پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو
سد سيوند نمونه ای از اوج نادانی و نادرستی يک حکومت
گفتگو با کورش زعيم
مسئول بخش مهندسی بنياد ميراث پاسارگاد
به مناسبت سالگشت آبگيری سد سيوند
گفتگوگر: شمس رنجبر
پرسش: آقای مهندس زعيم دو سال از آب گيری سد سيوند گذشته است. منهای تنگه بلاغی که در اولين هفته های آبگيری سد سيوند به زير آب رفت و آثاری چند هزار ساله و با ارزشی را به نابودی کشاند، شما به عنوان يک مهندس کارشناس می توانيد بفرماييد که از آن روز تا کنون ما چه چيزهاي ديگری را در اين اقدام نابخردانه از دست داده ايم؟
پاسخ: میزان آسیب هایی که وارد آمده و چیزهای ارزشمندی را که از دست داده ایم شمارش پذیر نیستند. نخست اینکه صدها اصله درخت چندهزار ساله را به بهانه سد بریدند. تنگه بلاغی دارای آثار تاریخی کم نظیری بود که از دست رفت. از جمله کارگاههای صنعتی دوران هخامنشی، مانند آهنگری، سفالگری، شراب سازی و غیره. دفینه ها و غارهای مربوط به 7 تا 70 هزار سال پیش، راه نظامی هخامنشی که از تنگه گذر می کرد، آبراه سنگی که در زمان هخامنشیان برای انتقال آب از سنگ تراشیده شده بود و جایگاههای کاوشگری که هنوز اصلا یا به اندازه کافی کاوش نشده بودند. البته کاوشهای پنهانی و گزارش نشده در آنجا زیاد شده بود که اکنون آب شواهد اینگونه غارت ها را پاک کرده است.
افزون بر آن، فشار آب انباشت شده در دریاچه پشت سد، با وجود اینکه هنوز به علت کم آبی پر نشده و برای مصارفی که ساخته شده بی خاصیت است، و نیز نشت آب از دیواره های سد، همانگونه که پیش بینی می کردیم، به علت آبرفتی ساختار زمین شناسی منتطقه باعث بالا آمدن سفره آب در دشت پاسارگاد شده که تا پای آرامگاه را خیس کرده است. خیس شدن زمین پاسارگاد باعث افزایش رویش گیاهی و در نتیجه افزایش رطوبت هوا و نمناک شدن سنگ های آهکی آرامگاه کورش و دیگر سازه های باستانی آنجا شده است.
رودخانه پلوار کم آب و تفریبا خشک شده، در نتیجه کشتزارهایی که به آب رودخانه وابسته بودند در مضیقه خواهند بود، اکولوژی رودخانه در حال نابودی کامل است و زندگانی جاندارانی که به آب رودخانه وابسته بوده اند در حال نابودی است.
این رودخانه از جمله آبراه هایی است که سرانجام به دریاچه بختگان می ریزد. اکنون همانگونه که پیش بینی کرده بودیم، دیگر آبی وجود ندارد که به بختگان بریزد، در نتیجه بختگان با سرعت بیشتری رو به خشک شدن رفته و بسیاری پرندگان مهاجر، مانند پلیکان ها و لک لک ها، از بی آبی تلف شده اند. در سالهای آینده شاید دیگر مهاجرتی به آن منطقه نشود.
خشکی دریاچه بختگان در پیرامون خود شوره زارهای گسترده تری را ایجاد کرده و نمک ته نشین این بخش خشک شده دریاچه را به روی زمینهای کشاورزی پیرامون می پراکند و بزودی گستره عظیمی از کشتزارهای آن منتطقه تبدیل به شوره زار شده غیرقابل استفاد در کشاورزی خواهد گردید.
از دیدگاه عملی، سد سیوند بخشی از یک مجموعه آبرسانی طراحی شده که همراه با شبکه کانال کشی بود که شامل یک سد دوقلو هم می شود که هیچکدام هنوز ساخته نشده اند، ولی پروژه سه ساله به سیزده سال و بودجه سه میلیاردی پروژه به 90 میلیارد تومان هم رسید و نهادهای خاصی از آن سودهای کلان بردند. قرار بود تاج سد سیوند 54 متر بلندا داشته باشد که شنیده ام تا 27 متر بالای سطح زمین بیشتر ساخته نشده است ولی بودجه کلا مصرف شده است. همانگونه که پیش بینی می کردیم، همین بلندا را هم نمی توانند با آب رودخانه پر کنند.
پرسش: حال که زيان های آن را که هر کدامش برای يک سرزمين و يک ملت ضايعه ای غير قابل جبران است شمرديد ممکن است بگوييد که اين سد با معيارهايي که يک سد را سودآور می سازد چه سودی برای مردمان ما داشته است؟
پاسخ: از دیدگاه میراث فرهنگی و تاریخی که بگذریم، این سد نمونه ای از اوج نادانی، نابخردی، بی سوادی و نادرستی است. نه تنها ساختن سد به علت نامناسب آن منطقه برای احداث چنین سازه ای اشتباه بوده، بلکه محاسبات یا توهمات سودآوری سد نیز کاملا غلط بوده است. مکان یابی اشتباه بوده، نقشه برداری اشتباه بوده، محاسبات میزان آب رودخانه اشتباه بوده، ارتفاعی که برای سد پیش بینی یا محاسبه کرده بودند اشتباه بوده، مدت زمان ساخت اشتباه بوده و هزینه پیش بینی شده یا مصرف شده هم اشتیاه بوده است. بیشتر آب آن رودخانه متعلق به حق آبه های سنتی کشاورزان و مالکان پیرامون آن است و چیزی برای انتقال نمی ماند. از سوی دیگر، برابر با محاسبات خود مهندسان وزارت نیرو، حدود یک سوم آب دریاچه تبخیر می شود و از بین می رود، در صورتی که چنین ضایعه ای را در یک رودخانه روان نداریم. بطور خلاصه، بودجه سرسام آوری را هزینه کرده اند تا در جایی نامناسب سازه ای نامناسب بسازند تا میراث فرهنگ و تاریخ ایران را نابود کنند،زیست بوم یک منطقه گسترده را نابود کنند، یک سوم آب جاری رودخانه را با تبخیر هدر دهد و مساحت وسیعی از کشتزارها را بخشکانند یا شوره زار کنند. اگر سودی در این ماجرا برای مردمان بوده، من سر در نمی آورم. مردم ما در زمان هخامنشیان که روی این رودخانه آب بندهای متعددی برای ذخیره و تقسیم آب و جلوگیری از سیل ساخته بودند، چقدر از ما هوشمندتر، باسوادتر و متخصص تر بوده اند.
پرسش: همانطور که می دانيد کميته بين المللی نجات پاسارگاد اولين ان. جی. اويي بود که مقابل چنين اقدامی ايستاد و بيش از دو سال تلاش کرد تا نظر کارشناسان و دلسوزان فرهنگ ايران را در سراسر دنيا به اين ماجرا جلب کند و اعتراض های گسترده ای را به دنبال خود داشت. شما و همراهان شما نيز در همان ابتدای کار يک گزارش مفصل و بسيار جالب درباره زيان های اين کار را تهيه کرديد که ما آن را در سايت نجات پاسارگاد منتشر کرديم. از آن چه شما پيش بينی کرديد کدام يک به وقوع پيوسته است؟
پاسخ: تقریبا همه پیش بینی های ما روی داده است یا در حال تحقق است. همه آن دشواری هایی که در بالا شرح دادم اکنون قابل دیدن است. غرق شدن گنجینه بی همتای تنگه بلاغی، نابود شدن صدها اصله درخت چند هزار ساله (که من هر کدام را یک قتل نفس می شمارم)، افزایش رطوبت هوا و نشت آب به دشت پاسارگاد، نابودی اکوسیستم و زیست بوم مسیر رودخانه، افزایش کم آبی و رو به خشکی گذاردن دریاچه بختگان و نابودی پرندگان مهاجر، مانند پلیکان ها وغیره، افزایش نمک زارها و پراکندگی نمک به کشتزارهای پیرامون، تلف شدن بودجه عظیمی از جیب ملت که می توانست بیش از پانصد مدرسه در سراسر نقاط محروم کشور بسازد، یا بیش از یکصد کارخانه تولیدی ایجاد کند یا اینک همه روستاهای محروم بی آب و برق را دارای آب و برق کند.
پرسش: فکر می کنيد نظريات کارشناسانه ديگر شما نيز اتفاق خواهد افتاد؟
پاسخ: کارهای جمهوری اسلامی آنقدر نابخردانه، بی سوادانه و سودجویانه و ضد منافع ملی است که هر بچه مدرسه ای هم می تواند به همان نتیجه هایی برسد که ما رسیده بودیم. من تردیدی ندارم که آسیب هایی که در بالا شرح داده ام، همگی روی داده و یا خواهند داد و پیامدهای سد سیوند زنجیره ای از ضایعات مالی، کشاورزی، زیست بومی، اکولوژیکی، و نادرستی را آشکار خواهد کرد. من همچنین پیش بینی می کنم که دعواهای زیادی علیه وزارت نیرو توسط کشاورزان پیرامون رودخانه و دارندگان حق آبه و همچنین کشاورزان پیرامون دریاچه بختگان ثبت خواهد شد. افشاگری هایی در رابطه با غارت دفینه های تنگه بلاغی را شاهد خواهیم بود و مهندسان و کارکنان باشرف در گیر در ساخت سد سیوند کم کم اشتباه های فنی و مهندسی و دزدی ها و فساد مسلط بر این پروزه را آشکار خواهند ساخت. در مورد آرامگاه کورش، من انتظار دارم که مسئولان زیر فشار افکار عمومی، افزایش رطوبت هوا را اقرار کنند و همانگونه که من در آذر 1384 پیشنهاد کرده بودم، مجبور شوند آرامگاه را در یک محافظ شیشه ای قرار دهند.
پرسش: شما فکر می کنيد که چرا دولت احمدی نژاد و سازمان ميراث فرهنگی حاضر نشد به نظريات کارشناسان و مردمان فرهنگدوست در ايران و سراسر جهان توجه کند. و بالاخره هم سد را آبگيری کرد؟ آيا به نظر شما اين اقدام يک نوع لجبازی با مردم بوده يا به دليل نادانی مسئولان ميراث فرهنگی و دولت وقت؟
پاسخ: شما باید توجه داشته باشید که بیشتر وزیران و مسئولان رده بالای دولت آقای احمدی نژاد کم سواد و قشری، و در کارهایی که نیاز به اندیشه داشته باشد بی تجربه هستند. بهترینشان خود آقای احمدی نژاد است که کارنامه اش مانند روز روشن است. کافیست شما فقط به اظهارات این مسئولان که در رسانه ها بازتاب می یابد توجه کنید. اگر شما یک مطلب قابل قبول از دید علمی یا عملی یا منطقی شنیدید، من حرفم را پس می گیرم. اینها مردم را به حساب نمی آورند، چون نماینده مردم نیستند. از سوی دیگر، فرهنگ و تاریخ ایران زمین را مانع بزرگی در سر راه ایجاد یک حکومت قشری طالبان گونه می بینند و تصور می کنند اگر آثار فیزیکی فرهنگ ایرانیان را از بین ببرند، فرهنگ مردم را هم می توانند با زور و تهدید از بین ببرند.
25 فروردین 1388
از: کميته بين المللی نجات پاسارگاد
http://www.savepasargad.com/2009-April/Goftego-zaim-ranjbar.htm
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |