بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

دوشنبه ها: مکتوبات فدوی

طنزنوشته های هفتگی حميد رضا رحيمی

 

فروردين 1388 ـ   آوريل 2009

آرشيو

 

رسيدگی به نامه های مندرج در جرايد دارالخرافه

 

ارادت فدوی به جرائد دارالخرافه بيشتر از اين جهت است که در آن جرايد شريفه از شير مرغ تا جان ناقابل آدميزاد معامله می شود؛ از خط و ربط دادن به سياست داخلی و خارجی، غنی سازی اورانيوم بگيريد تا تبديل دانشگاه به حوزهء علميه و قبرستان و غيره... اين هفته، بمنظور رفع مظالم و شفاعت به درگاه ارباب غنائم، به برخی از گرفتاری های مردم، همين طور سر پائی، رسيدگی می شود.

 

برادر «درون» مرقوم داشته اند: «در محدوده ی نارمک،شمال اتوبان رسالت، شهرداری به جای ميدان سيزدهم تابلوی 1+12 نصب کرده است. اين اقدام، تن دادن به خُرافات است!»

شما را نمی دانم، امّا فدوی حظّ مبسوطی برد تا آنجا که مبالغی دُچار توّهم شد و پنداشت که حتّی در دارالخرافه ی تهران نيز هنوز عناصری هوشمند يافت می شوند. لکن ادامه ی فرمايشات اين برادر ضدّ خرافات را که خواند از اشتباه در آمد و دريافت که اين برادر خود از فحول دارالخرفه است، ملاحظه کنيد:

«ضمناً مسؤلين شهرداری منطقه توجّه داشته باشند که مولای متقّيان(ع) در سيزدهم رجب به دنيا آمده اند پس عدد سيزده مبارک است!».

ضمناً يادمان رفت که در معرفی برادر«درون» اضافه کنيم که ايشان از متخصصين برجسته ی پيوند «گودرز» و «شقايق» مملکت مان هستند. در حال حاضر طلبه امّا بزودی و به عون الله، در کسوت حجت الاسلام و المسلمين بـه جانمـان مـی افتنـد.

باری، فـدوی که از قديم الايّام به جانبداری از مظلومين معروف و در دفاع از حقوق ايشان مشهور بوده است، در دفاع از حرکت شهرداری محترم منطقه که به جای 13 نوشته 1+12 آن نيست که ايشان استنباط کرده اند بلکه منظور از 12 همان 11 امامِ مألوف خودمان، رضوان الله عليهم اجمعين، بعلاوهء حضرت امام خمينی (ل) است و عدد 1 بعد از آن همان عدد مبارکی است که شمار امامان گرامی را به 13 فقره می رساند که به فتوای اکثريت علما، اعلی الله مقامهم اجمعين، منظور بايد به ضرس قاطع، حضرت امام غايب(عج) باشد که موافق فتاوی حضرات، چيزی به ظهورشان نمانده است لذا واجب کفائی است که حضرت علی(ع) ذوالفقار مبارک را به سود حضرت مهدی(عج) غلاف فرمايند.

ايضاً برادر شمس الدين رضوانی از شاهين شهر به همان جريده ی شرط نوشته اند:

«با داشتن مدرک تحصيلی سطح يک حوزه، که معادل فوق ديپلم است، و ارائه آن به سازمان ثبت، متأسفانه در هنگام بازنشستگی به جای گروه 11 و بالاتر با گروه 9 بازنشست کرده اند. تنها استدلال آنها تحصيل نکردن در حـوزهء علميـه ی قـم بوده. آيا مدارک ساير حوزه ها بی اعتبار است؟»

والله برادر شمس الدين دروغ چرا؟ تا اعدام، آ.آ.آ.آ. راستش را بخواهيد مدارک حوزهء محترم علميهء قم نيز به همان اندازه بی اعتبار است و بر اين پايه در مورد شما هيچ گونه تبعيضی قائل نشده اند و لذا ايراد شما وارد نيست.

 

برادر هموطن ديگری نيز مرقوم داشته اند:

«بعضی جريان های فکری مسموم رسانه ای قصد دارند مشـاجـره هـای علمـی نمايندگـان محترم مجلس را موضع گيری در مقابل دولت قلمداد کنند!»

در پاسخ عرض می کند که اولاً، منظور شما را از «مشاجره ی علمی»! نفهميديم. مشاجره يعنی دعوا و مرافعه و داد و قال که آنهم ديگر علمی نمی شود. ثانياً بنظر می رسد که کلّهء شما به طور مبسوط و به نحوی مطبوع، بوی قورمه سبزی می دهد برادر هم وطن. بعلاوه بفرمائيد منظور شما از «جريان های فکری مسموم رسانه ای» آنهم در نظام مطهر و مقدس جمهوری اسلامی چيست؟

 

و امّـا بـرادر صـادق آبـادی، در فرازی ديگر مرقوم داشته اند:

«امام جمعهء شهر ميامی، از توابع استان سمنان و بخشدار، زحمت های زيادی برای مردم منطقه کشيده اند؛ خواستم از طريق آن ستون قدردانی کرده باشم».

خوب شد يادمان انداختيد برادر صادق آبادی. اينجا در ايالت فلوريدا هم شهری هست به نام ميامی که مع الاسف امام جمعه ندارد و ما همين جور مانده ايم از کی بايد تشکر کنيم؟!

 

برادر کريمی هم سخت نگران شده اند که: «با اين که در مترو دو واگن به خانم ها اختصاص داده شده مع الوصف بعضی از آنان رعايت نکرده و در واگن مخصوص آقايان سوار می شوند. ضرورت دارد جلوی اين کار تا شيوع پيدا نکرده و عمومی نشده گرفته شود».

در اين ارتباط هم عرض می کند که اولاً، خودتان هم در فرمايشاتتان چيزهائی را رعايت نکرده ايد مثلاً به جای خانم ها و آقايان حتماً بايد می گفتيد برادران و خواهران. ثانياً، اين چه طرز خبردادن است برادر کريمی؟ از واژگان «شيوع» و «عمومی» و از اين قبيل که پشت هم رديف کرده ايد، بند دلمان پاره شد و فکر کرديم از جنون گاوی و آنفلوانزای مرغی داريد حرف می زنيد. ثالثاً، ما تا به حال خيال می کرديم که فقط توالت است که زنانه ـ مردانه دارد ديگر عقل مان به قطار نمی رسيد. معذالک چشم، فرمايش خردمندانهء شما به مسؤلين محترم ابلاغ شد که قال قضيه را کنده و برای راحتی خيال شما، يک قطار را به خواهران و يک قطار را به برادران اختصاص دهند. لکن مواظب باشند که يک وقت به هم نخورند!

 

برادر ناصر حسينی، در ارتباط با ستمی که می پندارد به او شده، به يکی از همين جرائد ملتجی شده است که سال ها پيش سنگ مثانه ام را جرّاحی کردم ولی پزشکان چند تکه گاز استريل را در شکم ام جا گذاشتند!.. که تا بيست سال بعد از آن، هيچکس علت دل دردم را تشخيص نمی داد تا اين که پس از عکس برداری اين راز کشف و طی عمل جرّاحی ديگری خارج گرديد!... اکنون همچنان دل درد دارم و ظاهراً يک تکه از همان گاز باقی مانده است و راهی به جز عمل جرّاحی مجدّد ندارم. به کجا و چگونه می توانم شکايت کنم؟

و امّا برادران شاغل در آن جريده ی شريفه، برادر حسينی را دنبال نخودسياه فرستاده و مرقوم داشته اند که: شما می توانيد شکايت خود را به سازمان نظام پزشکی ارائه نماييد.

فدوی امّا نظری خلاف همکاران مکتبی خود در آن جريده ی شريفه دارد و به برادر حسينی عرض می کند که: شکايت شما موردی ندارد برادر حسينی، زيرا به اظهار و اقرار خودتان، آن گازهای محترم «استريل» بوده اند و شما تنها زمانی می توانستيد شکايت کنيد که گازهای مربوطه، استريل نبوده باشند. از اينها گذشته، برادران پزشک در شکم بيماران گرامی خود، بارها قيچی و چاقو و پنجه بُکس و زنجير و از اين قبيل جا گذاشته اند و بيماران محترم جيک شان هم در نيامد، حالا شما چه خبرتان است که بابت چند فقره گاز ناقابل که تازه استريل هم بوده اند، اين همه گرد و خاک راه انداخته ايد؟

امّا نکته ی مهّم ديگری که مستقيماً از فرمايشات خودتان مستفاد می شود اين است که در عمل جرّاحی قبلی که به منظور خارج کردن گازها از شکم مبارک صورت گرفته، برادران دوباره يک فقره گاز را جا گذاشته اند. بنابراين حواستان باشد که خطر هم چنان باقی است، يعنی هر بار که برادران شکم شما را باز می کنند، چيزی در آن جا می گذارند. لذا واجب عينی است که شما به عنوان يکی از فرزندان شجاع و از جان گذشته ی انقلاب شکوهمند اسلامی مان، اين بار به هيچ وجه اجازه ندهيد که به هنگام پاره کردن شکم تان، که برادران آنرا با کرباس عوضی گرفته اند، شما را بيهوش نمايند تا خودتان شخصاً به روند موفقيت آميز جرّاحی نظارت کرده و شديداً مراقب باشيد که برادران دوباره چيزی در شکم تان جا نگذارند در غير اين صورت، آن تکه گازی که پنداری با شير درون شده، با جان به در شود!...

 

و در پايان، برادر «داستان» از نظرآباد نيز نظر داده اند:

«به مسؤلان مذاکره با دولت روسيه اعلام کنيد که به اين کشور اعتماد نداشته باشند. روس ها نيز از هم دستان غربی ها هستند و می خواهند کشور ما را از پيشرفت دور کنند».

نفرمائيد برادر «داستان». روسيه همسايهء شمالی مملکت امام زمان (عج) است و برادران روس حقّ زيادی به گردن حضرات آيات دارند. ضمناً خيلی دلمان می خواست که بدانيم شما داستان کوتاه هستيد يا بلند، برادر داستان؟!

www.hazl.com

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630