برخورد انتقادی با رفاه طلبان
اين مردم ناسپاس هم حقيقتاً ديگر گندش را در آورده اند. يک ذرّه گذشت ندارند. فدوی بياد دارد که خوارج بارها حضرت امام را به آنجا رساندند که شيهه کشان فرمود: «هی نگوئيد انقلاب برای شما چکار کرد، بگوئيد شما برای انقلاب چکار کرديد؟»
شما اگر جرايد شريفه ی دارالخرافه را که به سردبيری حضرت بقية الله الاعظم، ارواحنا روحی فداه (عج)، منتشر می شوند ورق بزنيد، هنوز می بينيد که جماعت به جای آن که تتمه ی جان و مال خود را به پای حضرات آيات عظام و حجج اسلام، اعلی الله مقامهم اجمعين، قربانی کنند، باز با طرح مسائل و مشکلات دينوی خود، که حل آنها هرگز در عهده ی انقلاب اسلامی شکوهمندمان نبوده است، تن حضرت امام (ل) و ساير معصومين، رحمت الله عليهم اجمعين، را می لرزانند و از اين طريق، آب مبسوطی به آسياب ديجتيالی دشمن، لعنته عليهم اجمعين، می ريزند.
فدوی از کجا و از کدامش بگويد که دل نازک خوانندگانش را به درد نياورد؟ شما را به قاصم الجبارين ببينيد که اين هموطن بی درد و رفاه طلب چه می گويد:
"... سازمان نظام وظيفه سه سال قبل، پنجاه هزارنفر را به خاطر چاقی و لاغری بيش از حدّ، معاف کرد. امّا امسال می گويد ما در محاسبات خود دچار اشتباه شده ايم! و افرادی که از اين طريق معافيّت گرفته اند بايد به خدمت سربازی اعزام شوند!. خُب برخی از اين افراد ازدواج کرده اند و بعضی ها دانشگاه رفته اند و... حالا چرا ما بايد تاوان اشتباه سازمان نظام وظيفه را بدهيم؟"
آخر چندبار بگوئيم که در جمهوری اسلامی ما، که ملهم از اسلام ناب محمدی(ص) است، اوّل می بُرند بعد می شمرند(1). ثانياً از کجا معلوم که ترازوی محترم نظام وظيفه ی اسلامی، سه سال قبل خراب نبوده باشد؟ ثالثاً اين همه آدم اشتباهاً اعدام شدند و جيک شان در نيامد، حالا شما چه خبرتان است که بابت يک امر دنيوی ناچيز که فقط چند سال از عمر ناقابل شما را بر باد می دهد، اين همه شلوغ راه انداخته ايد؟
يا خواهر رفاه طلب ديگری مرقوم داشته است:
"...چندی قبل راجع به نفقه ی فرزندم به دادگاه شکايت کرده بودم. بعد از مدّتی از طرف دادگاه نامه ای برايم ارسال شد که بدون پاکت بود، اين نامه به نگهبانی ساختمان تحويل شد در حالی که خصوصی ترين مسايل زندگی ام در آن نوشته شده بود. من نمی دانم در دادگاه خانواده پاکت نامه وجود ندارد که اين گونه نامه ها را در آن بگذارند؟"
اين خواهر گرامی نيز توجّه ندارند که ما به دليل حُسن سلوک دولتمردان خردمند ايران اسلامی، تا انقلاب مهدی(عج) در حصر اقتصادی دشمن هستيم و لذا هميشه پاکت کم می آوريم.
از اينها گذشته، برادران مسئول و متعهد ما کثرالله امثالهم، سی سال است که افزون بر تفتيش آراء و عقايد، تا قعر اطاق خواب های اُمّت به خاک و خُل خفته، هجوم برده و می برند، لکن ملّت صبور کَکِ شان نگزيده و نمی گزد، حالا شما چه خبرتان است که بابت افشاء مسائل خصوصی تان توسط آن برادر نگهبان، و نيز اهالی محترم آن مجتمع، اين همه کولی بازی در آورده ايد؟
و يا برادر جعفری، در اثر مختصری ناملايمات، فريادشان به آسمان بلند شده است که:
"...در تره بار بلوار فردوس در صف شير يارانه ای ايستاده بودم. از حقّ و ناحق هائی که به وجود می آيد و زد و خوردهايی که صورت گرفت! و از ناسزاهايی که به دولت و مسئولين گفته شد و همه و همه خجالت کشيدم! تو را به خدا بنويسيد اين شير را تک نرخی کنند و به اين وضع نابسامان پايان دهند".
در پاسخ به اين رفاه طلب بی ملاحظه نيز عرض می کند که اولاً به فرمايش حضرت امام (ل) ما برای شير انقلاب نکرديم، بلکه انقلاب کرديم که شير ما را بخورد! در باب «زد و خوردها» نيز نگران نباشيد، فدوی ترتيبی می دهد که يک فقره درمانگاه سوانح و سوختگی جنب آن تره بار اسلامی دائر شود تا مصدومين راه «شير يارانه ای» را به آنجا هدايت و تحت مداوا قرار دهند. دلواپس هزينه هايش هم نباشيد زيرا روابط فدوی با مقام معظم رهبری سلمه الله تعالی، در آن سطح هست که صورتحساب های مربوطه را به بيت ايشان ارسال و استدعا کند که از محل بودجه ی حماس و حزب الله و غيره پرداخت شود.
ملاحظه می کنيد که هر مسأله ای در ايران اسلامی راه حل خودش را دارد لکن آنچه راه حلی ندارد آنجاست که گفته ايد: «از ناسزاهايی که به دولت و مسئولين گفته شد همه و همه خجالت کشيدم...»
خُب، «خاک وطن که رفت، حالا چه خاکی بسر کنيم؟» برادر جعفری! درِ ديزی اسلامی باز است، حيای گربه ی اسلامی کجا مي رود؟ فدوی ديگر اين فقره را زيربار نمي رود و تا تکليف اش را معلوم نکند، به مطالب ديگر نمي پردازد. باری،
مقدمتاً بفرمائيد که «خجالت کشيدن» شما از چه بابتی بوده است؟ آيا مردم شريف هميشه درصف، در رديف کردن و ارسال آن ناسزاها بدولت خدمتگزار و مسئولين محترم، حفظ الله تعالی، از قسمت هايی از پائين تنه ی خود استمداد طلبيدند که شما خجالت کشيديد؟ در اين صورت حجّت برخوارج تمام است و آن رفاه طلبان محترم بايد بموجب قوانين مترقی مجازات اسلامی، به اتهام سَبّ مسئولين طاهرين، مختصری قصاص شده و عجالتاً يک فقره بيضه شان قيچی شود تا ديگر هوس شير نکنند (توضيح اينکه ،به فتوای اکثريت علما، بريدن بيضه ی چپ مستحب است).
و امّا پيرامون پيشنهاد شما دائر بر اين که «ترتيبی اتخاذ شود تا به اين نابساماني ها خاتمه داده شود»، اضافه می کند که فدوی، در جلسه ای که بزودی و بعنوان مشاور مستقل با هيئت محترم دولت خواهد داشت، طرحی را پيشنهاد خواهد کرد که به ازاء هر يک از ارزاق عمومی (مرغ، تخم مرغ، شير، شکر، عدس، خيار، هويج و...) يک وزير و يک وزارتخانه، به زعامت حضرات آقايان و آقازادگان داشته باشيم تا با اخلاص و تعهد تمام به انجام امور محوله مفتخر، و به الطاف و ارشادات پيامبرگونه ی مقام معظم رهبری مُدّه ظلّه، مُستظهر باشند.
نق زدن های رفاه طلبان پايان ندارد. به اين برادر گوش کنيد که نامش هم از قضا مونسی است!:
"...تأمين اجتماعی حقوق بازنشستگان را با ده سال سابقه خدمت و 60 سال سن را 65 هزار تومان در ماه تعيين کرده است. با اين مبلغ چگونه می توان يک ماه چرخ زندگی را چرخاند؟"
در پاسخ به اين برادر رفاه طلب نيز چه مي توان گفت جز اين که عرض کنيم که بستگی دارد که زندگی شما چند چرخ داشته باشد؟... تا آنجا که فدوی می داند، مبنای محاسبه ی برادران، آن چيزی است که فقط يک چرخ دارد و شعبده بازان در سيرک ها بر آن سوار می شوند و اصلاً هم نمی افتند. حالا شما اگر مثل برخی تريلی های محترم، 18 چرخ داريد، تقصير برادران زحمتکش ما در اين ميانه چيست؟
به هموطن رفاه طلب ديگری نيز توجّه فرمائيد:
"...قيمت مسکن و اجاره بهای آن طی يک سال گذشته افزايش يافته است، از رئيس جمهوری و وزارت مسکن و شهرسازی خواهش می کنم هر طرحی که سبب کاهش قيمت مسکن می شود، اجرا کنند تا اندکی از مشکلات اقتصادی و مالی مردم کاسته شود".
ملاحظه کرديد؟ اين برادر بهيچوجه متوجّه حساسيت وطن اسلامی در جهان استکباری و صهيونيستی امروز نيست و نمي داند هرگونه اقدامی در جهت رفع مشکلات مردم، موجب تحّرکات بيشتر دشمن می شود. و افزون براين، معنای «الاهم و فی الاهم» را نيز نمی داند يعنی، هنوز درنيافته است که طرح های در دست اجرائی همچون مبارزه ی همه جانبه با مردم، به طرح شمع زدن به کمر ملّت که زيربار هزينه ی سهمگين مسکن و غيره شديداً تاشده است، اولويّت دارد. بهر تقدير، قدری ديگر طاقت بياوريد. گوش فدوی بسيار تيز است. صدای خردشدن کمر ملّت را که شنيد، خبرتان می کند.
يا برادر رفاه طلب ديگری به نام محمد (ص) مجيدی ضمن کولی بازی مبسوطی نوشته است:
"... بنده 52سال دارم و 34 سال است که حقّ بيمه پرداخت کرده ام. از آنجائي که شناسنامه ام 45 ساله نشان می دهد، سازمان تأمين اجتماعی بازنشسته ام نمی کند!... الآن شرکتی که در آن کار می کردم، در حال ورشکستگی است و دو سال است که حقوق نگرفته ام...! از مسئولين سازمان تأمين اجتماعی می خواهم تا به مشکلم رسيدگی کنند".
در اين رابطه نيز مقتضی است که برادر محمد (ص)، بقول آن شاه قاجار، حقوق اش را ابتدا از مرتضی علی(ع) و سپس از محضر حضرت امام غايب، ارواحنا روحی فداه (عج)، و چنانچه افاقه نکرد، از مسئولين محترم توقّع نمايند.
و سرانجام اين که، برادر بی چشم و روی ديگری بنام رشيد از تهران، ديگر تعارف را يکسره کنار گذاشته و فرياد برآورده است که:
"...اينجانب در تاريخ 10/1/86 يکدستگاه پژو 405 دوگانه سوز از ايران خودرو تحويل گرفتم که متأسفانه دارای معايب زير است و کسی از مسئولين هم پاسخ مستدل و منطقی بما نمی دهند:
1ـ خودروی دوگانه سوز خريده ام ولی تا بحال کپسول گاز و سيستم گازی به خودرو نصب نشده است!
2ـ از مسايل عجيب آنکه شيشه های خودرو شب ها چرب می شود!... به اداره ی گارانتی مراجعه شد، اعلام نمود که چون روز در برابر خورشيد پارک می کنيد، شبها چرب می شود!
3ـ بووستر ترمزها صدا می کند. وقتی مراجعه کردم گفتند دستور داده اند به هيچوجه تعويض نشود چونکه سيستم اينها همينطور است!
4ـ خودرويی که توليد داخل است و 13 ميليون تومان خريده ام، بايد کيفيت آن نسبت به قبل بهتر شود يا بدتر؟»
ملاحظه می کنيد خوانندگان لذيذ؟ آيا اين رفاه طلب گرامی را نبايد زير شلاق کبود کرد؟ آخر در شرائطی که ما با استکبارجهانی و صهيونيزم بين الملل، با اين بهای سنگين مشغول معامله سر بمب اتمی هستيم، اين حرف ها چه معنی دارد؟ اصلاً جواب آقا امام زمان (عج) را که بيش از هزار و چهار صد سال است که در تهِ آن چاه همينطور اين پا و آن پا می کند، چه بدهيم؟ آخر بی چشم وروئی هم طول و عرضی دارد. افسوس که برادران گرامی سرشان به هسته بازی گرم است وگرنه خبرشان می کرديم تا با شما همان کنند که با «عمادالدين نسيمی»(2) کردند.
معذالک دندان روی جگرمی گذاريم و بنا به وظيفه ی شرعی و به نيابت از سوی برادران، پاسخ تان را ارتجالاً می دهيم:
1ـ در باب بند اوّل، دائر بر اين که کپسول گاز و سيستم گازی به خودرو نصب نشده، عرض می کند که هرگز هم نصب نخواهد شد زيرا بموجب اطلاعات واصله، مأمور تنظيم درخواست شما، از برادران بسيجیِ معلول ذهنی و زبانی بوده که در صحبت کردن نيز شديداً الکن است.
توضيحاً اضافه می کند که اين برادر جانباز، « ر» را بصورت «ل» ادا می کند يعنی، وقتی می گويد «ليز» منظور او «ريز» است نه «ليز» و وقتی می گويد «ريز» منظورش «ليز» است و نه «ريز»!(3). برادر بسيجی مذکور همچنين «گ» را بگونه ای تلفظ می کند که شنونده «س» می شنود. بنابراين منظور ايشان دوگانه سوز نبوده است و لذا جای «س» و «گ» بايد در ترکيب «دوگانه سوز» عوض شود. در اين صورت شما می توانيد خودتان در نقش کپسول گاز عمل کنيد!
2ـ در مورد اين که چرا شيشه ی اتومبيل خريداری شده شب ها چرب می شود نيز روايات گوناگونی موجود است. دسته ای از علما را عقيده بر آنست که خودروی شما ممکن است توليد حوزه ی علميه باشد. و گلّه ای ديگر امّا بر اين باورند که نظر اداره ی گارانتی ايران خودرو صحيح است، يعنی، وقتی که شما افسار آن خودروی مظلوم را رو به آفتاب می بنديد، خُب آن زبان بسته هم شب ها شيشه هايش چرب می شود! همين که با لگد به وسط پاهايتان نمی زند، برويد و خدا را شکر کنيد!
3ـ سر و صدای بووستر ترمزها نيز کاملاً آگاهانه و حساب شده و بدين منظور است که راننده يکوقت خدای نخواسته خوابش نبرد.
4ـ پاسخ پرسش چهارم تان را نيز نمی دهيم تا چشمتان کور شود!
السلام و عليکم ولاتفرقوا
پانويس ها:
1. اين داستان را فدوی قبلاً در جائی آورده است معذالک دوباره اشاره می کند که: خرگوشی داشت شتابان از جنگلی می گريخت، پرسيدند چه خبر است؟ گفت: عده ای از برادران به جنگل تشريف آورده و هر کس را که سه تا تخم داشته باشد، يکيش را می برند. گفتند: اين که شامل تو نمی شود. گفت: آخه اوّل می بُرند، بعد می شمرند!
2. به حکم حاکم شرع حلب، پوست از وی برگرفتند!
3. شما هم برای اين که بيکار نباشيد، ده بار بگوئيد: سرشيروسرکه سيری سی شاهی!
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |