داده بود، در ایران هم روی کارآمدن اوباما و سیه چردهبودن ایشان یا وابستگیهای دینی اجداد ایشان سمپاتیهایی را در فضای عمومی ایجاد کرد، که البته نمیشود به دقت و به صورت علمی در مورد میزان آن داوری کرد. اما بههرحال به نظر میرسد این اقبال عمومی در جامعهی ایران بیشتر از گذشته نسبت به ساخت جدید حاکم در کاخ سفید ایجاد شده است. در داخل کشور امیدواریهای جدیدتری نسبت به تغییر مناسبات با واشنگتن ایجاد شده است.
پرسش: خود شما بیلان کار اوباما در عرصهی بینالمللی را چه طور میبینید؟
پاسخ: روی کارآمدن اوباما، با توجه به آن امید به تغییری که ایجاد شده بود و بویژه در رابطه با تغییر لحن ایشان و ادبیات جدیدی که اوباما نسبت به بوش داشت و همینطور محبوبیت جهانی که به نظر میرسد اوباما واجد آن است و اعتقاد به تعاملی که ایشان ابراز کرده و تقریبا تا حالا نشان هم داده است، اینها به نظر میرسد فضا و امکان جدیدی را در دستگاه دیپلماسی آمریکا و مناسباتش با جهان ایجاد کرده که طبیعتا امید به تغییر را در روابط با واشنگتن، بخصوص حداقل در مورد ایران، در بین کسانی که بهعنوان ناظر سیاسی یا فعالان سیاسی در حال کنش هستند به همین میزان دامن زده یا تشدید کرده است، هرچند به نظر میرسد که مجموع مناسبات واشنگتن با تهران پیچیده است و به نوعی غیرقابل پیشبینی است.
اوباما در طول این مدت به نوعی سعی کرده است با مخالفان خودش یا با کشورهایی که با ایالات متحده در حال اصطکاک و چالش بودهاند، مثلا ونزوئلا، کوبا، سوریه و حتا ایران، با ادب مواجه شود، هرچند این گفتمان مودبانه و این ادبیات جدید از موضع قدرت همچنان ابراز شده است. کما اینکه در مورد جمهوری اسلامی هم اوباما تاکید کرده است که گزینههای مختلف همچنان روی میز وجود دارند یا بههرحال سختگیریهایی همچنان نشان داده میشود، اما حضور ایالات متحده در گروه ۵+۱ خودش سرفصل جدیدی است. یا بحث پیام نوروزی یا فعالسازی نقش تهران در مذاکرات با افغانستان، پیشرفت روند بازسازی افغانستان و نقش سازندهای که ظاهرا آمریکا تعریف کرده یا رویکردی که ظاهرا خود هیلاری کلینتون در کنار اوباما در تعامل با ایران در پیش گرفته است، اینها همهاش امید به تغییر را تشدید میکند. در عین حال من فکر میکنم که این روند و کنش دیپلماتیک و روابط بینالمللی اوباما و دولتمرداناش در حوزهی سیاست خارجی همچنان به نوعی در حال در پیش گرفتن روند آزمون و خطا است و با احتیاط در حال این تعامل هستند.
پرسش:
از موضوعهایی که به آن در سیاست خارجی اوباما اشاره کردید، در مورد اینکه کانون مبارزه با تروریسم را از عراق به افغانستان منتقل کرده است، چه ارزیابیای دارید؟ این چه تاثیری بر ایران دارد؟
پاسخ: در آن حوزهای که همکاریهای مشترک ایران و آمریکا در بازسازی افغانستان یا ایجاد نظم و ثبات در افغانستان است، طبیعتا این همکاری و این کار مشترک میتواند یک فاکتور باشد در کنار دیگر پارامترهایی که در بازسازی روابط تهران و واشنگتن موثرند. اما در غیر این صورت نمیتوانیم به حضور آمریکا در افغانستان یک عنصر کلیدی و نقش محوری بدهیم برای تغییر مناسبات جمهوری اسلامی با ایالات متحده. یعنی این فقط به عنوان یک پارامتر قابل ارزیابی است و نه این که نقشی محوری برای آن قائل باشیم. طبیعی است که نشستن دیپلماتها در کنارهم دور یک میز میتواند بسترهای جدیدی را برای گفتوگوهای جدید ایجاد کند یا به عدم اعتمادی که قبلا وجود داشته است رنگ کمتری بدهد. اما این همان اندازه مهم است که حضور ایالات متحده در گروه ۵+۱ و ای بسا حضور واشنگتن در ۵+۱ را خیلی مهمتر از آن همکاریای که ایران و آمریکا دارند به طور مشترک در تغییر وضع افغانستان ما ارزیابی کنیم.
پرسش: آیا در محافل سیاسی ایران این که چه کسی، آمریکا یا ایران، باید برای مذاکره قدم اول را بردارد، طرح شده است، یا اینکه فکر میکنید این موضوع موکول به پس از انتخابات شود؟
پاسخ: طبیعتا گروههای سیاسی مختلف نگاه متفاوتی به این مسئله دارند. یعنی جریان مستقر در ساخت قدرت در جمهوری اسلامی منتظر یک قدم بیشتر از طرف دولت اوباما است. در حالی که برخی دیگر از ناظران معتقدند که امکانهای جدیدی ایجاد شده است و این ادبیات و رویکرد جدید دولت آمریکا را واجد این کفایت میدانند که گفتوگویی جدیتر آغاز شود. ولی بههرحال چنان روابط تهران و واشنگتن پیچیده شده و گره خورده است که هرگونه تغییری را کاملا دشوار کرده است. فراموش نکنید که تغییر مناسبات ایران و آمریکا ذیل یک «بسته» ای است که آن بسته طبیعتا خود بحث فلسطین و اسراییل را دربرمیگیرد، بحث همکاری ایران با حزبالله و حماس را دربرمیگیرد، بحث انرژی هستهای را دربرمیگیرد و نیز بحث حقوق بشر را. اینها مجموعهای هستند که طبیعتا تغییر هر کدام از اینها، بویژه در آن دو محور اول، یک امر استراتژیک و خیلی مهمی است که با مضمون و محتوای ایدئولوژیک نظام سیاسی مستقر در ایران گره خورده است. به این خاطر است که واقعا هرگونه تغییر رابطه در این مناسبات هم غیرقابل پیشبینی است و هم با توجه به رویکردی که آمریکا محتاطانه در پیش گرفته است، خیلی حداقل در کوتاه مدت قابل پیشبینی و تحقق نیست. اما بههرحال شعار تغییری که اوباما مطرح کرد و رویکارآمدن دولت جدید، خود این امیدواری را ایجاد میکند. شاید، اگر نه در کوتاهمدت، در میانمدت تغییراتی در این مناسبات رخ بدهد. هرچند که همچنان با توجه به بحث انتخابات ریاست جمهوری در ایران، من فکر میکنم در کوتاه مدت شاهد اتفاق جدیدی نباشیم. گو این که اگر این اتفاق رخ بدهد، خودش بر سرنوشت انتخابات در ایران خیلی موثر خواهد بود و به شدت معنیدار.
پرسش: میتوانید این نکتهی آخر را روشنتر بیان کنید؟
پاسخ: به این معنا که به هرحال هر تغییر معنیدار و محسوسی در مناسبات با آمریکا در این مقطع زمانی، قطعا به نفع آقای احمدینژاد خواهد بود و یک فاکتور بسیار موثر در سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ارزیابی میشود. زیرا به هرحال همهی تحولات اقتصادی و اجتماعی در ایران به نوعی الان با این روابط تهران ـ واشنگتن پیوند خورده است و تنها یک رابطهی سیاسی خشن نیست. بدیهی است رئیس جمهور یا جریان و جناح سیاسی که بتواند این تغییرات را به نوعی حل و فصل کند، خودش را واجد این قدرت نشان داده است و واجد این توان برای تغییر که بر سرنوشت مسایل اقتصادی و اجتماعی تاثیر به شدت محسوسی را دارد. اگر این تغییر معنیدار در روابط تهرانـ واشنگتن تا مقطع انتخابات رخ بدهد، یک توفیق بزرگ برای دولت احمدینژاد خواهد بود و بههرحال قطعا من بهعنوان یک ناظر سیاسی فکر میکنم تکلیف انتخابات در ایران با پیروزی مجدد احمدینژاد مشخص خواهد شد و گره خورده است. در غیر این صورت طبیعتا تغییر رئیس جمهور در ایران، تغییر محتمل آن، یعنی روی کارآمدن، مثلاً، آقای میرحسین موسوی یا کروبی، باز فضای جدیدی را ایجاد میکند که معنی آن تغییر آرایش نیروهای سیاسی در بلوک قدرت است. یعنی این یکدستشدن نیروهای سیاسی در قدرت را بههممیزنند و آنوقت باید منتظر بمانیم و ببینیم که ساخت قدرت در جمهوری اسلامی به چه توافقی در رابطه با مناسباتش با دولت اوباما میرسد که خود واجد پیچیدگیهای خاص خودش خواهد بود.
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4215113,00.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |